ویکی‌کتاب:میز تحریر/بایگانی۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Realiran78 (بحث | مشارکت‌ها)
←‏اخوندیسم: بخش جدید
جز ویرایش Realiran78 (بحث) به آخرین تغییری که Doostdar انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۲۵۹:
 
'''ویکی‌کتاب''' وبگاهی برای '''کتاب‌های درسی'''، متون تفسیری، راهنماهای آموزشی و دستور عمل‌ها است. ویکی‌کتاب فارسی با عنوان اولیه ویکی‌نسک از تاریخ ۳ شهریور ۱۳۸۳ آغاز به کار کرد و اکنون حدود ۳۰۰۰ نوشتار دارد. در شهریور ۱۳۹۴، '''دسترسی‌های''' «گشت‌زن»، «گشت‌زن خودکار» و «واگردانی» در ویکی‌کتاب فارسی ایجاد شد. '''ویکی‌کتاب فارسی''' در سال‌های اول فعالیت خود استقبال چندانی نداشت. در سال‌های بعد با کارهایی مثل حذف صفحات بی‌محتوا و خرابکاری، تدوین راهنماها و سیاست‌ها، رده‌بندی صفحه‌ها و کتاب‌ها، انتخاب مدیران جدید و بهبود فنی پروژه توانست رشد چشمگیری بیابد و به رتبه ۱۹ام برسد. در ویکی‌کتاب از همکاری کاربرانی که در سایر '''پروژه‌های ویکی''' فعالیت داشته‌اند استقبال می‌شود. این کاربران با توجه به اینکه با اصول '''ویکی‌نویسی''' آشنایی دارند نحوه فعالیت در ویکی‌کتاب برایشان کاملا ملموس خواهد بود ولی باید به چند نکته توجه داشته باشند. اولین نکته اینکه انتظار می‌رود ویکی‌کتاب‌ها، '''کتابچه''' باشند به این معنا که به عنوان متون آموزشی در یک زمینه '''علمی''' قابل استفاده باشند. دوم اینکه هر کتابچه شامل '''فصل‌ها'''، زیرفصل‌ها و صفحه‌ها (نوشتار) است. برای هر کتابچه‌ای باید برای صفحات، ناوبری (صفحه قبل و صفحه بعد)، فهرست و منابع کتاب مانند (واژه‌نامه، نمایه، الخ) تعبیه شود. نکته دیگر اینکه صفحه‌های ویکی‌کتاب به اندازه صفحه‌های ویکی‌پدیا پیوند ندارند. به این دلیل که انتظار می‌رود یک کتاب منبعش درون خودش باشد و '''مطالب یکنواختی''' داشته باشد. بنابراین هر نوع میان‌ویکی بیشتر باعث سردرگمی خواهد شد. در ویکی‌کتاب فارسی هم اکنون کتاب‌هایی با '''موضوعات مختلف''' ریاضی، رایانه، فناوری اطلاعات، هندسه، زبان، زیست‌شناسی، شیمی، مهندسی برق، مهندسی عمران، مهندسی مکانیک، روانشناسی، علوم ورزشی، فیزیک، نجوم، الخ وجود دارد که می‌تواند مورد استفاده علاقه‌مندان قرار گیرد. علاوه بر آن '''راهنماهای''' مختلفی برای آموزش نرم‌افزار، تحصیل در خارج از کشور، گزارش کار آزمایشگاه، درسنامه، حل تمرین و نمونه سوال در این وبگاه وجود دارد.--[[کاربر:Doostdar|دوستدار ایران بزرگ]] [[بحث کاربر:Doostdar|☎]] یکشنبه،۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۵ (ایران) ‏۱ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۵ (UTC)
 
== اخوندیسم ==
 
<big>'''انقلاب ۷۵ یا انقلاب اسلامی نه به خاطر مردم ایران بود نه اسلام بر عکس با هدف
تضعیف این دو بود وهست...
خیلی باید ساده باشیم اگر باور کنیم خمینی با چند تا اعلامیه و نوار از پاریس
این انقلاب را رقم زده
اگر خمینی تنها با مشتی اعلامیه و نوار کاست این انقلاب را رقم زده بود چرا الان با این
همه ارتباطات و نت کسی نمیتواند نفس بکشد.
