صداقت در کارایی
مقدمه
طراحان " چیزهای مدرنی که ما را هوشمند می سازند " (Norman, 1993) ، با ماموریت هایی روبروی هستند که به شدت در حال پیچیده تر شدن می باشند و با پافشاری بر روی این که این چیزها بشری هستند ، آسان تر نمی شوند . یک عقیده مهم در طراحی درک کارایی دریافت شده و واقعی محصولات ساخته شده است . با در نظر گرفتن کارایی ها به عنوان ارتباط میان طراح و کاربر ، ما می توانیم ضوابطی را برای طراحی ابزار بشری گسترش دهیم . چنین ضوابطی را ما به عنوان درستی کارایی تعریف خواهیم کرد . از طریق برهان ، درستی کارایی به معنای ابزاری است که حقیقت را می گوید ، تمام حقیقت را ، و هیچ چیز به جز حقیقت در مورد قابلیت هایی که دارد نمی گوید . هیچ ابزاری نمی تواند کمک کننده باشد اما حقیقت را هم بگوید ؛ یعنی ، این وسیله همیشه تحت مالکیت خلق کنندگان ( و کاربرانش ) خواهد بود ، زیرا کاری هست که می توانند با آن انجام دهند . اما این وسیله می تواند تا درجه ای صداقت در کارایی داشته باشد که این کارایی ها برخی از قابلیت هایی را که برای کاربر مطلوب هستند مشخص کنند ، و قابلیت آن توسط برخی کارایی ها مشخص می شوند و واضح است که هیچ کارایی آن قابلیت را مشخص نمی کند . علاوه بر این ، ایجاد نظریه ای از این که چه وسیله ای باید دارای درستی باشد ، کار طراح برای خلق ابزارهای بشری را آسان می کند .
کارایی ها و ابزارهای بشری نظریه طراحی مدرن برای ابزارهای شناختی به شدت تحت تاثیر ایده کارایی ها می باشد . این کارایی ها می توانند به عنوان ویژگی های یک هدف شیء طبیعی یا مصنوعی تعریف شوند که چگونگی استفاده آن را تعیین می کنند (Gibson, 1979; Norman 1988, 1993) . اگرچه ایده یک کارایی یک ایده قدرتمند است ، ما نشان خواهیم داد که این ایده ، به گونه ای که در حال حاضر درک شده است ، به اندازه کافی قدرتمند نمی باشد تا در طراحی ابزارهای بشری به ما کمک کند . به هرحال ، ما نشان خواهیم داد که روشی طبیعی برای تعبیر کارایی ها در مصنوعات وجود دارد که به ما این امکان را می دهد تا در طراحی ابزارهای شناختی بشری ، نفوذ کنیم . چیزی که در کنار ایده کارایی ضروری می باشد ، نقش است که توسط کاربر شیء ایفا می شود . کارایی یک در می تواند باز شدن و بسته شدن باشد ، اما تنها در صورتیکه نماینده ای با توانایی انجام باز کردن و بستن وجود داشته باشد . برای مثال ، یک در ممکن است کارایی باز و بسته شدن را برای فردی داشته باشد که بتواند با دست خود دستگیره را بگیرد ، همان در ممکن است کارایی باز و بسته شدن برای یک سگ و قطعا" یک حلزون را نداشته باشد . شکل 1 را ببینید . همچنین ، اهداف کاربر نیز ضروری می باشند . برای مثال ، افراد به طور عمومی این هدف را دارند که قادر باشند تا از اتاقی به اتاقی دیگر جا به جا شوند ؛ بنابراین ، این امر در نظر گرفتن این که درها در شکل 1 چگونه کارایی باز کردن را اجرا می کنند ، توجیه پذیر می سازد . کارایی ها زمانی در دسترس قرار می گیرند که هدف ها فعال شوند . برای مثال ، اگر شخص در شکل 1 بخواهد تا یک کلید را مخفی کند ، ممکن است متوجه شود که چهارچوب بالای در می تواند کارایی پنهان کردن اجسام کوچک و تخت مانند کلید را داشته باشد . شکل 1 : تاثیر ناظر بر روی کارایی ها
یک شیء بر اساس قراردادهای اجتماعی از عهده برخی قابلیت ها بر می آید . یک در کارایی باز کردن را تا قسمتی توسط ویژگی تجربه فردی و اجتماعی ما ، ارائه می دهد : اشیایی که مانند درها هستند تقریبا" همیشه کارایی باز شدن و بسته شدن را دارند ، بنابراین محتمل است که این شیء در مانند نیز کارایی باز شدن و بسته شدن را داشته باشد . بنابراین ، کارایی ها فقط ویژگی های یک شیء نمی باشند . این کارایی ها همچنین در برگیرنده رابطه ای میان یک شیء و نماینده و تاریخچه فردی و اجتماعی نماینده و دیگر اشیایی هستند که در همان طبقه درک شده اند . برای مثال ، صندلی ها دارای کارایی حمایت از