ترجمه دوم - بخش دوم - فصل هیجده


Travel Warning هشدار:

این صفحه مربوط به یک کتاب در حال گردآوری است. بدون هماهنگی مدیران به هیچ عنوان تغییری در این صفحه ایجاد نکنید. در صورتی که تغییری در این صفحه ایجاد کنید یک خرابکار محسوب می‌شوید و با شما برخورد خواهد شد

ترجمه : پرهام پرویزی 88231728 اينگونه انتظار ميرود كه احتمال توجه داشتن به يك علامت مي تواند روي يك پاسخدهي متناسب تاثير گذار باشد زيرا كه تحقيق قبلي نشان داده است كه عملكرد حافظه بستگي به زمان روزي دارد كه در آن نشانه رخ داده است تحقيق فعلي نشاندهنده آن بود كه يك علامت هشدار دهنده رسا در اوايل روز بيشترين تاثير گذاري را دارد. فاصله بين علامت و زمان در انجام شدن يك عمل مانند پس افتادي انتظاري در اصل تاثيري در موقعيت پاسخدهي ها به عنوان يك تابع زماني روز ندارد. نتايج تمام چهار آزمايش دربرگيرنده بينش هايي هستند مبني بر اينكه چگونه افراد بواسطه علامت هاي هشداردهنده اي كه در راستاي گوش به زنگ بودن آنان از يك انتصاب تهديد كننده مي باشند تحت تاثير واقع شده اند . پيشنهاد گرديده است كه ابزارهاي كامپيوتري شده باعث برون شدن حيطه فكري شخص مي شوند كه بر اين پايه يك MPO اطلاعاتي را ارائه داده است كه در قبل توسط يك فرد بدست آمده بود . تحقيقات گزارش شده فوق حاكي از آن هستند كه بروني كردن فكر در اثر گذاري ها متغير است يعني اين امر بستگي به آن دارد كه در چه موقع از روز يك علامت خارجي داده مي شود و اينكه در يك ارتباط موقتي بين علامت خارجي و كارمورد نظر وضع به چگونه است . احتمال انجام دادن يك عمل از روي يك علامت شنيداري : به دليل اينكه يك پاسخدهي درست بستگي به زمان روز دارد كه در آن علامت پديد ميآيد. نتايج و گزارشاتي كه بر اين موضوع مبتني هستند بيانگر آن هستند كه قرار ملاقات هاي پايان هفته در مدرسه مي توانند نامعلوم تر نسبت به قرار ملاقات هاي مشابه در روز معمولي هفته باشند. اهميت كار مورد نظر براي رويدادهاي جاري يك روز نشاندهنده تاثير گذاري روي عملكرد را ميرساند. افراد بعد از اينكه توانسته يك بخاطر سپاري همزمان را از خود داشته باشند و يا بعد از اينكه يك يادآوري را داشته باشند يك قرار ملاقات را فراموش خواهند نمود خصوصا در حالتي كه قصد ناخوشايند باشد. جاي تعجب نيست كه گفته شود كه عملكرد نيز در صورتي كه مصرف كننده ابزارها را درست سرجاي خود قرار ندهد شكست خورده قلمداد ميشود ( مانند بيرون رفتن با لباس ديگري ، قرار دادن آنها روي ميز ديگري ) بحث كلي - مفاهيم تحقيق پايه : آناليز ارائه شده در اينجا داراي مفاهيم براي تئوري شناختي پايه هستند . گرچه قصد فرايند بخاطر سپاري براي مطالعه شدن دشوار است معهذا بنظر مي آيد كه يادآوري كردن يك فرايند شناختي بنيادي است نظر به اينكه يادآوري بخشي از زندگي روزانه بحساب مي آيد نيازهاي شناختي براي طراحي و اهداف اجرائي صلاحيت بررسي شدن را دارند . در اثر بخشي ابزارهاي يادآوري ممكن است منطبق براينكه اينگونه ابزارها تا حدي ميتوانند نفوذ گذار درخصوصيات پردازش از بازبيني فعال و غير فعال باشند تغيير پيدا مي كند . احتمالا پردازش اين نوع از بازبيني در چند شكل متفاوت است. آنها احتمالا داراي برداشت هاي