، حقیقت اینه که اون انقلاب ثمره تبانی هویدا و تعدادی از سران ارتش شاهنشاهی و
دستهای استعمار گرانی که از خارج با کمک جیمی کارتر و سازمانی شبیه
گلوبالیستها،کابالیسم، یا ماسونها رقم خورد،
و خمینی قول داده بود مهره بی چون وچرای آنها باشد،
اما وقتی پایش به ایران رسید و استقبال مردمی و ریزش در ارتشیان وهمراهی
هویدا و سران ارتش را دید را دید زیر تمام حرفهایش زد
و توهم او را گرفت که میتواند مانند یک پیامبر دررستاخیز عمل کند وفرقه کثیف
وأفراتی اخوندیسم که بذرش در زمان قجرها توسط استعمار کاشته شده بود را به بالا
ببرد بدون کمک دستهای پشت صحنه که قرار بود برای آنها نوکری کند
در اولین قدم هم هویدا و تعدادی از افسرن بالا رتبه شاهنشاهی که برخی تا قبل از
۲۱ بهمن ۷۵ همدست خودش و اربابانش بودند و عدهای دیگر را اعدام کردتا به
اربابانش ثابت کند دیگر طبق قول و قرار سابق رفتار نمیکند و چرخشی ۲۸۱ درجه کرد با
تکیه بر خامی و ساده بودن مردم ایران.
پس کسانی مثل هویدا که تا قبل از اعدام شدن با خمینی بودند خیال میکردند همه
چیز صحنه سازی شده و آنها به زودی به مزد خدمتشان میرسند.
اما خمینی موجودی لحظه نگر و غیر قابل پیش بینی بود
او که به اربابان قبلی پشت کرده بود عدهای از همکاران و عدهای از مخالف انش را
اعدام کرد
دستهای پنهان استعمار گران میخواست با کمک فرقه خمینی یعنی اخوندیسم و
دیگر فرقهها ایران را نیز مانند هند ایرانستان کند و هدفشان تکه تکه کردن ایران و به
جان هم انداختن فرقهها و نژاد ها بود ،
فرقههای که مانند اخوندیسم و غیره در زمان قجرها بنیان شده بود با هدف ایجاد
تفرقه میان این فرقهها و دیگر افراد همان گونه که از کلمه فرقه بر میاید
اما خمینی که تا قبل از بهمن ۲۵۷۵ با اربابان خود قرار گذشته بود که اهداف آنها را
اجرا کند، ناگهان به آنها پشت کرد و دیگر نمیخواست از آنها پیروی کند، و خیال میکرد
ملت ایران حالا کامل از او حمایت میکنند و دیگر نیازی به کسانی که از خارج از ایران با
همکاری کارتر و هویدا او را به قدرت رسانده بودند ندارد
دستهای پنهانی که به خمینی در انقلاب ۷۵ کمک کرده بودند به فکر راه چاره افتادند و
برای خالی کردن قدرت زراد خانه اسلحه که شاه از خود به جا گذشته بود
و به دست خمینی افتاده بود صدام را تحریک و ترغیب به جنگ با ایران کردند تا قدرتی
که به خمینی داده بودند را پس بگیرند
صحت و سقم این سخنان بعدها به اثبات میرسد واولین بار است که کسی چنین
سخنانی در مورد نقش قدرتهای مخفی که در غرب و شرق در عصر حاضر از پشت پرده
بر سرنوشت دولت یا کشوری اثر میگذارند ولی دوست دارند کسی از وجودشان اطلاع
نداشته باشد
یکی ازدلیل کمک این قدرتهای غربی به خمینی و کنار زدن شاه جلوگیری از قدرتمند
شدن ایران،ایرانی،اسلام و مسلمان ایرانی بود
چرا که آنها از زمان قجرها با درست کردن و تبلیغ و تکثیر فرقههای اعتقادی در ایران
و تکه تکه کردن اعتقادات مذهبی مانند هند سعی در هدف گرفتن هرچیزی که
.موجب همبستگی و همراهی مردم منطقه میشد بودند و هستند
چرا که آنها اسلام را موجب همبستگی مردم منطقه میدیدند و از زمان قجرها سعی
