راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس هشت
آزمون درس اول تا هفتم | آموزِشِ زَبانِ فارسی (۸) | درس ۹ |
- مصدر وقتی که بن ماضی فعلی با پسوند (َن) ترکیب شود، مفهوم اصلی فعل را بی آن که مفهومهای زمان و شخص رادر بر داشته باشد، میرساند، مانند «خورد» + َن = خوردَن. در خوردن نه مفهوم زمان هست و نه شخص. خوردن و کلمههایی مانند آن را مصدر مینامند. مصدر یکی از اقسام اسم (اسم معنی و مشتق) است.[۱]
- (ماضیِ سادَه یا گُذَشته سادَه یا ماضی مطلق):از بن ماضی با افزودنِ شناسهها درست میشود و سوم شخص مفرد آن، همان بن ماضی است یعنی شناسه ندارد. مثال:رَفتَن <بُن ماضی:رَفت> رَفتَم، رَفتی، رَفت، رَفتیم، رَفتید، رَفتَند
ماضی ساده انجام گرفتن کاری یا بودن حالتی را در زمان گذشته به طور مطلق و بی توجّه به نزدیکی و دوری زمان و بی مفهوم استمرار و تکرار و التزام و جزء آن میرساند.[۲]
به شکل منفی:نَرَفتَم، نَرَفتی، نَرَفت، نَرَفتیم، نَرَفتید، نَرَفتَند
بُن گذشته ساده +ضمیر فاعلی |
شناسهها | |
---|---|---|
مفرد | جمع | |
اوّل شخص | ... + م | ... + یم |
past tense stem + ‹am› | past tense stem + ‹im› | |
“I [did...]” | “we [did...]” | |
دوّم شخص | ... + ی | ... + ید |
past tense stem + ‹i› | past tense stem + ‹in› | |
“you [did...]” | “you [did...]” | |
سوّم شخص | ... + Ø | ... + ند |
past tense stem + Ø | past tense stem + ‹an› | |
“he/she/it [did...]” | “they [did...]” |
- ماضیِ اِستِمراری یا گُذَشته اِستِمراری ساختمان ماضی استمراری همان ساختمان ماضی مطلق است که به آن جزء پیشین «می» افزوده میشود:
مثبت می + رَفتَم = می رَفتَم
منفینِمی + رَفتَم = نِمی رَفتَم
نکته :در مورد فعل داشتَن و بودن به «می» نیاز نیست.
کاربرد:
۱. بیان فعلی که در زمان گذشته استمرار و ادامه داشته است.
۲. بیان فعلی که در زمان گذشته چند بار تکرار شده است.
۳. بیان عادت در گذشته
۴. بیان فعلی که در زمان وقوع آن فعل دیگری نیز واقع شده باشد.
۵. جای فعل التزامی
نمونهٔ جمله
ویرایش۱. دیروز من از شرکت به ادارهٔ آب رفتم.
۲. چون دیروز مریض بودم به شرکت نرفتم.
۳. دیروز با کی به پارک رفتی؟
۴. به کدام رستوران رفتید؟
۵. من گاهی پیاده از خانه تا دانشگاه میرفتم.
۶. مهمان معمولاً به خانهٔ ما نمیآمد.
تمرین ۱
ویرایشرَفتَن | خوابیدَن | آمَدَن | تِلِفُن کَردَن |
من رَفتَم | خوابیدَم | آمَدَم | تِلِفُن کَردَم |
تو رَفتی | خوابیدی | آمَدی | تِلِفُن کَردی |
او رَفت | خوابید | آمَد | تِلِفُن کَرد |
ما رَفتیم | خوابیدیم | آمَدیم | تِلِفُن کَردیم |
شما رَفتید | خوابیدید | آمَدید | تِلِفُن کَردید |
آنها رَفتَند | خوابیدَند | آمَدَند | تِلِفُن کَردَند |
مثال: دیروز من از شرکت به خانهٌ مادر بزرگم (رفتم). < رفتن >
۱. دیشب من و دوستم به رستورانِ گلِ مریم (———————————). < رفتن >
۲. دیروز خانمِ نوروزی از دانشگاه به اینجا (———————————). < آمدن >
۳. هفتهٔ پیش برادرم به خانهٔ من (———————————). < تلفن کردن >
۴. هفتهٔ گذشته مادر و پدرم به انگلیس (———————————). < رفتن >
۵. دیشب بچهٔ من ساعتِ نه (———————————). < خوابیدن >
تمرین ۲
ویرایشمثال: دیشب تو ساعتِ چند خوابیدی؟ < ساعتِ دوازده >
- ساعتِ دوازده خوابیدم.
