راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس ده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹:
 
* (نَکَرِه)
 
اسم از حیث آشنایی مخاطب یا خواننده با آن دو گونه است، معرفه و نکره: اسم اگر نزد مخاطب، شناخته و آشنا باشد ، آن را معرفه گویند. اما اگر اسم برای مخاطب آشنا یا شناخته نباشد، آن را نکره گویند.
 
در زبان انگلیسی نکره با قرار دادن (a) یا (na) قبل از اسم نشان داده می شود.
 
( I bought a bread yesterday.)
دیروز یِک نان خَریدَم.
سطر ۲۹ ⟵ ۳۱:
یِک + مَغازه +ای = یِک مَغازِه ای
 
 (مَغازه، کِتاب، نان، گُل )
 
دیروز نان خریدم.
 
آن مَرد یک کارتی بِه مَن داد.
 
آن مَرد کارت بِه مَن داد.
 
 
خانِهٔ بُزُرگی خَریدَم.
 
چیز خوبی خَریدی.
 
توجه:
 
 
لیلا دُختَر قَشَنگی اَست.
 
این هُتِل، هُتِلِ گِرانی اَست.
 
پِدَرَش خیلی مَرد خوبی بود.
 
در صورتیکه واژه به (ا) و (و) ختم شود:
سطر ۷۰ ⟵ ۵۱:
هیچ کِتابی رویِ میز نیست.
 
کتابی رویِ میز نیست.
 
 (مَغازه، کِتاب، نان، گُل )
 
دیروز نان خریدم.
کتابی رویِ میز نیست.
 
آن مَرد یک کارتی بِه مَن داد.
 
آن مَرد کارت بِه مَن داد.
 
خانِهٔ بُزُرگی خَریدَم.
 
چیز خوبی خَریدی.
 
توجه:
 
لیلا دُختَر قَشَنگی اَست.
 
این هُتِل، هُتِلِ گِرانی اَست.
 
پِدَرَش خیلی مَرد خوبی بود.
 
اسم های زیر مهمترین اقسام معرفه هستند:
 
۱. اسم هایاسم‌های خاص (شایان ، مینا خانُم)
 
۲.
۲. همهٔ ضمایر شخصی و اشاره و مشترک همیشه معرفه اند. (او، ایشان، آن، این، خود)
(او، ایشان، آن،این)
3.指示形容詞の後に来る名詞 (آن مَغازِه، این کِتاب)
۳. موصوف صفتهای اشارهٔ آن، این ، همان، همین، چنان ، چنین (آن مَغازِه، این کِتاب)
4.所有格の後 (مَغازِۀ ایشان، کتاب او)
 
5.接尾辞形人称代名詞の後 (کِتابَم، خانِه اَش) 
۴. اسمی که به یکی از معرفه ها مضاف شود. (مَغازِۀ ایشان، کتابِ مینا خانم، کِتابَم، خانِه اَش)
6.複数形でエザーフェがない場合 (مَغازِه ها، کِتابها)
 
7.~と言うもの、~一般の物 (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)、相手はそれを承知してる、初耳ではない場合
۵. (مَغازِه ها، کِتابها)
 
۶. اسم جنس، که همهٔ افراد یک جنس را در بر می گیرد.  (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)
 
دیروز کتاب خَریدَم. کتاب را بِه مادَرَم دادَم.
「昨日本買いました。本を母に挙げました。」
 
ペルシア語では目的語となるのは4種類ある。
 
( rā )と一緒
1. 目的語が限定名詞(1~7)の場合。
خواهَرَت را دیروز دَر پارک دیدَم. 「貴方の姉を公園で会いました。」
 
خواهَرَت را دیروز دَر پارک دیدَم.
2. 関係代名詞の場合。
نانی را کِه دیروز خَریدَم خُوردَم. 「昨日買ったパンを食べました。」
 
( rā )が必要ではない。
 
نانی را کِه دیروز خَریدَم خُوردَم.
3.目的語が不定名詞の場合。
یِک مَردی تویِ اُتاق اَست. 「知らない男性が部屋にいます。」
 
4.~一般の物 (相手はそれを承知していない場合)。
بِه دوستَم گُل دادَم. 「お友達にお花を挙げました。」
 
3.
動詞は二グループに分けます。
یِک مَردی تویِ اُتاق اَست.
 