در فرقه و فرقه سازی در آن و از آن داشتند
در واقع آنها با حمایت از خمینی و همدستان ایرانی او و با فشار بر شاه که موجب
همبستگی ایرانیها شده بود دنبال ایرانستان کردن ایران بودند و هستند
فشاری که ولی نعمتهای خمینی به او و حکومتش وارد کردند را بیشتر مردم ایران باید
متحمل میشدند چرا که آنها با ایران و ایرانی و اسلام و اسلامی که آنها را دارای وجه
مشترک کند مخالفند
خمینی که میدانست هدف کسانی که او را به رهبری مردم ایران رسانده بودند ایجاد
تفرقه در دو وجه مشترک ایرانیها یعنی اعتقاد به خدا و اسلام و اتحاد و افتخار به
ملیت و تمدن چند هزار ساله پارسی آنها است
وقتی به قدرت رسید به خیال اینکه با قدرت و ثروت ملت بزرگ ایران میتواند از اینجا به
بعد بدون کمک خارجی نقشی شبیه گاندی برای هند را بازی کند به این دو نکته تظاهر
میکرد مثل اکثر آخوندها که نه مسلمانند نه ایراندوست و میهن پرست .
او که در مورد باور دینی در مقایسه با اکثر ایرانیان در طول زندگیاش نه به زیارت
امامان شیعه میرفت نه به حج رفته بود ولی به مسلمانی تظاهر میکرد و اسلام را سپر
خوبی برای رسیدن به قدرت و پیروزی میدید و مثل اکثر آخوندها به مسلمان بودن و
ایرانی بودن تظاهر میکرد .
در مورد ملیت و ایرندوستی او هم دو نکته اشاره میکنم تا بفهمید چه قدر ضد ایرانی
و بی اهمیت به ایران بود ...
در مورد ملیت او میتوانید به دیوان اشعاری که از او به جا مانده رجوع کنید که در آنجا
همانگونه که شعرا عادت دارند لقب خود را در شعر خود بیان میکنند او به خود لقب
هندی داده بوده وخود را هندی نامیده .
و نکته دوم اینکه او روز دوازده بهمن پنجاه و هفت وقتی پس از سالها دوری از ایران
در راه ایران به خبر نگار داخل هواپیما در جواب اینکه اکنون که بعداز این همه دوری به
ایران میروید چه احساسی دارید، دقیقا بر عکس هر ایرانی که بعد از کمی دوری از ایران
وقت بازگشت به ایران بسیار خوشحال است .
گفته بود از اینکه بعد از اینهمه سال دوری به ایران باز میگردد هیچ احساسی ندارد
سرتان را درد نیاورم خمینی که از دین و ایرندوستی فقط تظاهر به آنرا داشت و رفت.
اکنون که نزدیک سی سال از رفتنش میگذرد
او که میدانست با دست گذاشتن و تاکید بر هر دو اصل اولی که ایرانیها را متحد میکرد
یعنی خدا پرستی ایرانی ومیهن دوستی ایرانی میتواند آنها را به بازی بگیرد و باعث
تضعیف ایندو شوند.
آخوندها درچهل سال گذشته دانسته یا ندانسته خواسته یا نه خواسته باعث تضعیف
و کم اهمیت شدن خدا پرستی و میهن دوستی شدن
سر منشا اینکه مردم ایران در دوران پهلوی توانسته بودند خود را جزوی مهم و متحد
همراه و با جامعه جهانی کنند رعایت و کاربردن همان اصول سه گانه باور زرتشتی که
من آنها را به سه کلمه که با حرف خا شروع میشود تعبیر کردم.)خدایم،خاکم، خلأیقم(
این سه کلمه که اگر برای هر انسانی و یا ملتی در همه امور آنها با اهمیتترین باشند
آن مردم پیشرفت میکنند .
و آنها ایمان به خدا از راه دین،
میهن دوستی و تعهد به وطن و دوستی با مجودیت و موجودات ان،
هم نوع دوستی و احترام به یک دیگر میباشند .