نشستن بوده و به هدف استراحت کردن کمک می کنند اما تا قدری آماده باش باقی می مانند . یک دکمه گرافیکی بر روی یک صفحه کامپیوتری ؛ در سطوح تحلیلی مختلف ، کارایی فشار دادن و آغاز برخی فعالیت ها را ارائه می دهد . این امر تا قسمتی توسط قراردادهایی که برای خطوط راهنمای مشترک بشری که توسط موسسات کامپیوتری ایجاد شده و در نتیجه توسط کاربران ، داخلی شده اند ، ایجاد شده اند و تا قسمتی توسط ویژگی آن چه که دکمه های فیزیکی در جهان فیزیکی انجام می دهند ، انجام می شود . تعریف سنتی از کارایی ها که اندکی پیش ارائه شد ، یک مسیر روشن و بدون واسطه را به سمت ساخت ابزارهای بشری ، فراتر از یک دستورالعمل عمومی برای ساخت ابزارهایی که از لحاظ شناختی و تکنولوژیکی بدون عیب می باشند ، ارائه نمی دهند و به عبارت دیگر یک نگاشت خوب میان کارایی های دریافت شده و کارایی های واقعی ، ایجاد می کند . به هر حال ، در اینجا راهی برای در نظر گرفتن کارایی هایی که می توانند به طراحی ابزارهای بشری کمک کنند ، وجود دارد .
کارایی های طراحی شده به عنوان یک عمل ارتباطی
کارایی ها در مصنوعات دارای این ویژگی می باشند که ، طراحی شده می باشند . این امر بدین معناست که در اینجا پای یک طراح در میان است که از میان کارایی های بالقوه انتخاب می کند که کدام در یک شیء قرار گیرند تا اهداف کاربر را بر آورده کنند . طراح برخی قابلیت ها را در نظر دارد و کارایی هایی را فراهم می کند که ( فرد امیدوار است ) به آن قابلیت دست خواهند یافت . کاربر کارایی را درک کرده و می تواند حدس بزند که طراح چه چیزی در ذهن داشته است . با اعلام درگیر بودن دو ذهن ، - ذهن طراح و ذهن کاربر – می توانیم تایید کنیم که کارایی هایی که به طور کارامد طراحی شده اند دربرگیرنده یک عمل ارتباطی می باشند . طراح تلاش می کند تا قابلیت های طراحی را به واسطه کارایی ها به ارتباط بگذارد و کاربر تلاش می کند تا ظرفیت طراحی را به واسطه کارایی هایش درک کند .
تشخیص این که کارایی های طراحی شده فعالیت های ارتباطی می باشند ، راه های جدیدی را در تفکر درباره طراحی و ارزشیابی ایجاد می کند . برای مثال ، به دلیل این که ارتباط می تواند به عنوان یک فعالیت برنامه ریزی شده در نظر گرفته شود ، ما می توانیم مدل های محاوره ، حافظه ، روایت و غیره را برای راه های نگریستن به کارایی ها ، مورد بررسی قرار دهیم ( برای مثال Schank ، 1982 ) . به هر حال ، با زمینه خلق تکنولوژی بشری ، این سوال برای ما به وجود خواهد آمد که ما ( به عنوان طراحان ) چگونه می توانیم ابزارهایی شناختی را خلق کنیم که به واسطه کارایی هایشان به صورتی بشری تر ایجاد ارتباط می کنند . خلق ابزارهای شناختی بشری ما ، به عنوان طراحان و توسعه دهندگان ابزارهای شناختی بشری ، می خواهیم که ابزارهای شناختی مان ، تابعان خوبی باشند . چه ما ویژگی های بشری را به آنها نسبت دهیم یا خیر ، می خواهیم تا به ویژگی های بشری اشاره کنند : میخواهیم که آنها به صورت مهربان ، مودب ، وفادار و صبور به نظر بیایند . ( ما تلاش می کنیم تا در زبانمان بادقت باشیم . ما این ایده را که روزی برای یک وسیله منطقی می شود که " واقعا" " صادق یا وفادار باشد ، نه تایید کرده و نه رد می کنیم . بلکه ما تنها آرزو داریم تا آنها این ویژگی ها را نشان دهند . ما ادعایی در مورد تابعیت های بعدی آنها نداریم ، اما این کار را با هدف بشری کردن عملکرد ابزارهایمان انجام می دهیم و نه بشری کردن آنها . بنابراین ، چه ویژگی هایی ارتباطات بشری را می سازند و ابزارهای ما چگونه باید به آنها اشاره کنند ؟ در میان این ویژگی ها ، ویژگی های زیر وجود دارند : رک گویی . ما از مردم انتظار داریم تا با ما رک باشند و آنچه که منظور شان است را بگویند . به طور مشابه ، ما از ابزارهایمان انتظار داریم تا آنجا که کارایی شان ممکن می سازد ، واضح و روشن باشند . بی ریایی . ما از مردم انتظار داریم تا در ارتباط شان خالص و بی ریا باشند ؛ تا به آن چه که می گویند اعتقاد داشته باشند . به طور مشابه ما از ابزارهایمان انتظار داریم تا ما را در مورد آنچه که نمی توانند انجام دهند ، فریب دهند . سادگی . ما از مردم انتظار داریم تا دورویی و ریا کاری اجتناب کنند و به سادگی درمورد آنچه که اعتقاد دارند صحبت کنند . به طور مشابه ما انتظار داریم تا درک ابزارهایمان آسان باشد . صداقت . ما انتظار داریم تا به آنچه که مردم می گویند اعتقاد داشته باشیم. به طور مشابه ما از ابزارهایمان انتظار داریم تا قابل قبول بوده و عقاید نادرست را ارائه ندهند . به طور آشکار ، جنبه های دیگری از ارتباطات بشری وجود دارند که به آنها اشاره نشده است ، مانند ادب و شکیبایی . ویژگیهایی که مورد بحث قرار گرفتند ، همگی در ارتباط با درستی می باشند ، موضوعی که این مقاله بر روی آن متمرکز است . درستی پیچیده است ، اما ما برخی از سطوح آن را که به ساختار بشری ابزارهای شناختی مرتبط می باشند مورد بررسی قرار می دهیم . به طور ویژه ، این که ما چگونه درستی یک وسیله را با توجه به این که به ارتباط گذاشتن کارایی هایش چقدر صادقانه است ، ارزیابی می کنیم ، مورد بررسی قرار می دهیم . سطوحی از درستی وجود دارند که ما بررسی نخواهیم کرد ، این سطوح شامل درستی در تراکنش های مالی ( اگرچه ما نمی خواهیم که ابزارهای مان از ما دزدی کنند ، این موضوع را مورد بحث قرار نمی دهیم ) می باشند . ما در درجه اول این امر را که ابزارهای شناختی چگونه باید به واسطه کارایی های شان ارتباطی صادقانه را ایجاد کنند ، مورد توجه قرار می دهیم . گزارشاتی از درستی کارایی پیش از در نظر گرفتن این که ابزارهای شناختی چه چیزی را باید به ارتباط بگذارند ، و چقدر باید در این به ارتباط گذاری صادق باشند ، توجه به چند گزارش که عدم درستی را در ارتباط ابزار به واسطه کارایی های شان نشان می دهند ، می تواند مفید باشد . دماسنج نادرست من یک دما سنج دیجیتالی داخل / خارج در خانه ام دارم . این دما سنج دارای 3 دکمه به اسم های "حداکثر" ، "حداقل" و "بازگرداندن به حالت اولیه" می باشد . در حالت عادی ، این دماسنج تنها دمای جاری را نشان می دهد اما زمانی که دکمه "حداکثر" را فشار دهید ، دما سنج گرم ترین دمایی را که ثبت کرده است نشان می دهد . سپس به نمایش این دمای حداکثر ادامه می دهد . اولین باری که من از این دما سنج استفاده کردم ، زمان کمی منتظر ماندم تا نمایش به دمای جاری بازگردد – این دما سنج مرا به یاد ساعت های دیجیتالی ارزان قیمت می انداخت که پس از این که شما دکمه تاریخ آنها را فشار می دادید ، ساعت خود را در چند ثانیه باز نشانی می کرد و به حالت گفتن زمان بازمی گشت . در این دماسنج ، هیچ اتفاقی روی نمی داد . بنابراین من دکمه بازگشت به حالت اولیه را فشار می دهم . سپس دما سنج به حالت گفتن دمای جاری باز می گردد و من فکر می کنم که این جریانی عادی است . به هر حال ، در حقیقت ، من حافظه دماهای حداکثر و حداقل را به حالت اول بازگردانده ام و دماسنج حالا دمای حداکثر جدیدی را که ثبت کرده است نشان خواهد داد . ظاهرا" باید مجددا" دکمه حداکثر را فشار داد تا به حالت طبیعی بازگشت . بیشتر اوقات ، دما سنج با پیش زمینه زندگی من آمیخته می شود و من از آن استفاده می کنم تا دمای جاری را به من بگوید . در روزهایی که به صورت خاص گرم یا سرد هستند ، زمانی که من از دکمه های حداکثر و حداقل استفاده می کنم ، دچار اشتباه شده و دکمه بازگشت به حالت اولیه را فشار می دهم و اطلاعات زیادی را که می خواهم ثبت کنم ، پاک می کنم . آیکون ایمیل نادرست من جدیدا" گزارشی را در مورد یک برنامه جدید خوانده ام که رمزنگاری PGP را که نوعی رمز نگاری کامپیوتری است که برای خصوصی تر کردن ایمیل ها به کار می رود ، آسان می سازد . ستون خبر این برنامه را با این عنوان که "ایمیل های خود را در پاکت قرار دهید " ، شرح می دهد . در وب ، من آیکون هایی را می دیدم که کارایی ارسال