4.
1.自動詞は目的語が必要ではありません。
بِه دوستَم گُل دادَ.
اِمروز صُبح مَن وَرزِش کَردَم. 「今朝私は運動しました。」
 
وَرزِش کَردَن (varzesh kardan:運動する)نِشَستَن (neshastan:座る)、رَفتَن (raftan:行く)、آمَدَن (来る:āmadan)はその語だけで主語自信の動作や作用を表しています。このような動詞を自動詞と言います。
 
اِمروز صُبح مَن وَرزِش کَردَم.
2.他動詞は目的語が必要です。
 
وَرزِش کَردَن، نِشَستَن، رَفتَن، آمَدَن
نان را بِه مادَرَم دادَم. 「パンを母にあげました。」
 
2.
این کِتاب را اَز مُعَلّمَم گِرِفتَم.「この本を先生にもらいました。」
 
نان را بِه مادَرَم دادَم.
خواهَر شُما را دَر تِهران دیدَم.「貴方の姉をテヘラーンで会いました。」
 
این کِتاب را اَز مُعَلّمَم گِرِفتَم.
روسیه بِه اَفغانِستان حَملِه کَرد.「ロシヤはアフガニスタンを侵略しました。」
 
خواهَر شُما را دَر تِهران دیدَم.
دادَن (dādan:与える)、گِرِفتَن ( gereftan:取る、もらう)、دیدَن (dīdān:見る、会う、訪問する)حَملِه کَردَن(hamle kardan:攻撃する)はそのごだけで主語の動作。作用を表すことは出きません。パンを、本を のような動作を直接に受ける目的語を必要とします。主に ムヌ (rā) それともめったにبِه، اَز، با، بَرایِ などという補語を伴って他に働きかける動作、作用を表しています。このような動詞を他動詞と言います。
 
روسیه بِه اَفغانِستان حَملِه کَرد.
他動詞は三グループがあります。
 
دادَن، گِرِفتَن، دیدَن، حَملِه کَردَنبِه، اَز، با، بَرایِ 
1. 一つだけの目的語がある、他動詞:(不定ない場合は、 rā と共に用いられる目的語)他動詞。
نان را خُوردَم. (パンを食べました)
 
何を、だれをと言う質問でこのタイプの他動詞を区別ことできます。
 
1. نان را خُوردَم.
もし何を、だれをの対して答えはあれば、このタイプの他動詞です。
 
مَن گِرِفتَم.  (私はもらた。)
 
مَن رَفتَم. 
何を、と言う質問をきかれたら、答えられる。
مَن رَفتَم.  (私は行きました。)
 
何を、だれをと言う質問をきかれたら、意味がない。
 
2.一つの目的語は(rア)の以外に表す他動詞、例えば目的語の前に اَز، با، بَرایِ など来る他動詞。
 
بِه تَوَجّه کَردَن(betavajjoh kardan:注意する、考慮する )کَردَن
 
او بِه مَن تَوجّه نَکرد. 「彼女は私に考慮しなかた。」
 
彼女の考慮は私に、影響あたるので、私が目的語になる。
 
3. 文集は二つ以上の目的語ある場合、一つの目的語(不定ない場合は rā と共に用いられる)とそれとも一つや一つ以上بِه، اَز، با، بَرایِ など来る目的語がある他動詞。
 
نان را بِه مادَرَم دادَم. (パンを母にあげました。)
 
نان
نان は rā と共に用いられる目的語である。
 
مادَرَم は بِه، اَز، با، بَرایِ など用いられる目的語である。
 
(دَر) 
(دَر) の後に来る、副詞は目的語ではありません。
 
مَن دَر خانِه غَذایَم را خُوردَم. 「私は家でご飯を食べました。」
 
خانِهは目的語ではありませ。
 
(بِه)
(بِه) の後に来る、場所は普段は副詞である、ただし動詞の意味よって、主語は場所に影響あたる場合は場所は目的語になる。
 
خانُم هَریس بِه اِنگلیس بَرگَشت. 「スミトさんは英国に帰りました。」
 
اِنگلیس は目的語ではありません。
 
بِه حَملِه کَردَن(hamle kardan:攻撃する )کَردَن
 
دُشمَن بِه اِنگلیساِنگلستان حَملِه کَرد. 「敵は英国を侵略しました。」
 
اِنگلستان
اِنگلیس は目的語である。
 
بِه، اَز، با، بَرایِ
 
 بِه، اَز، با، بَرایِ  は目的語とも、副詞とも用いられるから目的語と副詞を区別するのは難しいであて、この動詞は他動詞か自動詞か判断しにくい場合もあります。
{| style="width:70%; border:2px solid #6600ff; border-spacing:1px; text-align:right; background:#f5faff;" class="plainlinks"
|-
سطر ۲۵۹ ⟵ ۲۴۶:
 
== تمرین ۲ ==
مثال:‬من در تهران یک ماشین‮ (———————————) ‬داشتم‮.
 
آن ماشین‮ (‬را‮) ‬به دوستم دادم.
 
۱‮. ‬نشانیِ‮ ‬آنجا‮ (———————————) ‬بلد نیستم‮.
 
۲‮. ‬امروز ناهار‮ (———————————) ‬هیچ نخوردم‮.
 
۳‮. ‬نامهٔ‮ ‬شما‮ (———————————) ‬آقایِ‮ ‬حسین‌زاده به من داد‮.
 
۴‮. ‬امروز آنها از مغازهٌ‮ ‬ما یک کیف‮ (———————————) ‬خریدند‮.
 
۵‮. ‬تو کِی به خانهٔ‮ ‬آنها‮ (———————————) ‬رفتی؟
 
۶‮. ‬هفتهٔ‮ ‬گذشته این لباسِ‮ ‬سفید‮ (———————————) ‬خریدم‮.
 
۷‮. ‬علی دیروز تویِ‮ ‬کلاس من‮ (———————————) ‬زد‮.
 
۸‮. ‬این لباس‮ (———————————) ‬از مادرم گرفتم‮.
 
۹‮. ‬امروز ناهار یک‮ ‬غذایِ‮ ‬خوشمزه‮ (———————————) ‬خوردم‮.
 
۱۰‮. ‬او پولِ‮ ‬ناهارِ‮ ‬من‮ (———————————) ‬داد‮.
 
۱۱‮. ‬امروز تویِ‮ ‬دانشگاه آقایِ‮ ‬سوزوکی‮ (———————————) ‬دیدیم‮.
 
۱۲‮. ‬دیروز خیلی پایم‮ (———————————) ‬درد می‌کرد.
 
== تمرین ۳ ==
 
 
== تمرین ۴ ==
مثال‮: این ترشیِ‮ ‬خوشمزه را از نزدیکِ‮ ‬اداره‌ام خریدم‮.
 
سطر ۳۱۵ ⟵ ۲۷۰:
خواهرم‮ (———————————) ‬خرید.
== تمرین ۵۳ ==
مثال‮: ‬کتابِ‮ ‬خوب‮ ‬‭+‬‮ ‬ی‮ ‬‭=‬‮ ‬ کتابِ‮ ‬خوبی
 
سطر ۳۴۶ ⟵ ۳۰۱:
او واقعاً‮ (———————————) ‬است‮.
 
== تمرین ۶۴ ==
مثال‮:‬رویِ‮ ‬میز کتاب هست؟
 
سطر ۳۸۳ ⟵ ۳۳۸:
‬نه، ‮ (———————————) ‬نزدیکِ‮ ‬خانهٌ‮ ‬ما نیست‮.
 
== تمرین ۷۵ ==
 
مثال‮: ‬در ایران به چه‮ (‬شهرهایی‮) ‬رفتید؟ ‮< ‬شهرها‮ >
سطر ۳۹۹ ⟵ ۳۵۴:
۶‮. ‬شوهرش واقعاً‮ (———————————) ‬است‮. ‬ ‮< ‬آدمِ‮ ‬خوب‮ >
 
 
== تمرین ۸ ==
== تمرین ۶ ==
 
 
‬مثال‮: ‬گلهایِ‮ ‬آن مغازه چه قشنگ بود‮.
سطر ۴۲۴ ⟵ ۳۸۱:
 
چه‮ (‬غذایِ --------‮) ‬بود‮!
 
 
== تمرین ۷ ==
 
مثال:‬من در تهران یک ماشین‮ (———————————) ‬داشتم‮.
 
آن ماشین‮ (‬را‮) ‬به دوستم دادم.
 
۱‮. ‬نشانیِ‮ ‬آنجا‮ (———————————) ‬بلد نیستم‮.
 
۲‮. ‬امروز ناهار‮ (———————————) ‬هیچ نخوردم‮.
 
۳‮. ‬نامهٔ‮ ‬شما‮ (———————————) ‬آقایِ‮ ‬حسین‌زاده به من داد‮.
 
۴‮. ‬امروز آنها از مغازهٌ‮ ‬ما یک کیف‮ (———————————) ‬خریدند‮.
 
۵‮. ‬تو کِی به خانهٔ‮ ‬آنها‮ (———————————) ‬رفتی؟
 
۶‮. ‬هفتهٔ‮ ‬گذشته این لباسِ‮ ‬سفید‮ (———————————) ‬خریدم‮.
 
۷‮. ‬علی دیروز تویِ‮ ‬کلاس من‮ (———————————) ‬زد‮.
 
۸‮. ‬این لباس‮ (———————————) ‬از مادرم گرفتم‮.
 
۹‮. ‬امروز ناهار یک‮ ‬غذایِ‮ ‬خوشمزه‮ (———————————) ‬خوردم‮.
 
۱۰‮. ‬او پولِ‮ ‬ناهارِ‮ ‬من‮ (———————————) ‬داد‮.
 
۱۱‮. ‬امروز تویِ‮ ‬دانشگاه آقایِ‮ ‬سوزوکی‮ (———————————) ‬دیدیم‮.
 
۱۲‮. ‬دیروز خیلی پایم‮ (———————————) ‬درد می‌کرد.
 
== گفتگو‮ ‬==