ایرانیان و ترکان ماوراءالنهر از اسلام تا حمله مغول/دو قرن پیش از مغول
سامانیان و دوره شکوفایی | دو قرن پیش از مغول | دین و دولت در عهد سلجوقی |
ایرانیان و ترکان ماوراءالنهر از اسلام تا حمله مغول |
سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی برابر با ۳۹۰ تا ۵۹۶ هجری قمری...
دودمان سامانیان منقرض شده و قراخانیانِ ترک از آسیای مرکزی آمده و جای سامانیان را در ماوراءالنهر گرفتهاند. در خوارزم ابتدا یک دودمان ایرانی دیگر به نام خوارزمشاهیان مامونی به جای خوارزمشاهیان آفریغی مینشیند و چند سال بعد، محمود غزنوی که دامنه حکومت خود را بر خراسان و هندوستان گسترش داده، یکی از فرماندهان ترک خود به نام آلتونتاش را به مقام حاکم خوارزم منصوب مینماید. خراسان مدتی تبدیل به صحنه رقابت و جنگهای خونین میان غزنویان و سلجوقیان میگردد. سلجوقیان ترک، غزنویان ترک را در سال ۴۳۱/۱۰۴۰ در نبرد دندقان در نزدیکی مرو شکست میدهند و با سرعتی سرگیجه آور در عرض مدتی کمتر از صد سال اکثر ماوراءالنهر، ایران، بخشهایی از ارمنستان و ترکیه کنونی، عراق و شام را تصرف میکنند.
در شرایط زوال خلافت عباسی، دولت سلجوقی به مهمترین و گسترده ترین امپراتوری جهان اسلام تبدیل میشود. سلجوقیان در سرزمینهای مرکزی و غربی ایران به حکومتهای آل بویه ایرانی و نفوذ آنان در دستگاه خلیفه عباسی در بغداد خاتمه میبخشند. آنان، درست مانند آل بویه، اگرچه به طور رسمی خلفای عباسی را از مقام خود ساقط نمیکنند، اما قدرت سیاسی در دستگاه خلافت که قبلاً تحت تأثیر فرماندهان ترک و سپس آل بویه قرار گرفته بود، به دست سلجوقیان میافتد و نقش خلفا اساساً به حالت صوری و نمادین در میآید.
سلجوقیان طبق سنت ترکی، اعضای خاندان خود را به حکومت شهرها و ولایات دور و نزدیک متصرفات خود منصوب میکنند. در صورت صغیر بودن این «شاهزادگان»، نزدیکان معتمد خاندان به عنوان «اتابک» یا کفیل شاهزادگان سلجوقی در شهرها و ولایات امپراتوری حکومت میکنند. بزودی از مرو تا ری، شیراز، همدان، دیاربکر و شام، «ملوک» یعنی «مَلِک» های بزرگ و کوچک خاندان سلجوقی یا اتابکهای آنان حکم میرانند که همه تابع «سلطان المعظم»، طغرل و پس از او آلب ارسلان و مَلکشاه هستند. بعد از پنجاه، شصت سال برخی اتابکان قدرتمند ولایات از اطاعت سلجوقیان سرپیچی نموده سلطنت موروثی خود را در این ولایات تاسیس مینمایند. در ماوراءالنهر، سلجوقیان حکمرانی قراخانیان غربی را که جانشین سامانیان شده بودند، به رسمیت میشناسند و آنها را به عنوان عامل و مباشر خود در این مقام ابقاء مینمایند. در خوارزم، سلجوقیان عامل غزنویان را برکنار کرده و کارگزار خود به نام انوشتکین را به حکومت خوارزم میآورند. به دنبال زوال سلجوقیان در قرن دوازدهم، اعقاب انوشتکین مؤسس سلسله جدید خوارزمشاهیان و دومین و آخرین سلسله ترک خوارزمشاهیان میشوند که تا حمله و تسلط مغول، بر اکثر ایالات ایرانی حکمرانی میکنند.
مهمترین سلاطین سلجوقی، بنیانگذار و نخستین سلطان آن طغرل بیک و جانشینان او، برادرزاده اش آلب ارسلان یا آلپ ارسلان و پسر او ملکشاه سلجوقی هستند. در دوران حکومت طغرل و آلب ارسلان، حکومت سلجوقی پس از تصرف ایران، عراق و شام، نخستین پیروزیهای دنیای اسلام در روم یا ترکیه کنونی را به دست میآورد. در شرق امپراتوری، آنها غزنویان را تا سرزمینهای هند عقب میرانند. در دنیای اسلام، سلجوقیان رقیبی جدی جز فاطمیان مصر ندارند. حتی از یک نظر، سلجوقیان با فتح بغداد، خلافت عباسیان سنی را از احتمال سقوط به دست طرفداران فاطمیان شیعه اسماعیلی نجات میدهند. از آن دوره به بعد از ماوراءالنهر و سند تا شام سرکوب شیعیان اسماعیلی در سراسر سرزمینهای اسلامی رسمیت و شدت مییابد.