اما در چهل سال گذشته حکومتی که یا در جنگ بوده یا در دشمنی با
،مسلمان و غیر مسلمان ،ایرانی و غیر ایرانی ،انسان یا غیر انسان .
و فقط در حال سازش با گروه یا افراد خاصی که شاید از لحاظ سیاسی، یا نظامی، یا
اقتصادی قوی باشند ولی کوچک و اقلیت هستند .
وقتی خامنهای با دروغهای رفسنجانی در یک نمایش به رهبری ایران رسید من حدس
میزنم او که دید خمینی نتوانست به هدفش برسد و حریف دشمنیهای قدرتهای
مخفی و علنی غرب نشد سیاستی جدید را جایگزین رفتار سابق کرد و آن تکیه بر
قدرتهای شرقی و وابستگی به آنها در سیاست خارجی و در مقابله با غرب .
و در داخل هم ایجاد حکومت ملوک الطوایفی و پلیسی و دوباره تظاهر به پایبندی به
اسلام و ایران
یکی از نمایش های)سیاستهای( خامنهای و حکومتش ایجاد ترس و وحشت و تلقین
و تبلیغ اینکه اگر این رژیم تغییر کند اسلام و ایران)ایمان به خدایم،همبستگی خاکم(
از بین میرود به جامعه میباشد تا بتوانند قدرت خود را حفظ کنند،
چون حدود پنجاه درصد یا بیشتر مردم ایران را از رواج بی دینی و تجزیه ایران در صورت
تغییر رژیم میترسند
و حدود ده درصد یا کمتر از میان مردم ایران که در نیروهای نظامی و امنیتی هستند از
اعدام و نابودی در صورت تغیر رژیم میترسند
و حاضرندهر کاری برای ماندن رژیم کنند چون خیال میکنند اگر رژیم عوض شود حتما
آنها و خانواده آنها اعدام و نابود میشوند .
اما آیا مگر بعد از جنگ جهانی دوم تمام سربازان ارتش آلمان که به دستور رهبرانشان
و فرمانده هان عمل کرده بودند یکی یکی اعدام یا نابود شدند
جواب خیر است فقط حدود شاید دو یا سه هزار نفر از رهبران و فرمانده هان
آنها به دست دادگاه سپرده شدن
در آن دادگاهها مسئولین و صادر گنندگان دستور حمله به سایرین به عنوان مسبب و
مسول اشتباهات و کارهای بد زیر دستان خود که فقط دستورات را اجرا میکردند
گناهکار اصلی شناخته شدند و از نزدیک به دو سه هزار نفری که مسبب و مسول
جنایتهای ارتش آلمان شناخته شدند تقریبا نیمی اعدام و نیمی دیگر زندانی شدند .
آن هم در آن زمان که سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری مثل الان قوی و کار
آمد و حاضر به صورت امروزی نبودند .
و هنوز مجازات اعدام در کشورها مثل الان کم نشده بود .
اما تلقین این ترسها که دین و باورهای آن و سرزمین مادری ما یعنی ایران با رفتن یا
تغییر این رژیم از بین میرود و
تلقین ترس نابودی جان و خانواده میان بدنه نظامی تاکنون از داخل باعث بقای این
رژیم ضد دینی مردمی شده .
و حکومت با ترویج خود خواهی و خود پسندی و رواج دروغ و بد عهدی به حیاتش
ادامه داده
شاید اگر کسی از خارج قدرت این را داشت که تضمین کند خدا پرستی و اسلام و میهن
دوستی و ایران با تغییر واز میان رفتن رژیم از بین نمیرود خیال خیلیها راحت
میشد .
متا'''سفانه رژیم هم قدرت این سه کلمه که با حرف خا شروع میشود را فهمیده،
این کلمات ترتیبی دارند که
اول خدا پرستی ایرانی میباشد دوم خاک ایرانو ریشه ملی ایرانی سوم خلأیق
ایرانی)خدایم،خاکم، خلأیقم(
این رژیم با تلقین و تهدید جای آنها را خواسته جابجا کند
و تلاش کرده با تهدید به از میان رفتن اولی و دومی که دائمی و ثابت هستند سومی
که تغییر پذیر است را با کلمه خود خواهی جابجا کند
و جامعه را به جایی رسانده که هر کس فقط فکر خود و منافعاش باشد و به قولی
کلاه خودش را بگیرد باد نبرد .