۱. امروز شما ساعتِ چند به دانشگاه آمدید؟ < ساعتِ دو >
۲. دیروز تو ساعتِ چند به من تلفن کردی؟ < ساعتِ شش و نیم >
۳. امروز خواهرت ساعتِ چند به شرکت رفت؟ < ساعتِ نه و ربع >
۴. شما از ساعتِ چند به اینجا آمدید؟ < ساعتِ یک ربع به یازده >
۵. دیشب تو ساعتِ چند به خانهٌ آقایِ ماهانی تلفن کردی؟ < سرِ ساعتِ ده >
تمرین ۳
ویرایشمثال: تو با کی به ایران رفتی؟ < با دوستم >
- با دوستم رفتم.
- ساعتِ دوازده خوابیدم ۱. تو با کی به مهمانی رفتی؟ < با خانمِ سوزوکی >
۲. شما با چه به شیراز رفتید؟ < با هواپیما >
۳. تو با مادرت به اصفهان رفتی یا با لیلا؟ < با مادرم >
۴. مینا با چه به اصفهان رفت؟ < با قطار >
۵. تو با کدام دوستت به شیراز رفتی؟ < با لیلا >
۶. تو و مینا امروز با ماشین به دانشگاه رفتید یا پیاده؟ < پیاده >
۷. تو با مینا به مهمانی رفتی یا تنها؟ < تنها >
تمرین ۴
ویرایشرَفتَن | خوابیدَن | آمَدَن | تِلِفُن کَردَن |
من نَرَفتَم | نَخوابیدَم | نَیامَدَم | تِلِفُن نَکَردَم |
تو نَرَفتی | نَخوابیدی | نَیامَدی | تِلِفُن نَکَردی |
او نَرَفت | نَخوابید | نَیامَد | تِلِفُن نَکَرد |
ما نَرَفتیم | نَخوابیدیم | نَیامَدیم | تِلِفُن نَکَردیم |
شما نَرَفتید | نَخوابیدید | نَیامَدید | تِلِفُن نَکَردید |
آنها نَرَفتَند | نَخوابیدَند | نَیامَدَند | تِلِفُن نَکَردَند |
مثال: چرا تو امروز صبح به کلاس (نرفتی)؟ < رفتن >
- چون خیلی خسته بودم.
- چون خیلی خسته بودم به کلاس (نرفتم).
۱. چرا تو دیروز صبح به من (———————————)؟ < تلفن کردن >
چون دیروز صبح مهمان به خانه مان آمد.
چون مهمان به خانه مان آمد به تو (———————————).
۲. چرا خانمِ سوزوکی دیروز به شرکت (———————————)؟ < آمدن >
چون دیروز ایشان مریض بودند.
چون دیروز خانمِ سوزوکی مریض بودند به شرکت (———————————).
۳. چرا بچّهات دیشب خوب (———————————)؟ < خوابیدن >
چون حالش خوب نبود.
چون بچّهام حالش خوب نبود دیشب خوب (———————————).
۴. چرا تو و لیلا دیروز صبح به پارک (———————————)؟ < رفتن >
چون هوا خیلی سرد بود.
چون هوا خیلی سرد بود ما به پارک (———————————).
۵. چرا تو دیشب (———————————)؟ < حمّام کردن >
چون خسته بودم.
چون خسته بودم (———————————).