را نشان می دادند – این آیکون ها یک انیمیشن سریع از نامه که به پاکت می رود و / یا پاکتی که به یک جعبه پستی می رود را نشان می دادند . اما همانطور که در نظریه ستون خبر اشاره شده است ، معمولا" در مورد پاکت نامه ها به عنوان ابزاری برای شخصی سازی تفکر می شده است – اگر شما خصوصی بودن را نخواهید ، پول خود را پس انداز کرده و یک کارت پستال ارسال می کنید . من متوجه شدم که بسیاری از برنامه ها از آیکون پاکت نامه استفاده می کنند ، اما نادر است که یک برنامه برای ایمیل ، تایید کند که ایمیل ارسال شده ممکن است به آسانی در میان مسیر ارسال متوقف شده و خوانده شود . پست کردن نامه می تواند عملیاتی کندتر باشد اما فرد از این که نامه اش ممکن نیست خوانده شود احساس بهتری دارد . اتومبیل نادرست من اخیرا" یک یدک کش بار سنگین را با ماشینم کشیده ام . من هرگز پیش از این چنین بار سنگینی را یدک کشی نکرده بودم و اندکی نگران بودم زیرا اواخر شب بود و من در یک منطقه روستایی دور از شهر بودم . به هر حال، به نظر می رسید که اتومبیل خوب عمل می کند . زمانی که کامیون را متوقف کرده و مخزن گاز خود را مجددا" پر کردم ، متوجه شدم ماشین روشن نمی شود . وقتی که سوئیچ را می چرخاندم ، موتور روشن نمی شد ، در زمان استارت کلیه چراغ های داشبورد به صورت متوالی روشن و خاموش می شدند . سپس عقربه های جعبه دنده 3 بار روشن و خاموش شدند و همه چیز خاموش شد . ما کاپوت را بالا زدیم و همه چیز درست به نظر می رسید . همه آن روشن و خاموش شدن های متوالی باعث شد تا هر کسی که برای کمک به ما توقف کرده بود تصور کند که ایراد از کامپیوتر اتومبیل است . من نمی دانستم که چه کاری باید انجام دهم . کاپوت را باز گذاشتم ( تا دیگران بدانند که اتومبیل قادر به حرکت نیست ) و رفتم تا چیزی بخورم . باعث شگفتی بود که اتومبیل بلافاصله شروع به کار کرد ! من بعدا" دریافتم که جعبه دنده اتومبیل بیش از حد داغ شده است . باز گذاشتن کاپوت باعث شد تا اتومبیل خنک شود ، بهترین کاری که می شد انجام داد درحالی که من این کار را به دلایل اشتباه انجام داده بودم . اتومبیل خسارت زیادی از این حادثه ندید زیرا کامپیوتر متوجه شده بود که دما بسیار بالا رفته است و به من اجازه نمی داده تا ماشین را روشن کنم . اما کل این جریان باعث آزار من شد . اتومبیل کنترل جریان را در دست گرفته بود و هیچ انتخابی برای من باقی نگذاشته بود . و این که هیچ شرحی از آنچه که روی داده است نمی داد ، وضعیت را بدتر کرده بود . طبقه بندی از ارتباط ابزار شناختی
درک چگونگی ارتباط ابزارهایمان در درک درستی در کارایی ها حائز اهمیت می باشد . یک طبقه بندی از ارتباط ابزاری می تواند به عنوان فهرستی به کار رود که ابزارهای شناختی می توانند بر اساس آن ارزیابی شوند . توضیحات زیر لیستی ناقص از آنچه که ابزار ما می توانند به ما بگویند است که از گزارشات بالا تعیین شده اند :
عاملیت : یک ابزار شناختی باید عاملیت خود را به وضوح به ارتباط بگذارد . آنها باید آنچه را که می توانند برای ما انجام دهند ، چه اهدافی را می توانند میسر کنند و چگونگی آن را به ارتباط بگذارند . این مسئله ای استاندارد در درستی کارایی می باشد . در گزارش اتومبیل نادرست ، اتومبیل راننده را درباره ویژگی بسیار مهم امنیتی اتومبیل که خاموش کردن خود در زمان بالا رفتن حرارت جعبه دنده می باشد ، آگاه نمی کند . گزارش دماسنج نادرست ابزاری را نشان می دهد که ( از یک طرف ) چگونگی دستیابی به عملکرد را به ارتباط نمی گذارد ( بازگشت به نمایش معمولی دما ) و ( از طرف دیگر ) این که عملکرد دکمه " بازگشت به حالت اولیه " چه می تواند باشد را اشتباه به ارتباط می گذارد و بنابراین اهداف کاربر برای بررسی دمای حداکثر و حداقل از بین می برد . هشدارها . ابزارهای شناختی همچنین باید به وضع ما را از آن چه که ممکن است به درستی عمل نکند ، یعنی این که به چه شیوه هایی اهداف ما ممکن است که