اما وقتی رژیمی که دین پیامبر اسلام و فرزندانش
و خاک و ثروت ایران
و جان و مال خلأیق ایرانی را سپر کرد
که با آن به فرقه وفرقه سازی بپردازد
در تاریخ نشنیدم و نخاندم که حکومتی هر وقت کاستی داشت دین را بازیچه و وسیله
برای رسیدن به اهداف خود کند یا هر جا مشکلی راه انداخت هزینه آنرا از آداب و
رسوم و جان و مال مردم آن کشور میطلبد و میگوید به خاطر اسلام است یا به خاطر
ایران و مردم ایران
و خداوند در سوره بقره قرآن میفرماید) در دین اجباری نیست(وقتی خداوند اینگونه
آزادی و حق انتخاب بین ادیان الهی را داده آخوندها خود را بالاتر از حرف خداوند در
کتاب آسمانی مسلمانان که کتاب مرجع و سند قوانین اسلامی است فرض میکنند و
مثلا به بهایها یا حتی سایر ادیان ابراهیمی ظلم وستم میکنند و آنرا اجرای اسلام
مینامد .
به امید روزی که هر کسی در ایران با استناد به کلام خداوند در سوره بقره قرآن بتواند
آزادانه دین خود را انتخاب و دنبال کند و یا حتی دینی نداشته باشد اما به دیگران و
انتخابشان احترام بگذارد
و کسی باز هم بر اساس کلام خداوند در قرآن سوره الحجرات آیات ۲۲ و ۲۱ که
میفرماید)یکدیگر را مسخره نکنید ، عیبیجویی نکنید، همدیگر را با کلمات بد خطاب
نکنید، جاسوسی نکنید و غیبت نکنید( به خودش حق کوچک کردن دیگران و عیبیجویی
و جاسوسی در زندگی و حریم افراد نکند وأسمش را عمل به دین بگذارد .
اکثر انسانهای خدا پرست به یکی از این پنج دین باور دارند ، بودایی، هندو،
یهودی،مسیحی، مسلمان و دینهای دیگری که قبل از ظهور اسلام به وسیله پیامبران از سوی خداوند برای ملتها و مردم فرستاده شده بودند مانند زرتشتی و
غیره ادیان الهی میباشند و آخرین پیامبر حضرت محمد )ص(میباشد و آخرین دین
اسلام میباشد و بعد از اسلام دیگر خداوند دینی نفرستاده چون شاید انسانها به
قدری تکامل یافت بودند که دیگر نیاز به پیامبر نداشتند و شاید خداوند از بعداز اینکه
آخرین نفر از یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را فرستد .
تصمیم گرفته تعدادی نابغه در امور مختلف به جای پیامبر به میان انسانها بفرستد تا
به تکامل برسند ...و تمام فرقههای که شکل گرفته بعد از اسلام باطل و غیر دینی
میباشد و ساخته افراد است و استعمار گران با هدف تفرقه .
و فقط یک استثنا در این میان وجود دارد و آن مربوط به پسری میباشد که در غرب
زندگی میکند یا میکرده و در خواب فرشتهای را میبیند که او را به داخل یک غار هدایت
میکند و در آنجا کتابی دینی که با طلا ساخت شده بوده را پیدا میکند و بعد از تحقیقات
معلوم میشود آن کتاب مربوط به دو هزار و ششصدسال قبل بوده و آن پسر اسم
فرشتهای که او را به غار هدایت کرده بود را به عنوان اسم گروه دینی یا مذهبی خود بر
میگزیند و آنها نزدیک به چهار ده میلیون پیرو دارند.اما اصول کتاب اسمانیشان به دو
هزار و شش صد سال قبل بر میگردد و از اسلام قدیمی تر است .