تمرین ۵
ویرایشرَفتَن | خوابیدَن | آمَدَن | تِلِفُن کَردَن |
من می رَفتَم | می خوابیدَم | می آمَدَم | تِلِفُن می کَردَم |
تو می رَفتی | میخوابیدی | می آمَدی | تِلِفُن می کَردی |
او می رَفت | میخوابید | می آمَد | تِلِفُن می کَرد |
ما می رَفتیم | میخوابیدیم | می آمَدیم | تِلِفُن می کَردیم |
شما می رَفتید | میخوابیدید | می آمَدید | تِلِفُن می کَردید |
آنها می رَفتَند | می خوابیدَند | می آمَدَند | تِلِفُن می کَردَند |
مثال: برادرم قبلاً هر هفته به من (تلفن میکرد). < تلفن کردن >
مثال: پدربزرگم همیشه در خانه تنها (بود). < بودن >
۱. من گاهی به کوه (———————————). < رفتن >
۲. مهمان هر روز به خانهٔ ما (———————————). < آمدن > ۳. مادربزرگم همیشه پایش (———————————). < درد کردن >
۴. من گاهی تا ساعتِ دهِ صبح (———————————). < خوابیدن >
۵. شما معمولاً به کدام رستوران (———————————)؟ < رفتن >
۶. من هر روز از ساعتِ شش تا ساعتِ هفتِ صبح در پارک (———————————). < ورزش کردن > ۱. چون دیروز سرم (———————————) به کلاس نرفتم. < درد کردن >
تمرین ۶
ویرایشرَفتَن | خوابیدَن | آمَدَن | تِلِفُن کَردَن |
من نِمی رَفتَم | نِمی خوابیدَم | نِمی آمَدَم | تِلِفُن نِمی کَردَم |
تو نِمی رَفتی | نِمیخوابیدی | نِمی آمَدی | تِلِفُن نِمی کَردی |
او نِمی رَفت | نِمیخوابید | نِمی آمَد | تِلِفُن نِمی کَرد |
ما نِمی رَفتیم | نِمیخوابیدیم | نِمی آمَدیم | تِلِفُن نِمی کَردیم |
شما نِمی رَفتید | نِمیخوابیدید | نِمی آمَدید | تِلِفُن نِمی کَردید |
آنها نِمی رَفتَند | نِمی خوابیدَند | نِمی آمَدَند | تِلِفُن نِمی کَردَند |
مثال: دخترم معمولاً زود (نمیخوابید). < خوابیدن >
۱. من معمولاً تنها به کوه (———————————). < رفتن >
۲. پدرم معمولاً زود به خانه (———————————). < آمدن
۳. قبلاً مهمان به خانهٔ ما اصلاً (———————————). < آمدن >
۴. خواهرم اصلاً (———————————). < ورزش کردن
۵. من معمولاً با ماشینم به آنجا (———————————). < رفتن
تمرین ۷
ویرایشکدام فعل برایِ تویِ پرانتز مناسب است؟
رفتن - آمدن - خوابیدن - تلفن کردن - بودن
مثال: دیشب آنها به خانهٔ من (آمدند). ۱. هفتهٔ پیش من به او (———————————).
۲. گاهی ما بعد از دانشگاه به رستوران (———————————)
۳. دیشب چون خسته بودم و کمی چشمم درد میکرد، زود (———————————).
۴. دیشب مهمان به خانهٔ ما (———————————).
۵. دیروز صبح فریبا تا ساعتِ ده درمنزلِ ما (———————————).
تمرین ۸
ویرایشآقایِ ماهانی کارمند است. خانمِ او هم کارمند است. خانهٔ آنها در شهرِ اصفهان است. آقایِ ماهانی اهلِ تهران است ولی خانمِ ماهانی اصفهانی است. اسمِ دخترِ آنها رؤیا است.
دیروز جمعه بود و ادارهٔ آنها تعطیل بود. روزِ پنج شنبه آقایِ ماهانی به آقایِ نوروزی تلفن کرد. آقایِ نوروزی دوستِ آقایِ ماهانی است. او دانشجویِ زبانِ انگلیسی است. خانهٔ او کنارِ خانهٔ آقایِ ماهانی است.
آنها قبلاً با برادرِ آقایِ نوروزی هر جمعه به کوه میرفتند ولی دیروز بعد از صبحانه آقایِ ماهانی و آقایِ نوروزی پیاده به پارک رفتند و در آنجا ورزش کردند.
دیشب منزلِ آقایِ ماهانی مهمانی بود. آقایِ نوروزی با برادرش به خانهٔ آقایِ نوروزی آمدند. آنها از ساعتِ شش تا ساعتِ نه شب آنجا بودند.
دیشب آقایِ ماهانی چون خسته بود و کمی هم سرش درد میکرد، زود خوابید.