متفاوت از يك تلاش شناختي هستند. همچنين بازبيني فعال و غيرفعال ممكن است تقاضاهاي مختلفي را در يك ظرفيت توجه طلبي و حافظه كاري از خود نشان دهند. علاوه براين ، مفهوم سازيهاي فرايندهاي اتوماتيك و پرتلاش ميتوانند در درك يادآوري مفيد واقع شوند. به احتمال زياد يادآوري بواسطه يك برنامه ريزي فراشناختي تحت تاثير واقع ميشود زيرا كه آن عموما بخشي از رفتار هوشمند است يك آناليز مشروح تر از مراحل شركت داشته در برنامه ريزي و يادآوري مي تواند در سازماندهي كردن و انطباق دادن برنامه ريزي هاي روزانه افراد پركار مفيد واقع گردد. نفوذ گذاشتن هاي چند وجهي روي حافظه نيز مي توانند نقش مهمي را در بخاطر سپاري و منظور اهداف اجرائي داشته باشند . گرچه ابزارهاي يادآوري شامل يك كار كرد مهم براي استفاده كنندگان آن است ، با اين حال ، بطور وضوح شماري از عوامل ديگر هم وجود دارند كه در يك استفاده موفقيت آميز تاثيرگذار هستند.

خصوصيات شخصي براي استفاده كنندگان موفق : بدون توجه به ماهيت ابزار يادآوري ، يك شكل تحقيق در اينجا و از تحقيق قبلي گزارش گرديده است كه نشاندهنده استفاده كنندگان بالقوه است كه مي بايد داراي خصوصيات خاصي براي يك استفاده موفق آميز از اينگونه ابزارها باشند . بتدريج يك استفاده كننده موفق بايد 1- آنرا مورد قابل قبولي بداند كه يك طرز تفكر شخص « بروني شدني » را داشته باشد و بوسيله يك ابزار ديگر ياري گردد 2- در استفاده بردن از اينگونه ابزارها احساس راحتي نمايد . بهتر است براي سليقه هاي خاص و سبك هاي زندگي از چنين ابزارهائي استفاده شود . در ظاهر ، افراد استفاده كننده بالقوه بايد يك يادگيري را در باره اينگونه ابزارها داشته باشند . چنانچه فرد استفاده كننده هراس از اين فن دارد در اينصورت او اختيار استفاده از يك ابزار يادآوري را ندارد . همچنين اين گونه ابزارها براي كساني كه فقط در روز دو وعده ملاقات رادارند كه مي بايد آنها را بخاطر سپارند بسيار مفيد نمي باشند . در حالي كه تعداد وعده ملاقات هاي اندك باشد . درا ين حال افراد گرايش به آن دارند تا وعده ملاقات هاي خود را بخاطر سپارند حداقل يك گرايش بهتر نسبت به زماني كه آنها داراي چندين وعده ملاقات هستند بدين گونه يك ابزار يادآوري در زماني كه شماري از رويدادهاي اتفاق نيافتاده برنامه ريزي شده رو يداد هاي ناگواري براي بخاطر سپاري هستند بيشرين سودمندي را از خود ندارند . معلوم گشت كه آزمايش شونده هاي مطرح شده ، درباره بازيابي وعده ملاقات ها بوده اند چرا كه اين افراد آزمايش شونده از قبل درباره آنها آگاهي داشته اند و بدين صورت آنها در آن وعده ملاقات ها حضور پيدا نكرده بودند و گاهي اوقات اينگونه وعده ملاقات ها فراموش ميشده اند . يك استفاده كننده بالقوه از اينگونه ابزارها بايد درك خود را نسبت به عادات غير متعارف براي دستيباي به اهدافي كه مي توان آنها را بخاطر سپرد توسعه دهد. خصوصا اينكه اين استفاده كننده نيز بايد تعداد رويدادهاي مطلوب كه مي توانند بدون آنكه سبب شوند يك عادت هميشگي توسعه يابد مشخص نمايند. علاوه براين موضوع ، استفاده كننده بايد يادگيرد كه چگونه با دقت رهنمودهاي يك نحوه بيان را دنبال كند كه اين به دليل محدويت هاي فضائي از گزينش است . اختلافات شخصيتي افراد را از تفاوت داشتن برحسب اينكه آنها چگونه به يك حافظه محتمل نزديك ميشوند منصرف ميدارند. براي مثال ، افراد داراي شخصيت سازمان يافته بسيار بالا به مرور زمان اقدامات مورد نظر خود را بيش از افراد داراي شخصيت سازمان يافته پائين بخاطر مي آورند. علاوه براين موضوع ، بايد توجه داشت كه سبك زندگي مرتبط است با استفاده شده از ابزارهاي يادآوري ، براي نمونه ، كساني كه در حد بسيار زيادي در يك برنامه ريز روزانه آماده ميشوند غالبا كساني هستند كه متوجه ميشوند كه قرار ملاقات ها را از دست داده اند زيرا كه آنها به برنامه ريزي خود بقدر كافي نگاه نمي كنند يا با دقت كافي آنها را پيش بيني نمي كنند . همچنين ناكامي هاي حافظه نيز مي توانند به دليل اينكه افراد عادت به علامت دارند و يا اينكه آنها نمي توانند به علامت دهي هاي مكرر توجه داشته باشند رخ دهد ،‌سرانجام اينكه گاهي اوقات افزايش سن مي تواند مرتبط به يك كاهش در بخاطر سپاري اهداف باشد . يادگيري قابل ملاحظه در كنار انطباق پذيري مواردي هستند كه براي يك استفاده موفق يك برنامه ريز مورد نياز مي باشند . در حالتي كه يك استفاده كننده بالقوه نتواند پيچيدگي يك ابزار بخاطر سپاري را ارزيابي نمايد. به احتمال زياد او نااميد گشته و قبل از اينكه از زمان پيش آمده براي ياد گيري بهره برد كار را رها خواهد ساخت . همانندVCRs و بسياري ديگر از وسايل الكترونيك ، ابزارهاي يادآوري در كنار دفترچه هاي آموزش مشكل ميباشند كه نياز به زمان قابل ملاحظه اي براي تسلط يافتن بر آنها وجود دارد. شرح ابزارهاي يادآوري موفق تحقيق گزارشده در اينجا و جاهاي ديگر نشان دهنده اين هستند كه يك ابزار يادآوري مي بايد داراي خصوصيات خاص براي جذب شدن و حفظ شدن استفاده كنندگان باشد. در مرحله اول ، ابزارهاي موثر امكان ورود داده هاي سريع را از خود دارند و در مرحله دوم ، ابزارهاي موثر فراهم آوردنده يك دوره زمان متناوب ساده براي بازبيني شدن را دارند . بازبيني شدن يك وعده ملاقات در كنار وعده ملاقات ديگر براي بيشرين افراد يك كار كافي نيست . بيشرين افراد يك بازبيني روزانه و نيز يك بازبيني در طول يك هفته را ترجيح ميدهند همانند آن چيزيكه در بررسي شدن از شارپ ويزارد Sharp Wizard ، نيوتن Neuton و Boss نشان داده شد. سوم اينكه ، ابزارهاي يادآوري موثر شامل يك علامت هستند كه جلب توجه نمي نمايد ولي در عين حال يك علامت سريع ، مبهم و از لحاظ اجتماعي حساس است . چهارم ، ابزارهائي كه همراه با نشان دار شدن با صدا هستند يعني موثرترين نشانه ها و رهنمودها هستند. به هر حال يك رهنمود شنودپذيرمسئوليت اطلاع رساني به هر شخص حاضر را نسبت به اهدافي كه يك استفاده كننده ممكن است ترجيح دهد آنها پنهان باشند. از خود دارد . بنظر مي آيد كه علامت ها داراي خصوصيات ذاتي هستند يعني خصوصياتي كه آنها را كم و بيش در بيرون كشيدن اهداف شخص موثر ميدارد به عبارتي اين علامت ها روي اثر گذاري متغير هستند زيرا كه خصوصيات ديگري را هم مانند خوشايندي ، بارز بودن ادراكي و وابستگي شخصي از خود دارند. پنجم ، ابزارهاي يادآوري در اثر بخشي نيز تفاوت دارند كه اين به دليل مسيري است كه در آن ابزارهاي مختلف با زمان ساختاري خود به چشم