خامنهای افتخار میکند که در دوران حکومتش کسی به خاطر جرم سیاسی کشته نشده
و مانند خمینی اعدامهای اول انقلا بشان و ۶۵ در کارنامهاش نیست
اما کسی امار مرگ و میر بر اثر تصادفات ,اعتیاد, فقر ,فساد, دعوا, افتادن از بلندی
مربوط به ایمن نبودن کارگران و سایر کارهای شبیه این و غیره را دارد تا بفهمید چند
نفر بیشتر از دوران خمینی کشته شدهاند
که آمار بالای کشته شدگان در موارد فوق حاصل بی تدبیری مسئولین و سیاستهای
رهبران نادان میباشد .
در دوران حکومتش بیشترین ریزش از دین به وسیله ایرانیان اتفاق افتاده که اغلب یا
به دنبال دین دیگر رفته یا بی دینی پیشه کردهاند که در ۲۴ قرن گذشته اینهمه ریزش
ونا امیدی از دین مشاهده نشده بود
خامنهای شاید از نسل ناصر الدین شاه قاجار باشد
چون اگر از نسل خلف پیامبر ص و حضرت علی ع بود اینهمه ظلم و بیداد در حکومتش
نبود و اینهمه حرص نداشت و دین را بازیچه نمیکرد برای دو روز بیشتر بر سر قدرت
ماندن
... به همین خاطر هم هست که به زندگینامه ناصر الدین شاه قاجار علاقه زیادی
دارد .
و حکومتش هم به حکومت ناصر الدین شاه شباهتهای زیادی دارد
این ناصر الدین شاه ثانی پول وامکانات را از مردم شیعه ایران میدزدد وبه دیگر
کشورهای نیمه شیعه یا با جمعیت شیعه کم میدهد و خیال میکند در حال گسترش
دین است... اما در ایران امروز ما گسترش بی دینی یا تغییر دین زیاد دیده میشود
دینی که شجره طیبه آن با خون امامان شیعه مانند امام حسین )ع( و یارانش و
فرزندانش آبیاری شده .
این دوره هم میگذرد اما هم کیش هم وطن اسلام شیعه از نظر من بهترین است .
البته نه اینکه آخوند ها نشان دادند .
چون دین راه نزدیکی به خدا و خوبی است .
اما سیاست راه به دستاوردن منافع به هرراهی
و کسی که از دین خدا استفاده ابزاری کند برای قدرت و منفعت عاقبت خوبی ندارد
مردم چون آخوندها مثل خوارج دم از اسلام میزنند فکر میکنند ریشه همه مشکلات اسلام
است.
به نظر بنده ما ایرانیها پس از حمله اعراب به ایران به زور و یا دلخواه مسلمان شدیم.
در آن زمان ما زرتشتی بودیم اما چیزی که برای من جالب است این است که بد که در مورد دین
اسلام بیشتر دانستیم مسلمان باقی ماندیم..
.و دلیل اینکه مسلمان باقی ماندیم این بود که دیدیم دین اسلام جدیدترین و آخرین دین
الهی است و از دین زرتشت جامع تر کاملتر و بهتر است.
چون اگر ما را به زور مسلمان کرده بودند مطمئن باشید همان موقع بد از خروج اعراب به دین
زرتشت برمیگشتیم
.یا در طول این ۲۴۱۱ سال این کار رمیکردیم.
.. اما اسلام شیعه را انتخاب کردیم چون دیدیم دین بهتری است و ما که یکتا پرست و با ایمان
بودیم را به بهترین راهها برای رسیدن به خدا رهنمأیی میکند و کاملتر و جدید تر از دین ما
یعنی زرتشت است .
در کوچه و خیابان یا در جاهای مختلف میبینم که افراد میگویند
اسلام دین بدی است،مسلمانی بد است
و اینکه ما به میل خودمان مسلمان نشدهایم
و ما را با زور شمشیر مسلمان کردند اعراب
و ،یا اسلام برای عربهاست نه ما
من تقریبا چهل سال دارم وبه نظرم ما ایرانیها چون آخوندهای بی شرف که حتی دین
اسلام را یک وسیله
برای رسیدن به خواست خود میدانند و فکر میکنند اسلام واقعی این است که اینها اجرا
میکنند در صورتی که اسلام واقعی نقطه مقابل و بلعکس به اصطلاح اسلامی است که
جمهوری ضد اسلامی میگویند .
