راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس ده: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱:
 
|}
* مفعول: اسم یا گروه اسمی یا جمله واره ایست که عمل فعل متعدی از فاعل به آن سرایت می کندمی‌کند و بدون آن معنی فعل متعدی ناتمامست. مفعول معمولاً با حروف اضافهٔ «را» «به» «از» «برای» و ..... به فعل مربوط می گردد،می‌گردد، مانند آرش را دیدم، کتاب را به آرش دادم. این کیف را از بازارِ بزرگ تهران خریدم.
 
مفعول بر دو نوع است، صریح یا رایی نوع دیگر غیر صریح یا غیررایی یا متمم لازم. فعل متعدی نیز مانند مفعول بر دو نوع است: رائی و غیر رائی.
 
فعل متعدی رائی بر دو نوع است: یکی یک مفعولی ،مفعولی، یعنی آنکه فقط یک مفعول صریح رائی دارد و معنیش با یک مفعول رائی تمام می شودمی‌شود و به مفعول غیر صریح غیررائی نیازمند نیست. مانند دیدن ،دیدن، خوردن و خواندن مثال من برادرم را دیدم. او غذایش را خورد. آرش کتاب را خواند.
 
نوع دیگر دو مفعولی یا بیشتر، یعنی آنکه علاوه بر مفعول رائی، مفعول غیررائی (مفعول غیر صریح متمم لازم) هم دارد ،دارد، یعنی به دو مفعول یا بیشتر محتاجست، مانندِ دادن، گفتن، قَرض گِرِفتَن. مثال: من کتابم را به آرش دادم. من این حرف را به خانم سیناییی هم گفتم. من این کتاب را از مینا قرض گرفتم. در این جمله هاجمله‌ها وجود مفعول هایمفعول‌های غیررائی «آرش»، «خانم سینایی» و «مینا» لازم است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = فرشیدورد|نام=خسرو|کتاب= دستور مفصّل امروز|سال=۱۳۸۲|ناشر= انتشارات سخن|صفحه= 186|شابک=964-372-039-x|زبان=}}</ref>
* (نَکَرِه)
 
سطر ۸۴ ⟵ ۹۱:
صَندلی +ای = صَندلی ای
 
بعد از چِه، چِطور و همراه صفات مبهممبهمی از قبیل چند، فلان، چنین، چنان، هر، همه اسم بصورت نکره می‌آید:
 
تِهران چِطُور شَهری اَست؟
سطر ۹۰ ⟵ ۹۷:
تِهران شَهر بُزُرگی اَست.
 
「Tehran is a big city。」 (امروزه اگر اسم؛ صفت بیانی داشته باشد «ی» نکره به آخر صفت چسبیده می‌شود)
「Tehran is a big city。」
 
هیچ کِتابی رویِ میز نیست.
سطر ۱۰۴ ⟵ ۱۱۱:
۴. اسمی که به یکی از معرفه‌ها مضاف شود. (مَغازِهٔ ایشان، کتابِ مینا خانم، کِتابَم، خانِه اَش)
 
۶۵. اسم جنس، که همهٔ افراد یک جنس را در بر می‌گیرد.  (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)
۵. (مَغازِه‌ها، کِتابها)
 
۶. اسم جنس، که همهٔ افراد یک جنس را در بر می‌گیرد.  (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)
 
* مفعول: اسم یا گروه اسمی یا جمله واره ایست که عمل فعل متعدی از فاعل به آن سرایت می کند و بدون آن معنی فعل متعدی ناتمامست. مفعول معمولاً با حروف اضافهٔ «را» «به» «از» «برای» و ..... به فعل مربوط می گردد، مانند آرش را دیدم، کتاب را به آرش دادم. این کیف را از بازارِ بزرگ تهران خریدم.
 
مفعول بر دو نوع است، صریح یا رایی نوع دیگر غیر صریح یا غیررایی یا متمم لازم. فعل متعدی نیز مانند مفعول بر دو نوع است: رائی و غیر رائی.
 
فعل متعدی رائی بر دو نوع است: یکی یک مفعولی ، یعنی آنکه فقط یک مفعول صریح رائی دارد و معنیش با یک مفعول رائی تمام می شود و به مفعول غیر صریح غیررائی نیازمند نیست. مانند دیدن ، خوردن و خواندن مثال من برادرم را دیدم. او غذایش را خورد. آرش کتاب را خواند.
 
نوع دیگر دو مفعولی یا بیشتر، یعنی آنکه علاوه بر مفعول رائی، مفعول غیررائی (مفعول غیر صریح متمم لازم) هم دارد ، یعنی به دو مفعول یا بیشتر محتاجست، مانندِ دادن، گفتن، قَرض گِرِفتَن. مثال: من کتابم را به آرش دادم. من این حرف را به خانم سیناییی هم گفتم. من این کتاب را از مینا قرض گرفتم. در این جمله ها وجود مفعول های غیررائی «آرش»، «خانم سینایی» و «مینا» لازم است.
 
۶. عهد ذکری و آن اسمیست که قبلاً در کلام آمده باشد، دیروز مردی به شرکت ما آمد، مرد گفت «من با آقای سینایی کار دارم.» مرد یعنی همان مرد یاد شده.
 
۷. عهد ذهنی یعنی اسمی که در ذهن، مخاطب مشخص و معین است مانند «رئیس جمهور گفت.» یا «خانه را خریدم.» یکی از نشانه‌های عهد ذهنی «را» است ولی عهد ذهنی بدون را هم داریم. «را» امروزه هم نشانهٔ مفعولست و هم علامت معرفه مانند کتاب را خریدم که کتاب هم مفعولست و هم معرفه<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی = فرشیدورد|نام=خسرو|کتاب= دستور مفصّل امروز|سال=۱۳۸۲|ناشر= انتشارات سخن|صفحه= 190|شابک=964-372-039-x|زبان=}}</ref>
 
== نمونهٔ ‬جمله ==