راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس دوازده: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
اصلاح نگارشی |
||
خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲}}
درسِ
نمونۀ جمله
۱. من تا نیم ساعتِ دیگر حاضر میشوم.
۲. دارویم را خوردم ولی حالم بهتر نشد.
۳. خانهٌ ما سه طبقه داشت. اوّلین طبقه مالِ مادرم بود. طبقهٌ دوّم مالِ برادرم بود. سومی مالِ ما بود.
تمرین ۱
شُدَن - شُد
من شُدَم نَشُدَم
تو شُدی نَشُدی
او شُد نَشُد
ما شُدیم نَشُدیم
شما شُدید نَشُدید
آنها شُدَند نَشُدَند
مثال: صبح خوب بود ولی بعد هوا (گرم شد). < گرم شدن >
# دیروز به خانهٌ مادربزرگم رفتم. او خیلی (). < خوشحال شدن >
# همۀ لباسها را شستم. خیلی (). < خسته شدن >
# صبح ماشینم خوب بود ولی بعدازظهر (). < خراب شدن >
# غذایِ آن رستوران را خوردم. حالم (). < خراب شدن >
# تا دیروز تب داشتم ولی امروز حالم (). < خوب شدن >
# چون روزِ سه شنبه استاد مریض بود کلاس (). < تعطیل شدن >
# یک ساعت پیش گرسنه نبودم ولی الان (). < گرسنه شدن >
تمرین ۲
شُدَن - شَو
من می شَوَم نِمی شَوَم
تو می شَوی نِمی شَوی
او می شَوَد نِمی شَوَد
ما می شَویم نِمی شَویم
شما می شَوید نِمی شَوید
آنها می شَوَند نِمی شَوَند
مثال:
حالِ بچّه دقیقه به دقیقه بدتر (میشود). < شدن >
#
# نانوایی یک ساعتِ دیگر (). < تعطیل شدن >
# عکسها تا چهارشنبه (). < حاضر شدن >
# کارم تا نیم ساعتِ دیگر (). < تمام شدن >
# از فردا هوا (). < گرم شدن >
# چرا غذایت را نمیخوری؟ غذایت (). < سرد شدن >
# از سالِ دیگر من معلّمِ شما (). < شدن >
# I am ready، به زبانِ فارسی چه ()؟ < شدن >
# جمعه، به زبانِ انگلیسی چه ()؟ < شدن >
تمرین ۳
مثال:
چند نفر در کلاس هستند؟
الان سه نفر توی کلاسند.
# تولّدِ تو چه روزی است؟ < روزِ اوّلِ مُرداد >
# چند تا نان میخواهید؟ < سه تا >
# شما چند روز در تهران بودید؟ < یک هفته >
# وزنِ بچّهٌ شما چند کیلو است؟ < بیست کیلو >
# شما چند تا بچّه دارید؟ < دو تا >
# شما چند سال دارید؟ < بیست سال >
# بچّهٌ شما چند کیلو وزن دارد؟ < بیست کیلو >
# چند صفحه نوشتی؟ < تقریباً ده صفحه >
# شما چند کیلو میوه میخواهید؟ < یک کیلو >
# از اینجا تا شیراز چند کیلومتر راه است؟ < تقریباً صد کیلومتر >
# از اینجا تا سینما چند متر راه است؟ < تقریباً صد متر >
# هفتۀ پیش چند نفر به کلاس آمدند؟ < دو نفر >
# این کتاب چند جلد دارد؟ < سه جلد >
# تو روزی چند ساعت درس میخوانی؟ < تقریباً سه ساعت >
# امروز چند درجه بالایِ صفر است؟ < ده درجه >
# دیروز چند جفت کفش خریدی؟ < یک جفت >
# بچه چند درجه تب دارد؟ < دو درجه >
تمرین ۴
اَوّل اَوّل + ی = اَوّلی اَوّل + ین = اَوّلین
دُو + م = دُوّم دُوّم + ی = دُومی دُوّم + ین = دُوّمین
سِه + م = سِوّم سِوّم + ی = سِومی سِوّم + ین = سِوّمین
چَهار + م = چَهارُم چَهارُم + ی = چهارمی چَهارُم + ین = چَهارُمین
پَنج + م = پَنجُم پَنجُم + ی = پَنجُمی پَنجُم + ین = پَنجُمین
شِش + م = شِشُم شِشُم + ی = شِشُمی شَشُم + ین = شِشُمین
هَفت + م = هَفتُم هَفتُم + ی = هَفتُمی هَفتُم + ین = هَفتُمین
هَشت + م = هَشتُم هَشتُم + ی = هَشتُمی هَشتُم + ین = هَشتُمین
نُه + م = نُهُم نُهُم + ی = نُهُمی نُهُم + ین = نُهُمین
دَه + م = دَهُم دَهُم + ی = دَهُمی دَهُم + ین = دَهُمین
یازدَه + م = یازدَهُم یازدَهُم + ی = یازدَهُمی یازدَهُم + ین=یازدَهُمین
چَند + م = چَندُم چَندُم + ی = چَندُمی چَندُم + ین = چَندُمین
آخَر آخَر + ی = آخَری آخَر + ین = آخَرین
مثال:
روزِ سوّم به اصفهان رفتیم. (سوّمین) روز به اصفهان رفتیم.
۱. مریم بچّهٌ اوّلِ من است.
مریم () بچّهٌ من است.
۲. اوّلین نفر بلد بود ولی دوّمین نفر بلد نبود.
اوّلین نفر بلد بود ولی () بلد نبود.
۳. من اوّلین جلدِ این کتاب را دارم.
من جلدِ () این کتاب را دارم.
۴. طبقهٌ اوّل مالِ ماست.
() طبقه مالِ ماست.
۵. اوّلین دخترم مهندس است. دوّمین دخترم معلّم است.
() مهندس است. () معلّم است.
۶. آنجا دو تا مغازه هست. اوّلی نانوایی است. دوّمی گلفروشی است. آنجا دو تا مغازه هست. مغازهٌ () نانوایی است. دوّمی گلفروشی است.
تمرین ۵
مثال: من روزِ سوّمِ این ماه (به) انگلیس (میروم). < رفتن >
سطر ۱۳۰ ⟵ ۱۶۲:
< رفتن >
�
گفتگو (۲۱)
مینا : حالت چطور است؟ بهتر شدی؟
علی : بله، الان تب ندارم. بهترم.
مینا : من بیرون میروم. تو چیزی نمیخواهی؟ بیرون کاری نداری؟
علی : امروز هوا چند درجه زیرِ صفر است. تو کجا میروی!؟
مینا :. در خانه اصلاً نان نداریم. برایِ شام نان میخواهیم. به نانوایی میروم.
علی : عکسهایِ من تا ساعتِ هفت و نیم حاضر میشود. عکسهایِ من را از عکّاسی میگیری؟
مینا : عکسها را به کدام عکاسی دادی؟
�
علی : عکّاسیِ مهتاب.
مینا : عکّاسیِ مهتاب کجاست؟
علی : تو خیابانِ فرشته را بلدی، کجاست؟
مینا : بله، بلدم. زیاد دور نیست.
علی : اوّلِ خیابان سه تا مغازه هست. اوّلین مغازه گل فروشی است. مغازهٌ دوّم نانوایی است. عکاسیِ مهتاب کنارِ نانوایی است.
مینا : متوجّه شدم. نانوایی زود تعطیل میشود. من اوّل نان میخرم بعد به عکّاسی میروم.
علی : خیلی ممنون.
�
نام و نامِ خانوادگی:
��������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������تاریخ:
تکلیفِ خانه (۱۲)
۱. شُدَن \ شُد
۲. شُستَن \ شُست شَو شو
۳. خواستَن \ خواست
. دَرس خواندَن \ دَرس+ خواند
خواه دَرس + خوان
تمرین ۱
مثال:
تو خیلی قشنگ هستی.
تو امروز خیلی قشنگ (شدی).
۱. ساعت شش است.
ساعت شش ().
۲. امروز خیلی خسته هستم.
امروز خیلی خسته ().
۳. امروز هوا سرد است.
از فردا سرد ().
۴. قیمتِ خانه گران است.
قیمتِ خانه سال به سال گرانتر ().
۵. ما حاضریم.
تا یک ربع دیگر ما حاضر ().
تمرین ۲
مثال:
شما چند سال در ایران بودید؟ < سه سال >
من سه سال در ایران بودم.
۱. مهتاب چند شب در اصفهان بود؟ < یک شب >
سطر ۱۹۵ ⟵ ۲۷۱:
تمرین ۳
مثال: او الان در طبقهٌ (چهارم - چهارمی - چهارمین) است.
�
آخِر/ آخرَ i `Çج jçإ «ک AèIÇٍÇو F۱kher/ ۱khar F
سطر ۲۴۴ ⟵ ۳۲۳:
وَزنèdÇ۳ Fvazn F
�
* ماههایِ ایرانی
* فَروَردین
* اُردیبِهِشت
* خُرداد
* تیر
* مُرداد
* شَهریوَر
* مِهر
* آبان
* آذَر
* دی
* بَهمَن
* اِسفَند
|