راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس ده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
ابرابزار
خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲}}
{{سرصفحه
| عنوان = <span style="color: blue"><font size="۴">'''آموزِشِ‮ ‬زَبانِ‮ ‬فارسی (۱۰)‮ '''</font></span>
سطر ۹ ⟵ ۸:
* لازم و متعدی
 
در دو جملهٔ «آرش آمد.» «آرش آن خانه را خرید.» «آرش» فاعل است. در جملهٔ اول «آمدن» و در جملهٔ دوم خریدن از او سر زده است. در جملهٔ اول مفعولی نیست و معنی جمله بی مفعول کامل است. در جملهٔ دوم مفعولی وجود دارد و بی آن معنی جمله کامل نیست. در جملهٔ دوم مفعولی وجود دارد و بی آن، معنی جمله کامل نیست. اگر مفعول یعنی آن خانه و نشانهٔ آن «را» را از جمله حذف کنیم، جمله معنی کامل خود را از دست می دهدمی‌دهد: «آرش خرید» شنونده می پرسدمی‌پرسد آرش چه چیز را خرید. فعلی که بی مفعول معنی جمله را تماتمام کند یا به سخن دیگر به مفعول نیازی نداشته باشد، فعل لازم یا ناگذر نامیده می شودمی‌شود. مانند آمد در جملهٔ بالا و مانند رفتن.
 
فعلی که بی مفعول معنی خود را تمام نمی کندنمی‌کند یا به سخن دیگر فعلی که به مفعول نیاز دارد تا معنی خود را تمام کند و از فاعل به مفعول برسد یا گذر کند ،کند، فعل متعدی یا گذرا نامیده می شودمی‌شود. مانند قَرض گِرِفتَن، دادَن<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = انوری|نام=حسن|کتاب= دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم|سال=۱۳۸۵|ناشر= انتشارات فاطمی |صفحه= 63|شابک=964-318-293-2|زبان=}}</ref>
 
{| style="width:70%; border:2px solid #6600ff; border-spacing:1px; text-align:right; background:#f5faff;" class="plainlinks"
سطر ۵۲ ⟵ ۵۱:
 
|}
 
* (نَکَرِه)
 
سطر ۱۲۹ ⟵ ۱۲۷:
 
۶. اسم جنس، که همهٔ افراد یک جنس را در بر می‌گیرد.  (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)
 
دیروز کتاب خَریدَم. کتاب را بِه مادَرَم دادَم. 
 
خواهَرَت را دیروز دَر پارک دیدَم.
 
نانی را کِه دیروز خَریدَم خُوردَم.
 
3.
یِک مَردی تویِ اُتاق اَست. 
 
4.
بِه دوستَم گُل دادَ.
 
اِمروز صُبح مَن وَرزِش کَردَم.
 
وَرزِش کَردَن، نِشَستَن، رَفتَن، آمَدَن
 
2.
 
نان را بِه مادَرَم دادَم.
 
این کِتاب را اَز مُعَلّمَم گِرِفتَم.
 
خواهَر شُما را دَر تِهران دیدَم.
 
روسیه بِه اَفغانِستان حَملِه کَرد.
 
دادَن، گِرِفتَن، دیدَن، حَملِه کَردَنبِه، اَز، با، بَرایِ 
 
1. نان را خُوردَم.
 
مَن گِرِفتَم.
 
مَن رَفتَم. 
 
2. اَز، با، بَرایِ
 
بِه تَوَجّه کَردَن
 
او بِه مَن تَوجّه نَکرد.
 
3. بِه، اَز، با، بَرایِ 
 
نان را بِه مادَرَم دادَم.
 
نان
 
مادَرَم بِه، اَز، با، بَرایِ
 
(دَر) 
 
مَن دَر خانِه غَذایَم را خُوردَم.
 
خانِه
 
(بِه)
 
خانُم هَریس بِه اِنگلیس بَرگَشت.
 
اِنگلیس
 
بِه حَملِه کَردَن
 
دُشمَن بِه اِنگلستان حَملِه کَرد.
 
اِنگلستان
 
بِه، اَز، با، بَرایِ
 
== نمونهٔ ‬جمله ==
سطر ۴۳۴ ⟵ ۳۶۴:
* چِه:che‮ ‬:
* چیز‬:ch‮ī‬z‮ ‬:
* خَریدَن‮( ‬را‮ - ‬اَز‮ )‬ ‬:khar‮ī‬dan‮ ‬:
* خُوردَن‮( ‬را‮ )‬‮‬:khordan‮ ‬:
* خیابان‬:khiyābān‮ ‬:
* دادَن‮(‬را‮ - ‬بِه‮)‬:dādan‮ ‬: