ترجمه اول - بخش اول - فصل نوزده
هشدار:
این صفحه مربوط به یک کتاب در حال گردآوری است. بدون هماهنگی مدیران به هیچ عنوان تغییری در این صفحه ایجاد نکنید. در صورتی که تغییری در این صفحه ایجاد کنید یک خرابکار محسوب میشوید و با شما برخورد خواهد شد | |
فصل 19
روش مفهوم سازی طراحی شده توسط کاربر برای یک ابزار پشتیبانی استدلال
مقدمه
سیستم های پشتیبانی از استدلال کاربر را قادر می سازد موقعیت ها، مسایل، گزینه ها، ضوابط، فرضیه ها تصمیمات مشکلات و طرح اشیاء را ایجاد، دستکاری و یا تبادل نماید. چنین سیستم هایی به هر دو شکل نمونه های اصلی تحقیق و سیستم های تجاری به شکل گسترده ای در اختیار قرار می گیرند. مشکلی که در این مقاله به آن پرداخته شده است به چگونگی وارد نمودن مفهوم سازی در ابزار حمایت از استدلال مربوط می شود. در ابزار پشتیبانی، هر شرکت کننده به ترتیب نظر خود را بیان می کند. ممکن است هر اظهار نظر حاوی عناصر منطقی استدلال، ادعا ها و تضمین ها باشد (قوانینی که از روی منطق برای ادعا برگرفته شده اند) در هر لحظه ای برای تمرکز توجه بر روی مجموعه خاصی از عناصر استدلال در مقاصد هماهنگی ایجاد می شود در تمام بحث موضوع و یا محدوده هدفی وجود دارد که بر سر آن توافق شده است. برای بازنگری مطالب آثار سیلینس را ببینید. گرچه سیستم های تجاری وجود دارند که از ایده های استدلالی بهره می برند اما بر حصول عقلانیت، کاهش در گرایش به دشواری، توانایی برای یادآوری استدلال های پیشین و توانایی برای نمایش خارجی بحث به صورت نمودارهای مربوطه تاکید می کنند. با این حال زمانی که افراد بحث می کنند آنها اغلب به شکل آشکاری مقصود و یا حتی احکام خود را ارائه نمی کنند. برای نمونه در هنگام بحث بر سر منافع سازمانی یک پروژه جدید نمی گوئیم این پروژه بیش از همه به نفع بخش خودمان است. بعلاوه ممکن است افراد بخواهند اطلاعات بافتاری مانند فرضیه ها انتظارات مقاصد و یا عقاید ثبت نشده خود را به آن بیفزایند. ممکن است افراد بخواهند به خواسته خود میزان اعتماد خود را محدود سازند حال چه این مقدار بالا باشد و یا به میزان تعهد به مجموعه ای از قوانین و یا هنجار ها مربوط باشد. از طرف دیگر افراد اغلب به جای شفاف سازی بر ابهام می افزایند. تمام این تغییرات یعنی دلالت ضمنی، محدود سازی و ابهام درک استدلال و هدف اصلی آن را دشوارتر می کند. این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه می توان اطلاعات بافتاری را از تعاملات جاری الکترونیک استخراج کرد و چگونه می توان کاربران را قادر ساخت تا چنین مفهوم سازی هایی را برای خود انجام دهند. مثال جدول 1 بخشی از متن یک مبحث را نشان می دهد. جدول 2 تغییرات اصلی در عناصر استدلال را نشان می دهد. هر دور با عدد اولیه جدید مشخص شده است. یک دور ممکن است شاهد چند تغییر در این عناصر باشد. برای نمونه ردیف1 هم حاوی انتخاب تاکید و هم اهداف تشریحی است. جدول 1 بخشی از متن بحث جدول 2 به بررسی این موضوع می پردازد که تغییرات در استدلال را تا چه اندازه می توان خودکار سازی نمود و تا چه حد به دخالت کاربر انسان نیاز داریم. در زیر موارد دخالت انسانی خط کشیده شده است. ستون ادعا برجسته ترین متنی است که به محض آغاز شدن و ظاهر شدن مناظره بر روی صفحه و در برابر کاربر قرار می گیرد. در دوره 0.1 کاربر حکم A=X و Y را برگزیده و سپس این متغیر ها را به عنوان X= زن و Y= مسئولیت در قبال کار خانه و نگهداری از کودکان نمونه سازی کرده و هدف تمرکز ارزیابی A را نیز انتخاب می کند. بنابراین در این دور کاربر 4 انتخاب داشته است. دور 0.2 کاملا خودکار است چراکه حکم از پیش کد بندی شده دارد که برای ایجاد یک ادعای جدید که بگوید B=X باید دارای Y باشد و همچنین توجه را به b معطوف دارد استفاده می شود. در دور 1.1 کاربر پدر را (با قرار دادن X برابر پدر و C=X که باید دارای Y باشد) از زن تفکیک کرده و بر زن تاکید می کند. دور 1.2 می گوید تنها یکی از والدین اهمیت دارد و شامل انتخاب زن از سوی کاربر به جای پدر است. در دور 1.3 کابر هدف نهایی برای تشریح D=B قوی تر از C است را بر می گزیند. دو حکم با تطبیق دادن موارد معمول در این نقطه شناسایی می شوند یک حکم طبیعی (طبیعی است که یک زن از نوزاد مراقبت می کند) و حکم توجه (اطمینان از اینکه زن از نوزاد مراقبت می کند مد نظر مرد است). کاربر این مشکل در انتخاب را با انتخاب حکم ضعیف در در دور 2 حل می کند. بنابراین جدول 2 نشان می دهد که کاربر 11 تصمیم را برای نشان دادن 3 دور می گیرد. بافتارسازی طراحی شده توسط کاربر گرچه می توان در ابتدا سیستم پشتیبانی از استدلال را با استفاده از بافتار سازی در اختیار قرار داد اما این احتمال خیلی بالاتر است که موقعیت متغیر مشخص نماید که به چه مفهوم سازی نیاز داریم. بنابراین فراهم کردن ابزاری برای طراحی آسان بافتارسازی توسط کاربر ضروری است. فرایند طراحی شامل ثبت موارد سرنخ ها و نشانه های کارکردی در متن و استفاده از آن برای ایجاد گزینه هایی است که می توان انها را در سطح رابط کاربری به عنوان فهرست انتخاب اجرا نمود. جدول 3 نشانگذار های بافتار عملی جدول 3 نمونه کاملا محدودی از این فرایند را در اختیار قرار می دهد. جدول 2 و3 نشان می دهند در این فرایند کاربرانی که می خواهند عناصر استدلالی خود را با استفاده از توابع جدید بافتارسازی نمایند تلاش زیادی نمی کنند. می توان صرفا این توابع را به عنوان توابع تعریف (مانند ارزیابی، دستور، درخواست، اولویت بندی، حل مناقشه، پاسخ به سوال، و آزمون فرضیه) یا توابع حکم مانند برخی قوانین شرطی (که از تعاریف توابع استفاده می کنند) در نظر گرفت که در جدول 2 نشان داده شده اند. بنابراین فرایند جمع اوری داده ها مشابه کار کاربر در ساختن توابع یا احکامی است که به واسطه آنها می توان به شکل بهتری استدلال های متعاقب را بیان کرد. سیلینس نمونه دیگری در ارتباط با این که چگونه متغیر ها می توانند برای استقراء قوانین در مورد تناسب بهترین بافتار با یک حکم خاص استفاده شوند ارائه می کند. او از لیست متغیر های کاری زیر استفاده می کند: ادعا، منطق، راه حل، هدف ابزار مشکل توصیف استدلال نقش انتظار آئین نامه نزاع تقدم سهم منابع و کار. نمونه ای چنین قانونی می گوید اگر توصیف بر مبنای X است وسیله Y است و اگر توصیف Y قدرتمند است و اگر هدف تماس با قدرت است استخراج کننده باید ادعا نماید که حکم X است و برای Y در نظر گرفته شده و راه حل بر X تقدم دارد. ممکن است چنین فرایندی در بر دارنده عدم موافقت بین شرکت کنندگان در استدلال باشد. نمونه هایی از استفاده از قانون های بدیهی برای قضاوت از چنین فرایندی به صورت زیر است: 1. اگر برای یک بافتار خاص تمرکز هدف و یا حکم وجود نداشته باشد تصور خواهد شد که باید آنچه برای اضافه شدن به مجموعه احکام یا اهداف متمرکز پیشنهاد شده است را پذیرفت 2. اهداف و احکام تمرکز کاربردهایی برای گروه یا سازمان دارند. برای مثال حکمی که می گوید اگر پروژه ای تاخیر کند انتظار می رود اعضای پروژه بیش از ساعات کاری مقرر بر روی آن کار کنند مشکل خاصی را از دیدگاه سازمانی مد نظر قرار می دهد. موضع فلسفی این اظهارات بر اساس موضع فلسفی بوده است که در اینجا بیان می شود. برخی تصورات که این رویکرد را هدایت کرده اند عبارتند از: 1. اجتناب از آشکاری بیش از حد: ممکن است یک کاربر بخواهد برخی استدلالات شخصی نگه داشته شوند. برای مثال لزومی ندارد که دلیل برای انتخاب حکم 1 برای دیگر کاربران مشخص باشد (کاربرانی که مخالفت هایی با آن دارند). 2. اجتناب از اختلال بیش از حد در گفتگوها. می توان با ایجاد تعادل دقیق بین تغییرات تعریف شده توسط کاربر و خودکار در حالت استدلال به این هدف طرح دست یافت. تعاریف زیاد کاربر فرایند گفتگو را به واسطه انقطاع زیاد کند می کند. تعاریف اندک از سوی کاربر محدوده را برای او به جهت اضافه کردن نکات ظریف بافتاری و غیره تنگ می کند. برای مثال جدول 2 هدف تمرکز برای ارزیابی ادعایی را در دور 0.1 نشان می دهد که تغییرات خود را از حکم تشریحی به امری می گیرد. اگر آن تغییر خاص کاربر را ملزم به مداخله نماید گفتگو بیشتر به درازا می کشد. 3. با ایجاد امکان اضافه شدن هدف تمرکز یا تعاریف حکم، به عنوان بخشی از مناظره داده ها را جمع آوری کن. در رویکردی که توصیف شد کابران می توانند تعریف خود را از اهداف تمرکز و حکم بیان نمایند بنابراین می توانند تفسیر خود از بافتار سازمانی و معانی ان ارائه نمایند. برای نمونه در جدول 2 کار بر در دور 0.1 هدف تمرکز را برای ارزیابی ادعای A بر می گزیند. اگر چنین هدفی وجود نداشتته باشد کاربر باید بتواند ان را به سیستم اضافه کند. 4. کاربران می توانند بلافاصله اثرات مداخله خود را ببیند. این الزام با فراهم نمودن اطلاعات در مورد تغییرات استدلال که با مداخله های گذشته آغاز شده است برطرف می شود. برای نمونه در دور 0.1 کاربر تداخل و ارزیابی ادعای A را برمی گزیند. حکمی که به این ترتیب آغاز شده است و لازم است سریعا کاربر آن را ببیند عباتست از اگر هدف نهایی برابر ارزیابی A باشد سپس ادعای B برابر X باید Y را داشته باشد و تمرکز را به B تغییر دهد. 5. ایجاد انتخاب بین تعامل آهسته و مناسب و یا سریع و طرح وار. کاربری که با معرفی یک حکم و اهداف تمرکز جدید مناظره را کند می کند ممکن است از سوی کاربرانی که خواهان سرعت دادن به آن هستند به چالش کشیده شود. اگر یک مشکل رایج دوچار آهستگی شود می توان به توافق هایی دست یافت و ان را به صورت قانون شرطی در مورد تعادل قابل قبول بین حکم های توصیف شده توسط کاربر و خودکار و اهداف تمرکزی کد بندی نمود. این تعادل قابل کمیت گذاری است. در جدول 2 این شامل 11 عمل از جمع کلی 21 عمل است بنابراین اعمال انسان و ماشین به صورت برابر در تعادل قرار دارند. روش طراحی می توان این مثال را به صورت روش طراحی مرحله به مرحله تعمیم داد: 1. یک ارتباط طبیعی را در نظر بگیرید. ممکن است به شکل گفتگوئی کلام مانند همین مثال یاشد و یا به شکل نوار ویدئو و یا دستنوشته یا هر نوع وسیله ارتباطی دیگر. 2. ارتباط را از طریق یک ابزار ارتباطی مانند ابزار پشتیبانی از استدلال شبیه سازی نمایید. این در بر دارنده مدل رسمی چیزی است که در ارتباطات دخیل است مقاله حاضر بر روی استدلال تمرکز کرده است که عناصر آن ادعا استنباط حکم تمرکز تعاریف و اهداف تمرکز و نهایی هستند. 3. ببینید می توان با این ابزار چند مهوم سازی را انجام داد. در مورد زبان طبیعی یکی از روش ها در مورد قضاوت در مورد شبیه سازی جستجو به دنبال نشانه های عملی در مورد جزئات ظریف معنایی است که از بافتارسازی اثر می پذیرد. برای نمونه تغییر در تمرکز با لغات قالب که با احکام فضایی توجیه می شوند. 4. میزان آزادی برای کنترل تغییر از گفتگوی تعریف شده از سوی کاربر و خودکار را بررسی کنید. هرچه حوزه دانش ، منطق و بحث های احکام برنامه ریزی شده تر باشد افزایش در میزان خودکارسازی راحت تر خواهد بود. با این حال باز هم تعداد پایه ای از توابع وجود خواهند داشت که به کاربر اجازه می دهد اختلافات جزئی را اضافه کند بنابراین یکی از مهمترین محدودت ها برای کارایی ابزار و قابلیت استفاده از آن میزان راحتی سرعت و یکپارچگی جریان گفتگو است. 5. میزان درک کاربر از چیزی که تلاش می کنند ان را بیان کنند را بسنجید. این میزان به قدرت سیستم برای توانمند ساختن کاربر در زمینه شناسایی انحرافات در ارتباطات و همچنین توانایی آنها برای رها اختن خود از چنین انحرافی در ارتباطات بستگی دارد. رهایی از انحراف ارتباطی وقتی افراد گفتگو می کنند، آنها اغلب تلاش می کنند رقیبان خود را طوری فریب دهند تا تصور کنند فقط یک مقصود وجود دارد (مثلا حصول اهداف سازمانی) در حالی که در واقع چیز دیگری مد نظر است (مثلا دستیابی به اهداف بخش و دپارتمان خود). بنابراین تعریف دقیق معنای انحراف از ارتباط در طول یک بحث دشوار است. با این حال با کلی در نظر گرفتن بحث می توان تصور کرد در انتهای بحث تمام شرکت کنندگان می توانند مواضع و اهداف رقیبان را بفهمند. با این حال تعریف محدود تر و بجا تری در مورد انحراف از ارتباط در بحث وجود دارد. انحراف زمانی روی می دهد که ابزار محتوی و معنای آنچه کاربر قصد گفتنش را دارد تغییر دهد یک دلیل برای چنین رویدادی زمانی است که ابزار آنقدر انعطاف پذیر نیست تا باعث بافتارسازی شود. برای نمونه در جدول 2 اگر ابزار نتواند در دور 1.1 بر زن تاکید کند شرکت کننده بعدی در دور 2.2 ممکن است حکم W2 را دریافت نکند؛ حکمی که در مورد اطمینان مردان از اقدامات اجتماعی است که در برابر زنان به خود آنها سود می رساند. منابع