توسط ابزار از بین بروند ، آگاه کنند . در گزارش دماسنج نادرست ، کلید " بازگشت به حالت اولیه " هیچ هشداری را درمورد تاثیرات آن ارائه نمی دهد . و آیکون در گزارش آیکون نادرست ایمیل ، نشان می دهد که امنیت پیام ممکن است به خطر بیفتد . تعمیرات . ابزارهای شناختی در زمان مناسب ، با چگونگی تعمیر یک خرابی را به ارتباط بگذارند . هیچکدام از ابزارها در گزارشات بالا این امر را به ارتباط نمی گذارند . در گزارش اتومبیل نادرست ، تعمیر موفقیت آمیز ( بازکردن کاپوت ماشین و بنابراین خنک شدن موتور) به طور تصادفی و زمانی که راننده می خواست تا با رانندگان دیگر خرابی اتومبیل را به ارتباط بگذارد ، انجام شده بود . زمانی که اتومبیل شروع به کار کرد ، راننده هیچ نظری در مورد این که چرا ماشین کار کرده است و آیا مجددا" از کار خواهد افتاد نداشت . وضعیت جاری . ابزارهای شناختی باید وضعیت جاری دستگاه را به ارتباط بگذارند . این امر شامل اطلاعات وضعیتی که دستگاه ممکن است برای اندازه گیری آن ساخته شده باشد می باشد ( برای مثال ، دما برای دماسنج) ، اما همچنین شامل دستگاه شایسته دستگاه نیز می شود . برای مثال ، زمانی که دکمه بازگشت به حالت اولیه در دماسنج نادرست فشرده می شود ، این حقیقت که دماهای حداقل و حداکثر تنها به حالت اولیه بازگشته اند ، به ارتباط گذاشته نشده است بلکه باید توسط کاربر ارائه شود . ابزارهای شناختی می توانند دستگاه هایی بسیار پیچیده با تنظیم پارامتری چندگانه و اختیارات انتخابی باشند . به ارتباط گذاشتن این که این تنظیمات و اختیارات چه چیزهایی هستند ، حائز اهمیت است . تاریخچه . به طور مشابه ، یک ابزار شناختی باید تاریخچه استفاده خود را به ارتباط بگذارد . دماسنج نادرست ، دماهای حداقل و حداکثر را تا آخرین زمانی که به حالت اولیه بازگشته است به ارتباط می گذارد ( یا حداقل ما این گونه فرض می کنیم ، اگرچه گزارش این امر را روشن نمی کند ) . طرح ریزی . یک ابزار شناختی باید آنچه را که احتمال رخ دادنش وجود دارد به ارتباط بگذارد . این امر به ویژه زمانی کمک کننده است که کاربر پذیرای سناریوهای " اگر رخ بدهد نتیجه چیست " می باشد و آنالیز هزینه / بهره خود را در مورد عمل اجرا می کند . در مورد اتومبیل نادرست ، راننده هیچ انتخاب دیگری به جز توقف ندارد . او این اختیار را ندارد تا در صورت وجود خطر خسارت بیشتر برای جعبه دنده به رانندگی ادامه دهد ؛ کامپیوتر در حالت in loco parentis بوده و راننده را از صدمه زدن به خود حفظ می کند . اما در بسیاری از موارد ، خطرپذیری بیشتر در مورد بالا رفتن حرارت موتور ، در صورتی که برخی عملکردهای خاص بتوانند از موتور به وجود آیند ، ارزشمند است . اخیرا" یک تصادف دریایی در New Orleans دقیقا" به دلیل همین مشکل ایجاد شده بود - موتور یک کشتی پیش از این که دمایش بالا برود خاموش شده بود ، با وجود این که اگر موتور تا زمانی که خود را از بین ببرد به کار خود ادامه میداد بسیار امن تر و کم هزینه تر بود و در نتیجه می توانست یک دور اضافه را به دست می آورد که کشتی می توانست در آن دور هدایت شود . منطق . اغلب ، از کاربر یک وسیله خواسته می شود تا برخی اعمال را بدون توضیحی از آن عمل انجام دهد . ابزارهایی ارتباطی درس باید منطق کافی را برای عمل فراهم کنند . همچنین ، وسیله باید منطق را برای اعمالی که انجام می دهد به ارتباط بگذارد . در بسیاری موارد ، مطلع کردن کاربر از چگونگی رسیدن به پاسخ یا توضیح نحوه عملکرد ، حائز اهمیت است . شروط لازم . ابزارهای شناختی می توانند مصنوعاتی پیچیده برای دستیابی به اهداف باشند . اگر مجموعه ای از الزامات ساده وجود داشته باشد ، این امر در کنار منطق ابزار ، باید به وضوح با کاربر به اتباط گذاشته شوند . روش هایی وجود دارند که ابزارهای شناختی ، ابزارهای شایسته ، می توانند به واسطه آنها برقراری ارتباط کنند . آنها اساسی را برای ارزیابی کارایی هایشان ایجاد می کنند .