مي خورند يعني ابزارهاي مختلف درزمان حال حاضر در مسيرهاي مختلفي قراردارند . ارائه شدن خطي زماني تمام قرار ملاقات ها و يا كارهاي سخت را در يك حيطه زمان معلوم قرار ميدهد نمايش سلسله مراتب زمان تمام قرار ملاقات ها را در حيطه روزهائي قرار ميدهد كه با هفته ها گروه بندي شده اند هفته ها هم به نوبه خود در حيطه ماهها گروه بندي شده اند . متناوبا بعضي از گروه هاي روزانه يادآوري ها كه به ماه ها كشانيده شده اند به طور فرعي به هفته ها كشانيده ميشوند ، عموما يك ترتيب كار سلسله مراتب به بهترين صورت براي بيشترين افراد كار ميكند ولي استفاده كنندگان بايد با سازمان زمان بكاربرده شده بواسطه يك ابزار يادآوري و براي بوجود آمدن بهترين روش استفاده از آن احساس راحتي نمايند. ششم يك ابزار يادآوري نبايد نياز به يك يادگيري اصولي داشته باشد تا بطور موفق مورد استفاده واقع شود . كار ابزار بايد بطور شهودي معلوم بوده و به مشاوره زياد يا مستند سازي نياز نداشته باشد. اكنون ابزارهاي يادآوري وجوددارند برتر نسبت به نظارت ديجيتال و بعضي از ابزارهاي اوليه در بازار هستند . ابزارهاي آتي يادآوري به احتمال زياد داراي طرحهاي جبراني براي بعضي از مسائل نتيجه شده در اينجا و جا هاي ديگر هستند. فعلا هيچ كس روشي موثر براي آموزش سالمندان سالم و نرمال كه خودشان به تنهايي بتوانند يادآوري كنند ارائه داده نشده است . به هرحال مداركي است كه نشان مي دهد مردم چگونه خودشان به تنهايي مي توانند با استفاده از وسايل خارجي كارهاي روزمره و قراردادها و قرار ملاقات ها را به آساني به خاطر بياورند به هرحال مداركي وجود دارد كه نشان مي دهد مردم با اختلالات عصبي مي توانند براي استفاده از ابزارهاي خارجي مانند ابزارهاي يادآوري كننده چگونه آموزش يابند. ايجاد قرار ملاقات ها و انجام دادن كارهاي روزمره بخش مهمي از زندگي هاي حرفه اي و خصوصي مي باشند. تاثير كم فهرستها و كاهش بخاطر سپاري باعث مي شود كه كارهاي مشخص به كندي انجام شود يا هرگز انجام نشود. كم بياد آوردن كارهاي مورد نظر يا فراموش كردن قرار ملاقات ها و كارهاي روزمره باعث مي شود نسبت به اين گونه افراد برداشت منفي شود يا باعث از دست دادن شغل يا وابستگي ها ميشود . تحقيقات در مورد اين وظايف مهم هر روز و استفاده از ابزارهاي بخاطر سپاري اخيرا صورت گرفته شده است . اين ابزارها مي توانند به مردم كمك كنند چيزهايي كه آنها مجبورند انجام دهند بايد بياورند. گرچه تحقيقات فعلي نشان ميدهد كه اين ابزارها كمك مي كنند مردم كارهاي مورد نظر را فراموش نكنند . اما تحقيقات نشان داده است كه اين ابزارها تضمين نمي كنند كه قرار ملاقات ها و كارهاي روزمره حتي بعد از علامت گذاري با اين ابزارها كاملا فراموش نشوند. مهارت استفاده از اين ابزارها وقتي كه نشانه مورد توجه قرار مي گيرد نيازمند دانش هاي شخصي مي باشد . بنابراين استفاده خوب از ابزارهاي بخاطر سپاري فراموشي را كاهش مي دهد اما استراتژي هاي ذهني هنوز نيازمند به تكميل شدن از طريق استفاده هاي شخصي از ابزارهاي بخاطر سپاري مي باشد. بدون شك ابزارهاي يادآوري بين چيزهايي هستند كه مي توانند ما را باهوش بسازند اما ما با استفاده از اين ابزارها مي توانيم باهوش تر شويم.


منابع

Andrzejewski, S. J., C. M. Moore, M. Corvette, and D. Herrmann, 1991. Prospective memory skills. Bulletin of the Psychonomic Society, 29, pp. 304- 306. Brewer, W., 1994. The validity of autobiographical recall. In: N. Schwarz and S. Sudman, eds.,. Autobiographical Memory and the Validity of Retrospective Reports. New York: Springer Verlag. Baddeley, A. D., 1984. Memory theory and memory therapy. In: B. A. Wilson and N. Moffat, eds, Clinical Management of Memory Problems, Rockville, Maryland: Aspen Systems. Bourgeois, M., 1990. Enhancing conversation skills in patients with Alzheimer's disease using a prosthetic memory aid. Journal of Applied Behaviour Analysis, 23, pp. 29-42. Bourgeois, M., 1993. Effects of memory aids on the dyadic conversations of individuals with dementia. Journal of Applied Behaviour Analysis, 26, pp. 77-87. Brandimonte, M., G. Einstein, and M. McDaniel, eds, 1996. Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Brewer, W., 1994. The validity of autobiographical recall. In: N. Schwarz and S. Sudman, eds, Autobiographical Memory and the Validity of Retrospective Reports. New York: Springer Verlag. Camp, C. J., J. W. Foss, A. B. Stevens, and A. M. O'Hanlon, 1996. Improving prospective memory task performance in persons with Alzheimer's disease. In: M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds, Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Ceci, S. J. and U. Bronfenbrenner, 1985. "Don't forget to take the cupcakes out of the oven": Prospective memory, strategic time-monitoring, and context. Child Development, 56, pp. 152-164. Ceci, S. J., J. G. Baker, and U. Bronfenbrenner, 1988. Prospective remembering, temporal calibration, and context. In: M. Gruneberg, P. Morris, and R. Sykes, eds, Practical Aspects of Memory, Current Research and Issues, Vol. 2. Chichester: Wiley. Cockburn, J., 1996. Assessment and treatment of prospective memory deficits. In: M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds., Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Dyck, J. L., and J. A. Smither, 1984. Age differences in computer anxiety: The role of computer experience, gender, and education. Journal of Educational Computing Research, 10, pp. 239-248. Doerner, D., 1987. Memory systems and the regulation of behaviour. In" E. van der Meer and J. Hoffmann, eds, Knowledge Aided Information Processing, Amsterdam: North Holland. Ellis, J., 1996. Prospective memory or the realisation of delayed intentions. In; M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds, Prospective memory." Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Ellis, J. A., 1988. Memory for future intentions: Investigating pulses and steps. In; M. M. Gruneberg, P. E. Morris, and R. N. Sykes, eds., Practical Aspects of Memory: Current research and issues. Chichester, England: Wiley, pp. 371- 376. Eysenck, M. W. and S. Folkard, 1980. Personality, time of day, and caffeine: Some theoretical and conceptual problems in Revelle et al. Journal of Experimental Psychology: General, 109, pp. 32-41. Folkard, S. and T. H. Monk, 1980. Circadian rhythms in human memory. British Journal of Psychology, 71:295-307. Folkard, S., 1979. Time of day and level of processing. Memory and Cognition, 7, pp. 247-252. Fowler, R., J. Hart, and M. Sheehan, 1972. A prosthetic memory: An application of the prosthetic environment concept. Rehabilitation Counselling Bulletin, 15, pp. 80-85. Gorayska, B. and J. L. Mey, 1996. Of minds and men. In B. Gorayska and J. L. Mey, eds, Cognitive Technology: In search