بعد از مرگ ملکشاه در سال ۱۰۹۲ م. دودمان سلجوقیان در اداره سرزمینی به این وسعت از سوی اعضای خاندان خود دچار بحران میشود. اصل تقسیم حکومتهای ایالات و ولایات بین اعضای دودمان حاکم که سنتی ترکی بود و در دوره سلجوقیان نیز در مقیاسی وسیع اجرا میشد، دوری ولایات از یکدیگر، اختلافات خانوادگی، رقابت بر سر قدرت و ثروت و خودمختاری و تحکم اتابکان بر شاهزادگان و ملوک صغیر سلجوقی در ولایات، همه این عوامل باعث از بین رفتن قدرت و حاکمیت مرکزی و ایجاد حکومتهای ریز و درشت محلی در سرزمینهای سلجوقی ماوراءالنهر، ایران، عراق، شام و روم میشود. از این جهت دودمان سلجوقیان را تا پایان سلطنت ملکشاه «سلجوقیان بزرگ» و دوره بعد از درگذشت ملکشاه و برآمدن حکومتهای پراکنده و محلی سلجوقی را، بسته به محل حکومت آنان، سلجوقیان روم، فارس، کرمان، اصفهان، همدان و غیره و یا دولتهای اتابکان مینامند.
اما در سرزمینهای ایرانی، پیش از آنکه شاهزادگان و ملوک سلجوقی و اتابکان آنان در ولایات کوچک و بزرگ امپراتوری سلجوقی بیرق استقلال محلی خود را بلند کنند، سلطان سنجر، فرزند ملکشاه و حاکم خراسان، برای مدتی دیگر حکومت نسبتاً مرکزی پدر خود را ادامه میدهد، اگرچه سلجوقیان پراکنده روم و شام به راههای جداگانه خود میروند.
از این جهت شاید سلطان سنجر آخرین حکمران مهم سلجوقی است که باید نامش را به خاطر سپرد. وی در اواخر قرن یازدهم در سنجار واقع در شمال عراق به دنیا آمد و در اواسط قرن دوازدهم در مرو واقع در ترکمنستان کنونی درگذشت. زمانی که دیگر حکومتهای ولایتی سلجوقی در حال زوال و فروپاشی بودند، نیمه اول سلطنت سنجر همراه با پیروزی بر برادران تنی و ناتنی و عمو و دیگر افراد خاندان سنجر سپری شد که در حال رقابت و کشمکش مدام با یکدیگر و علیه حکومت سنجر قرار داشتند. با این ترتیب سلطان سنجر بر خلاف روند عمومی زوال سلجوقیان، توانست حکومتی طولانی مدت و نسبتاً مرکزی در خراسان و ماوراءالنهر و بعدها اغلب ولایات ایرانی را حفظ نماید. نخستین شکست بزرگ او در سال ۱۱۴۱ م. در سمرقند از قبایل ترک قراختایی بود که مورد پشتیبانی قارلوقهای ترک بودند و از کاشغر تا جنوب قزاقستان کنونی اتحادیهای قبیلهای ایجاد نموده بودند. بنا به روایتی، در این رویارویی خونین که سی هزار نفر از نیروهای سلطان سنجر در آن کشته شدند، بسیاری از طوایف ترک اغوز که پس از قبول اسلام «ترکمان» یا «ترکمن» نامیده میشدند، همراه با غوریان هرات علیه نیروهای سنجر به قراختاییان کمک نمودند. بخصوص پس از این شکست بزرگ، شورشهای دستههای مسلح و خودسر ترکمان و همچنین غوریان و خوارزمشاهیان بر ضد باقیماندههای دولت-داری سلجوقی افزایش یافت، تا اینکه در هجوم بزرگی که ترکمانان در سال ۱۱۵۳ م. بر ضد نیروهای سلطان سنجر نمودند، سنجر شکست خورد. سلطان پیر در حال فرار به دست ترکمانان گرفتار شد و اگرچه دو سال بعد از زندان گریخت، اما بدون آنکه بتواند نظم و آرامشی در خراسان و ماوراءالنهر برقرار کند، در سال ۱۱۵۷ م. در مرو درگذشت.
با مرگ سنجر ماوراءالنهر، خراسان و دیگر ولایات ایرانی دچار بی نظمی، دست اندازیها و کوچهای به مراتب وسیع تر ترکمانان گردید. سلاطین دودمان دوم خوارزمشاهیان ترک که در ابتدا دست نشانده سلجوقیان بودند، خود را از سلجوقیان که در حال فروپاشی بودند، مستقل نموده و تا سال ۱۲۲۰ م. یعنی حمله مغول به آسیای غربی، بر اکثر ماوراءالنهر، خراسان و ایران حکومت نمودند و بالاخره مغلوب مغولها شدند.
در روم یعنی ترکیه کنونی که به اندازه سرزمینهای ایرانی از مغولها صدمه ندیده بود، یکی از بیکهای ولایتی ترک اغوز به نام «ارطغرل» و فرزندش «عثمان غازی» هسته اصلی حکومتی ولایتی را تاسیس نمودند که بعدها گسترش یافت و در سال ۱۲۹۹ م. منتج به تاسیس دولت عثمانی گردید.
این، تاریخچه فشرده سیاسی و دودمانی منطقه آسیای مرکزی و غربی در دو قرن یازدهم و دوازدهم بود. اما طوری که از درس تاریخ مدارس خود میدانیم، اینگونه نگرش به تاریخ که البته از نظر تجسم تسلسل تقویمی، سیاسی و دودمانی مهم است، برای درک تحولات اجتماعی کافی نیست. از این جهت بهتر است در متن همین تسلسل دودمانی و سیاسی، به برخی از مهمترین تحولاتی که به نظر نگارنده در طول این دویست و چند سال در جوامع ماوراءالنهر و ایران پدید آمده، اشارهای بکنیم.
چند مشخصه مهم دو قرن یازدهم و دوازدهم تحکیم پذیرش دین اسلام در تقریباً سراسر ماوراءالنهر و ایران، تغییرات چشمگیر در موقعیت دین و دولت، شهر و روستا، مناسبات طبقات اجتماعی، تحکیم زبان و ادبیات فارسی معاصر، و ورود گسترده ترکها به جهان اسلام بود.