ارزیابی درستی کارایی
ما ، به عنوان طراحان و توسعه دهندگان ابزارهای شناختی ،می خواهیم قادر باشیم تا به طور مداوم درستی ابزارهایمان را به منظور بهبود آنها مورد ارزیلبی قرار دهیم . ما به عنوان کاربران و انتخاب کنندگان ابزارهای شناختی ، میخواهیم قادر باشیم تا به طور مداوم درستی کارایی ابزارهایمان را مورد ارزیابی قرار داده تا انتخاب های بهتری را در بازار داشته باشیم . سوال اینجاست که درستی چگونه می تواند ارزیابی شود ؟ چرا احتمال ندارد که معیار کمی مفید باشد ؟ خوب بود اگر معیار کمی دقیقی برای ارزیابی درستی کارایی در اختیار داشتیم ، چیزی که محاسبه آن به آسانی امتیاز خواندن یا خود خواند باشد . به هر حال ، غیر محتمل است که چنین معیاری بتواند ایجاد شود . مشکلات بسیاری مشاهده شده اند . ابتدا ، در اینجا پیچیدگی کارایی ها وجود دارد . ما در بالا ادعا کرده ایم که کارایی ها هویت های پیچیده ای هستند که در دیدگاه کاربر ابزار تغییر می کنند . سخت است که خلق یک طبقه بندی قابل سنجش از کارایی ها را تصور کنیم . دوم ، در اینجا پیچیدگی قابلیت ها وجود دارد . در صورتیکه کارایی های یک وسیله پیچیده باشند ، قابلیت های آن نیز این گونه هستند . تعیین " ویژگی های " یک وسیله که تمایل دارد تا بیشتر از یک شیء مصنوعی در دپارتمان بازاریابی باشد تا یک لیست ثابت و محاسبه شده ، بسیار مشکل می باشد . سوم ، در اینجا پیچیدگی در اندازه گیری تطابق میان کارایی ها و قابلیت ها وجود دارد . شیوه هایی که به واسطه آنها یک قابلیت به ارتباط گذاشته می شوند نیز پیچیده می باشند و اندازه گیری آن در تمام موارد حتی آسان ترین آنها مشکا می باشد . در A در شکل 1 ، دارای کارایی باز شدن برای بشر می باشد ؛ در B هم به همین نحو ؛ هر دو در دارای قابلیت باز شدن هستند . مشاهده این که چگونه کارایی های آنها با قابلیت هایشان تطابق پیدا می کنند ، آسان نمی باشد . پیچیدگی مشکل ، یک معیار آسان و کمی را به اشتباه نشان می دهد . به هر حال یک معیار کیفی ممکن می باشد . معیارهای کیفی
در ایالات متحده ، استاندارد درستی برای شهادت در دادگاه ، " گفتن واقعیت ، همه واقعیت و نگفتن چیزی جز آن " می باشد . ما خواهان چنین استاندارد دقیقی نیز برای ابزارهای شناختی می باشیم . با فرض طبقه بندی ارتباطات کامپیوتری که در بال ارائه شد ، می توانیم در دو مرحله اصلی به حرکت خود ادامه دهیم : یک تحلیل " حقیقت " و یک تحلیل " همه حقیقت و نه چیزی جز آن " .
تحلیل " حقیقت " به صورت زیر ادامه می یابد : برای هر کارایی شناخته شده از یک ابزار شناختی ، درستی کارایی آن را تعریف می کند . این امر بیان می کند که راهی برای شناسایی این که کارایی های یک ابزار شناختی چه چیزهایی هستند ، وجود دارد . این امر به خودی خود مسئله ای سختاست اما برای اغلب ابزارهای شناختی ، می تواند " عناصر واسط " از واسط کامپیوتر باشد : دکمه ها ، برچسب ها ، نوارهای ابزار و غیره ، که برنامه نویسان واسط آنها را ایجاد کرده اند . تحلیل " همه حقیقت و نه چیزی غیر از آن " ، به صورت زیر ادامه می یابد : برای هر قابلیت شناخته شده یک ابزار شناختی ، درستی را که ارائه می دهد تعریف می کند . به طور مشابه ، بیان می کند که راهی برای شناسایی قابلیت های یک ابزار وجود دارد ، باز هم یک مسئله سخت ، اما مسئله ای که می تواند در سطحی از مهارت و با ایجاد لیستی از " ویژگی های " ابزار حل شود . این امر بدین معناست که ، ما به یک درک کیفی از درستی کارایی یک ابزار، با بررسی هرکدام از کارایی هایش به ترتیب و هر کدام از قابلیت هایش به ترتیب ، دست یافته ایم . فهرستی برای ارزیابی درستی کارایی طبقه بندی آنچه که ابزارهای شناختی به ارتباط می گذارند ، فهرستی را برای رهبری تحلیل " حقیقت " فراهم کرده است . یک طراح یا ارزیاب یک وسیله شناختی می تواند از چنین فهرستی به دو روش استفاده کند . ابتدا ، این فهرست می تواند برای جمع آوری توصیفات از طراح یا تولید کننده وسیله ، استفاده شود . دوم ، این فهرست می تواند برای جمع آوری توصیفات از کاربر بالقوه وسیله استفاده شود . روش اول می تواند مورد استفاده طراحان قرار گیرد تا مشکلات بالقوه ای را که از کارایی به وجود می آیند رفع کنند . روش دوم می تواند با فهرست اول مورد مقایسه قرار گیرد تا بازخوردهایی را برای طراحان و درباره صحت اعتقاداتشان در مورد این که کارایی تا چه اندازه درست است ، فراهم کند . برای رهبری تحلیل " همه حقیقت و نه چیزی غیر از آن " ، ما باید سه مجموعه از موارد را در نظر بگیریم : زمانی که قابلیت یک برنامه پنهان شده است ( هیچ چیزی آن قابلیت را ارائه نمی دهد ) ، زمانی که یک ارتباط یک به یک میان قابلیت برنامه و یک کارایی وجود دارد و در جایی که یک ارتباط یک به چند میان قابلیت برنامه و یک کارایی وجود دارد . زمانی که هیچ کارایی برای یک قابلیت وجود ندارد ، وسیله تمام حقیقت را نمی گوید . زمانی که چند کارایی برای یک قابلیت وجود دارد ، حداقل این خطر وجود دارد که وسیله چیزی بیش از حقیقت را بگوید ، شاید نشان دهد که وسیله در واقع قابلیت های بیشتری را دارا می باشد . ما به یک بررسی مختصر از یک ابزار شناختی واقعی باز میگردیم : موتور جستجوی اینترنت Inktomi™ که سایت جستجوی HotBotرا تقویت می کند . ما این ابزار را مورد بررسی قرار داده ایم ، نه به این علت که بسیار برجسته می باشد ، بلکه به این دلیل که برخی از اصولی را که در بالا شرح داده ایم ، نشان دهیم . برای استفاده از سایت جستجوی اینترنتی HotBot ، کاربر عبارتی را در قسمتی که برای نوشتن است و در عبارت [Search] <the Web> for <all the words>واقع شده است ، وارد می کند . عبارت درون < > ، منوهای کشویی را مشخص می کند . [Search] دکمه ای است که کاربر برای شروع جستجو آن را فشار می دهد . آنچه که ما میخواهیم بر روی آن تمرکز کنیم گزارشی است که HotBot در زمانی که جستجو انجام می شود ، ارائه می دهد . شکل 2 نتایج جستجو برای "زمستان هسته ای " را نشان می دهد . "1." نشان می دهد که این اولین موردی است که از لیست جستجو بازگشته است ( همچنین بیان می کند که بهترین نتیجه می باشد ) . این آیکون نشان می دهد که مورد به صفحه ای در اینترنت و عنوانی که به دنبال آن می آید ، (Med – Radiology ... عنوان صفحه را مشخص می کند ؛ خط زیرین قرارداد استاندارد برای یک لینک برای صفحه می باشد . 