of a Humane Interface. Amsterdam: Elservier. Harma, M. I., J. Illmarinen, P. Knauth, and J. Rutenfranz, et al., 1988. Physical training intervention in female shift workers: II. The effects of intervention on the circadian rhythms of alertness, short-term memory, and body temperature. Ergonomics, 31, pp. 51-63. Harris, J. E., 1980a. Memory aids people use: Two interview studies, Memory and Cognition, 8, pp. 31-38. Harris, J. E., 1980b. We have ways of helping you to remember. Journal of the British Association for Service to the Elderly, 17, pp. 21-27. Harris, J. E., 1984a. Remembering to do things" A forgotten topic. In: J. E.Harris and P. E. Morris, eds, Everyday memory, actions, and A bsentmindedness. Academic Press: London. Harris, J. E., 1984b. Methods of improving memory. In: B. A. Wilson and N. Moffatt, eds., Clinical Management of Memory Problem, Croon Helm: Beckenham. Harris, J. E. and Wilkins, A. J., 1982. Remembering to do things" A theoretical framework and an illustrative experiment. Human Learning, 1, pp. 123-136. Hayes-Roth, B. and Walker, C., 1979. Configural effects in human memory: The superiority of memory over external information sources as a basis for inference verification. Cognitive Science, 2, pp. 119-140. Herrmann, D., 1996. Improving Prospective Memory. In: M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds., Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Herrmann, D., 1994. The validity of retrospective reports as a function of the directness of retrieval processes. In N. Schwarz and S. Sudman, eds., Autobiographical Memory and the Validity of Retrospective Reports. New York: Springer Verlag. Herrmann, D., 1996. Improving Prospective Memory. In" M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds., Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Herrmann, D. J. and Petro, S., 1990. Commercial memory aids. Applied Cognitive Psychology, 4, pp. 439-450. Herrmann, D., Sheets, Wells, J., and Yoder, C. (in press). Palmtop Computerised Reminding Devices: The Effectiveness of the Temporal Properties of Warning Signals. AI and Society. Hemnann, D., Yoder, C., Wells, J., and Raybeck, D., 1996. Portable electronic scheduling and reminding devices. Cognitive Technology, 1, pp. 36-44. Humphreys, M. S., and Revelle, W., 1984. Personality, motivation, and performance: A theory of the relationship between individual differences and information processing. Psychological Review, 91, pp. 153-184. Hunter, I. M. L., 1957. Memory. Penguin: Harmondsworth. Intons-Peterson, M. J. and Foumier, J., 1986. External and internal memory aids: When and how often do we use them? Journal of Experimental Psychology: General, 115, pp. 267-280. Intons-Peterson, M. J., 1993. External and internal memory aids: When and how often do we use them? In: C. Izawa, ed., Applied Cognitive Psychology, Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Jones, G. and Adam, J., 1979. Towards a prosthetic memory. Bulletin of the British Psychological Society, 32, pp. 165-167. Kurlychek, R. T., 1983. Use of a digital alarm chronograph as a memory aid in early dementia. Clinical Gerontologist, 1, pp. 93-94. Leirer, V. O., Morrow, D. G., Tanke, E., and Pariante, G. M., 1991. Elder's nonadherence: Its assessment and medication reminding by voice mail. Gerontology, 31, pp. 514-520. Mantyla, T., 1994. Remembering to rememberg: Adult age differences in prospective memory. Journal of Gerontology, 49, pp. 276-282. McDaniel, M. A. and Einstein, G. O., 1992. Ageing and prospective memory: Basic