راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس هفت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار
خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲}}
{{سرصفحه
| عنوان = <span style="color: blue"><font size="۴">'''آموزِشِ زَبانِ فارسی (‮۷)'''</font></span>
سطر ۷ ⟵ ۶:
| یادداشت =
}}
 
* فعل ربطی متصل یا صورتهای متصل فعل بودن
می توانمی‌توان از هَستَم، هَستی، اَست، هَستیم، هَستید، هَستَند، «هست» را حذف کردهکرد و ضمیر متصل فاعلیآن را بهبصورت تنهایی و به همان معنامخفف بکار برد.
 
{| class=wikitable
|-valign=top
سطر ۳۹ ⟵ ۳۶:
|dir=rtl style="font-size:150%; font-family:{{Persian/fonts-simple}}; line-height:1.5em" |... &nbsp;+&nbsp;ند
|-
| ‹ast›|| ‹and-›
|-
| “(he/she/it) is” || “(they) are”
|}
 
 
مَریض هَستَم = مَریضَم
سطر ۵۳ ⟵ ۴۹:
مُنتَظِر هَستَم = مُنتَظِرَم
 
فعل ربطی متصل اگر بعد از مصوت قرار گیرد طبق قانون مصوتها، بین مصوت قبل از فعل متصل و مصوت خود فعل، صامتی میانجی که عنصریست الحاقی نه اصلی، بوجود می آید،می‌آید، در این حالت خود به دو شکل دیده می شودمی‌شود:
 
اگر مصوت ه غیر ملفوظ (ه بیان حرکت) باشد صامت میانجی یک همزه است که بصورت (ا) ظاهر می شودمی‌شود به این شکل:
(اَم، ای، اَست، ایم، اید، اَند)<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = فرشیدورد|نام=خسرو|کتاب= دستور مفصّل امروز|سال=۱۳۸۲|ناشر= انتشارات سخن|صفحه= 186|شابک=964-372-039-x|زبان=}}</ref> همینطورهمین‌طور در صورتیکه کلمه مختوم به (ی) باشد صامت میانجی (ا) است.<ref>[http://www.u.arizona.edu/~talattof/persian/writing.Persian.khat-e%20farsi.pdf دستور خط فارسی چاپ فرهنگستان زبان و ادب فارسی]</ref>
 
دَر خانِه هَستَم = دَر خانِه اَم.
 
ایرانی هَستَم = ایرانی اَم
 
دیگر وقتیکه کلمه ایکلمه‌ای مختوم به مصوت (ا، و) باشد، در اینصورت میانجی (ی) است که گاهی به همزه بدل می شودمی‌شود:کُجا هَستی؟ = کجایی؟ /کجائی. در جزوءجزؤ دستور خط فارسی چاپ فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای حفظ یکدستی و سهولت تنها میانجی (ی) انتخاب شده است. (یَم، یی، ست، ییم، یید، یَند).<ref>[http://www.u.arizona.edu/~talattof/persian/writing.Persian.khat-e%20farsi.pdf دستور خط فارسی چاپ فرهنگستان زبان و ادب فارسی]</ref>  
 
تُو زیبا هستی = تُو زیبایی
 
دانِشجو هَستید؟ = دانشجویید؟  
* کاربرد بَلَد بودن:
 
* کاربرد بَلَد:
 
مَن فارسی بَلَدم
I know persian.
 
مَن اِسمِ او را بَلَد نیستَم.
I dont know his name.
* [[w:قید|قید]]کلمه یا گروهی است که مفهومی به مفهوم [[w:فعل|فعل]] و نیز گاهی به مفهوم [[w:صفت|صفت]] یا [[w:مسند|مسند]] یا قید دیگر و یا [[w:مصدر|مصدر]] می‌افزاید و توضیحی دربارهٔ آنها می‌دهد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = انوری|نام=حسن|کتاب= دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم|سال=۱۳۸۵|ناشر= انتشارات فاطمی |صفحه= 218|شابک=964-318-293-2|زبان=}}</ref>
 
اِمروز هَوا اَصلاَ سَرد نیست. در این ترکیب «اَصلاً» قید است برای سرد، سرد نیز صفتِ هواست.
*[[w:قید|قید]]
 
مَعمولاً ، اَصلاً،تَقریباً
 
اِمروز هَوا اَصلاَ سَرد نیست.
 
 
اَصلاَ و اِمروز 
 
او خیلی خوب اِنگِلیسی بَلَد بود.
 
 
او خیلی خوب اِنگِلیسی بَلَد بود. در این ترکیب «خیلی خوب» قید است برای بلد بودن.
خوب و خیلی قید هستند.
 
== نمونهٔ ‮ ‬جمله ==
سطر ۳۰۷ ⟵ ۲۹۳:
مثال ۱‮: ‬روزِ‮ ‬سه شنبه ما تا ساعتِ‮ ‬سه‮ (‬منتظرِ‮ ‬خواهرِ‮ ‬علی‮) ‬بودیم‮. ‬
 
روزِ‮ ‬سه شنبه ما تا ساعتِ‮ ‬سه‮(‬منتظرِ‮ ‬خواهرش‮) ‬بودیم‮.
 
۱. من تا ساعتِ‮ ‬سه‮ (‬منتظرِ‮ ‬پسرِ‮ ‬تو‮) ‬بودم‮. ‬
سطر ۳۵۵ ⟵ ۳۴۱:
 
== تمرین‮ ‬۶ ==
مثال‮: ‬به نظرِ‮ ‬تو، ‬این لباس تنگ نیست؟ ‮< ‬تنگ‮ >‬
 
چرا، ‮ ‬خیلی‮ (‬تنگ است‮). ‬
سطر ۴۱۷ ⟵ ۴۰۳:
 
== <span style="color: blue"><font size="۶">گفتگو</font></span> ==
فریبافَریبا ‮: ‬میوهٔ ‮ ‬تو رویِ‮ ‬میز است‮. ‬بفرما‮. ‬
 
علیآرَش ‮: ‬متشکّرم‮. ‬
 
فریبا ‮: ‬چرا ساکتی؟ حالت خوب نیست؟
 
علیآرش ‮: ‬چرا، ‮ ‬خوبَم ولی کمی خسته اَم‮. ‬
 
فریبا ‮: ‬چه خبر؟
 
علی‮آرش ‬ ‮: ‬امروز هم کلاسِ‮ ‬انگلیسی تعطیل بود‮. ‬
 
فریبا ‮: ‬چرا؟
 
علی‮آرش‮ ‬ ‮: ‬استادِ‮ ‬زبانِ‮ ‬انگلیسی هنوز مریض است‮. ‬
 
فریبا ‮: ‬کلاسِ‮ ‬فارسی چطور بود؟
 
علی‮آرش‮ ‬ ‮: ‬درسِ‮ ‬امروز مشکل بود‮. ‬شام هنوز حاضر نیست؟
 
فریبا ‮: ‬چرا، ‮ ‬غذا کاملاً‮ ‬حاضر است ولی پدربزرگ الان بیرون است‮. ‬من منتظرِ‮ ‬او‮ هستم‮. ‬
 
علی‮آرش ‬ ‮: ‬من واقعاً‮ ‬گرسنه‌ام‮. ‬
 
فریبا ‮: ‬من هم همین‌طور‮.