99% درجه اطمینان برای ارتیاط صفحه به مورد را مشخص می کند . متنی که در ادامه می آید ، چند خط اول از صفحه را نشان می دهد و خط پایانی ، URL ( آدرس منبع در شبکه جهانی اینترنت ) می باشد ) ، اندازه سند ، و تاریج ایجاد ، اشاره دارد . ما با تمرکز بر روی گزارش جستجو ، بررسی می کنیم که این گزارش بر حسب طبقه بندی ارتباطی در بالا ، تا چه اندازه صادقانه است . عاملیت . به عنوان یک گزارش ، نشان می دهد که ( در برخی مفاهیم ) این بهترین سندی است که با درخواست جستجو سازگاری دارد (" وب را برای کلیه کلمات " زمستان هسته ای " مورد جستجو قرار داده است ) . هشدارها . هیچ هشداری داده نشده است که 99% درجه اطمینان ممکن است مربوط به کاربر نباشد . با ارائه بخش از متن صفحه مرتبط شده ، تلاشی برای اصلاح این امر صورت گرفته است ( عنوان آن و چند جمله اول ) ، اما این در درجه اول روشن نبوده و ثانیا" اطلاعات کافی را برای توضیح این که آیا یک مورد مرتبط است ارائه نمی دهد ( برای مثال این صفحه می تواند درباره تاثیرات زمستان هسته ای باشد ) . این موتور ، با فراهم کردن URL ، اندازه صفحه ، و تاریخ ایجاد ، خواننده را به روشنی از این که سایت دور از هدف است ، ( قابل استنباط از دامنه URL) ، بازدید از آن زمانی زیادی می برد ( از اندازه) ، یا تاریخ آن گذشته است ، آگاه می کند . تعمیرات . هیچ نشانه ای از این که یک جستجوی نامرتبط چگونه می تواند برطرف شود ارائه نشده است . جستجو برای > عبارت دقیق < " زمستان هسته ای " موارد بسیار مرتبط تری را ارائه می دهد . اما این امر مشخص نشده است . وضعیت جاری ، تاریخچه ، طرح ریزی . هیچ اشاره ای نشده است که آیا مورد در حال در دسترس بوده یا احتمال آن در آینده وجود دارد (کشف مورد اول نسبتا" آسان می باشد اما پرهزینه است ؛ مورد دوم غیرممکن است ) . منطق . بر اساس درستی کارایی ، این بزرگترین شکست برای وسیله است . با فرض این که این بهترین نتیجه برای درخواست جستجو می باشد ، این امر که چه منطقی برای این دسته بندی خاص وجود دارد ، کاملا" ناگفته باقی می ماند . یک امتیاز 99 درصدی این اعتقاد را به وجود می آورد که این مورد نتیجه ای قابل اطمینان برای درخواست جستجو می باشد اما ( در بررسی ) این آیتم مرتبط نیست ( باید اشاره شود که دسته بندی های عالی مشابه در گزارش جستجو برا مواردی که به یک درجه مرتبط هستند ، داده شده اند ) . شروط لازم . غیر کاربردی . تنها بزرگترین شکست این گزارش ، گزارش امتیاز 99 درصدی برای یک مورد نامرتبط می باشد . اگر این یک رویداد مجرد باشد ، کمتر جالب توجه است ، اما این امر یک شکست مداوم برای این موتور جستجو است . برخی موتورهای جستجوی دیگر در وب امتیازی را منتشر نمی کنند . با فرض این که شرح منطق برای یک امتیاز خاص بسیار پیچیده بوده یا دارای طبیعت خاصی می باشد ، ما اعتقاد داریم که این صادقانه ترین شیوه است . خلاصه : ساخت ابزارهای شناختی بشری بر اساس اصول محاوره ای طراحی حرفه ای پیچیده می باشد ؛ شاید ساخت ابزارهای شناختی حتی پیچیده تر هم باشند . اما اگر ما در این حرفه متعهد شویم ، باید معیارهای ارزیابی و طراحی را که این امر را که ما چقدر می خواهیم تا ابزارهایمان بشری باشند ، منعکس می کنند ، گسترش دهیم . ثابت شده است که نظریه کارایی مفهومی قدرتمند برای طراحی می باشد . تکمیل کردن نظریه کارایی برای این که جنبه ارتباطی را نیز در بر بگیرد ( در جایی که کارایی ها به عنوان وسیله های ارتباطی میان کاربر و طراح در نظر گرفته می شوند ) برای طراحان وسیله ای ارتباطی را فراهم می سازد که می تواند در طراحی مصنوعات شناختی اعمال شود . راه های گوناگونی برای قضاوت ما در مورد ارتباطات وجود دارند ؛ در این مقال ، ما بر روی درستی در ارتباط ، به عنوان مدلی برای به ارتباط گذاری درست کارایی های ابزار تمرکز کرده ایم . با طراحی مصنوعاتی که به درستی عاملیت ، هشدار ، وضعیت جاری ، و دیگر اطلاعات حیاتی را درباره آنها به ارتباط می گذارند ، طراحان می توانند ابزارهایی را بسازند که بر اساس اصول بشری می باشند .
ترجمه : حسین محکم کار