findings and applications. In: T. E. Scruggs and M. A. Mastropieri, eds., Advances in Learning and Behavioural Disabilities. Vol. 7, Greenwich, CT: JAI Press, pp. 87-105. Meacham, J. A. and Leiman, B., 1982. Remembering to perform future actions. In: U. Neisser, ed., Memory Observed: Remembering in Natural Contexts. San Francisco: Freeman, pp. 327-336. Meacham, J. A. and Singer, J., 1977. Incentive effects in prospective remembering. Journal of Psychology, 97, pp. 191-197. Naugle, R., Prevey, M., Naugle, C., and Delaney, R., 1988. New digital watch as a compensatory device for memory dysfunction. Cognitive Rehabilitation, 6, pp. 22-23. Norman, D. A., 1993. Things that make us smart: Defending human attributes in the age of the machine. Reading, Massachusetts: Addison-Wesley Publishing Company. Parente, R. and Herrmann, D., 1996. Retraining Cognition. Gaithersburg: Aspen. Park, D. C., and Kidder, D. P., 1996. Prospective memory and medication adherence. In: M. Brandimonte, G. Einstein, and McDaniel, eds., Prospective memory: Theory and applications. Hillsdale, N. J.: Erlbaum. Petro, S., Herrmann, D., Burrows, D., and Moore, C., 1991. Usefulness of commercial memory aids as a function of age. International Journal of Ageing and Human Development, 33, pp. 295-309. Petroski, H., 1994. The evolution of useful things. New York: Vintage Books. Reason, J. T., 1988. Stress and cognitive failure. In: S. Fisher and J. T. Reason, eds., Handbook of Life Stress, Cognition and Health. New York: Wiley. Revelle, W., Humphreys, M. S., Simon, L. and Gilliland, K., 1980. The interactive effect of personality, time of day, and caffeine: A test of the arousal model. Journal of Experimental Psychology: General, 109, pp. 1-31. Rosenberg, M., 1990. Control of environment and control of self. In J. Rodin, C. Schooler, and K. Schaie, eds., Self-directeclness: Causes and effects throughout the life course. Hillsdale, New Jersey: Erlbaum. Sandler, A. B. and Harris, J. L., 1991. Use of extemal aids with a head injured patient. The American Journal of Occupational Therapy, 46, pp. 163-166. Schank, R. C., 1982. Dynamic memory. New York: Cambridge University Press. Searleman, A. and Gaydusek, K. A., 1996. Relationship between prospective memory ability and selective personality variables. In: D. Herrmann, C. McEvoy, C. Herzog, P. Hertel, and M. Johnson, eds., Basic and Applied Memory. Vol. 2. Mawah: Erlbaum. Searleman, A. , and Herrmann, D., 1994. Memory from a broader perspective. New York: McGraw Hill. Shelly, G. B., Cashman, T. J., Waggoner, G. A., and Waggoner, W. C., 1997. Discovering Computers: A link to the Future. Cambridge, Mass.: Course Technology. Skilbeck, C., 1984. Computer assistance in the management of memory and cognitive impairment. In: B. A. Wilson and N. Moffat, eds., Clinical Management of Memory Problems. Rockville, Maryland: Aspen Systems. Sternberg, R. J., 1986. Intelligence applied: Understanding and increasing your intellectual skills. San Diego: Harcourt Brace Jovanovich. Tulving, E., 1983. Elements of Episodic Memory. Oxford: Oxford University Press. Wagenaar, W. A., 1986. My memory: A study of autobiographical memory over six years. Cognitive Psychology, 18, pp. 225-252. Wilkins, A. J. and Baddeley, A. D., 1978. Remembering to recall in everyday life: An approach to absent-mindedness. In M. M. Gruneberg, P. E. Morris, and R. N. Sykes, eds., Practical Aspects of Memory. London: Academic Press. Wilson, B. A., 1987. Rehabilitation of Memory. New York: Guilford.


ترجمه : پرهام پرویزی 88231728