بحث دین گریزی و اینکه بی دین بودن نشانه ی تمدن و فرهنگ و به روز بودن است
اینقدر داغ نمیشد اگر حکومت ننگین خمینی وخامنهای در این دوره حاکم بر ایران نبود .
اما مگر میشود انسان بدون دین که وسیلهای است که شما را به خدا نزدیک میکند و در زندگی
به شما و کارهای خو بتان نوعی حمایت معنوی تعلق میگیرد که همه انسانهای با خدا
محتاج پیدا کردن بهترین دین هستند .
تا بتوانند جای که به کمک نیاز دارند خدا را صدا زده و با خدا در ارتباط بود .
ما آمریکائها را به عنوانه یک کشور مهم و تاثیر گذ ا ر در همه جا و همه چیز میدانیم ...
برخی در آمریکا به خاطر آزد ا ی آنجا حتی خود ر ا شیطان پرست
معرفی میکنند .
..
اما کم هم نیستند انسانهای با ایمان و خدا جو
در یک برنامه تلوزیونی یک آمریکای میگفت اصل زندگی ما است ا ین سه تا است
فیت )ایمان( فامیلی)خانواده( و فرندس)دوستان( بود که جزو جدا نشدنی بیش از نود درصد
افراد آن کشور است،پس اینکه به خاطر آزادی در آنجا افراد مختلفی یافت میشود دلیل بر این
نیست که پیشرفتهایشان در اثر بی دین بودن و بی ایمانی
به این پیشرفت رسیده اند
دین اسلام در ایران اگر واقعا اجرامیشد میتواند انسانهای زیادی را به سوی راستی
دوست'''ی خوبی و کمال انسانی که خداوند برایمان در نظر گرفته برسیم.
. ادیان دیگر هم همین طور.
در طول تاریخ ایران حکومتی به ناکار آمدی و کثیفی حکومت خمینی و خامنهای دیده
نشده.ایندو آدم را یاد چیزی شبیه خوارج یا حاکمان قجر میاندزند .
خوارج به اسم دین بدترین ظلمها را کردند و قجرها از کیسه مردم ایران همیشه
وقتشان را به مسائل خارجی و خوش گذرانی میگذراندند
بدترین حملهای که در ۲۱۱۱ سال گذشته اتفاق افتاده فکر میکنم حمله مغولها بوده
اما مغولها کشتند وغارت کردند. اما رژیم اخوندیسم نه تنها از وقت روی کار آمدن تا
امروز هم جان ایرانیهای زیادی را گرفته هم باعث فقر معنوی فرهنگی شخصیتی و
فردی در جامعه ایران دید که وقتی ایمان به خدا،صداقت،هم نوع دوستی و مهربانی
با هم در یک کشور کم شود باید به حل آن کشور فکری اساسی کرد
بعداز جنبه معنوی اجتماعی نوبت تلفات جانی به افراد ایران توسط این حکومت
میرسد که
حداقل به طور میانگین در سی سال گذشته سالیانه بین صد هزار تا سیصد هزار
ایرانی جانشان را به طور غیر طبیعی از دست دادهاند یا مرگ زودرس به سراغشان
آمده اگر همان سالی دویست هزار نفر را در نظر بگیریم نزدیک به شش میلیون نفر در
سی سال گذشته میشود
این مرگ و میر ناشی از مدیریت بد و بی اهمیتی به جان مردم برای رژیم و در اثر
تصادفات جادهی،حوادث کارگری،نزاع ،اعتیاد و آور دوز آن، بیماریهای مختلف بر اثر
فشار روحی روانی، یا مواد غذائی نا سالم که سبب بروز بیماریهای مثل سرطان و غیره
میشوند و غیره جان افرادی که مرگ زودتر به سراغشان آماده را میگیرد که با مدیریت
درست جلوی بسیاری از این مرگها میتوانست گرفته شود .<small><small>متن کوچک</small><big><big>متن بزرگ</big>
==
== متن عنوان ==
== متن عنوان ==
==
</big></small>