۱. منزلِ آقایِ نوروزی در کدام شهر است؟
۲. شغلِ آقایِ ماهانی چیست؟
۳. آقایِ نوروزی با کی به خانهٔ آقایِ ماهانی رفت؟
۴. آقایِ ماهانی اهلِ تهران است یا اهلِ اصفهان؟
۵. آقایِ نوروزی تا ساعتِ چند در منزلِ آقایِ ماهانی بود؟
۶. آقایِ ماهانی چند شنبه به آقایِ نوروزی تلفن کرد؟
۷. روز جمعه آقایِ ماهانی و آقایِ نوروزی با چه به پارک رفتند؟
گفتگو
ویرایشآقایِ نوروزی : دیشب به خانهٔ شما تلفن کردم. کسی در خانه نبود.
آقایِ ماهانی : تو ساعتِ چند تلفن کردی؟
آقایِ نوروزی : تقریباً ساعتِ دهِ شب.
آقایِ ماهانی : دیشب ما با خانوادهٔ خانمم به رستوران رفتیم.
آقایِ نوروزی : بعد از شام به کجا رفتید؟
آقایِ ماهانی : بعد از شام به پارکِ کنارِ رستوران رفتیم. خیلی خوش گذشت.
آقایِ نوروزی : به کدام پارک رفتید؟
آقایِ ماهانی : به پارکِ لاله.
آقایِ نوروزی : قبلاً من هر روز در آنجا ورزش میکردم.
آقایِ ماهانی : دیروز تو به دانشگاه رفتی؟
آقایِ نوروزی : نه، دیروز چون کلاسَم تعطیل بود من با دوستم به سینما رفتم.
آقایِ ماهانی : به کدام فیلم رفتی؟
آقایِ نوروزی : فیلمِ لیلا.
پاسخ پرسشها
ویرایشتمرین ۱ - سؤال ۱. (رفتیم) ۲.(آمد) ۳. (تلفن کرد) ۴. (رفتند) ۵. (خوابید)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (ساعتِ دو آمدیم) ۲.(ساعتِ شش و نیم تلفن کردم) ۳. (ساعتِ نه و ربع رفت) ۴. (از ساعتِ یک ربع به یازده آمدیم) ۵. (سرِ ساعتِ تلفن کردم)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (با خانمِ سوزوکی رفتم) ۲. (با هواپیما رفتم) ۳. (با مادرم رفتم) ۴. (با ماشینش رفت) ۵. (با دوستم رفتم) ۶. (پیاده رفتیم) ۷. (تنها رفتم)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (تلفن نکردی - تلفن نکردم) ۲.(نیامدند - نیامدند) ۳. (نخوابید - نخوابید) ۴. (نرفتید - نرفتیم) ۵. (حمّام نکردی - حمّام نکردم)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (میرفتم) ۲.(میآمد) ۳. (بود) ۴. (میخوابیدم) ۵. (میرفتید) ۶. (ورزش میکردم)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (نمیرفتم) ۲.(نمیآمد) ۳. (نمیآمد) ۴. (تلفن نمیکرد) ۵. (نمیرفتم)
تمرین ۷ - سؤال ۱. (تلفن کردم) ۲.(میرفتیم) ۳. (خوابیدم) ۴. (آمد) ۵. (بود)
تمرین ۸ - سؤال ۱. (منزل او در اصفهان است) ۲.(آقای ماهانی کارمند است) ۳. (با برادرش به خانهٔ آقایِ نوروزی آمد) ۴. (آقای ماهانی اهل تهران است) ۵. (روز پنجشنبه تلفن کرد) ۶. (روز جمعه آنها پیاده به پارک رفتند)
کلمه هایِ تازه
ویرایش- آمَدَن(اَز - بِه):āmadan :
- با:bā:
- باچِه :bā che :
- باکی:bā kī:
- بَعد اَز:baʿd az :
- پارک :pārk :
- پیادِه :piyāde :
- تِلِفُن کَردَن(بِه):telefon kardan :
- چون / چُون:chūn / chon :
- حَمّام:hammām :
- حَمّام کردن:hammām kardan :
- خوابیدَن:khābīdan:
- خُوش گُذَشت(بِه) :khosh gozasht :
- دَرد کَردَن :dard kardan :
- رَفتَن(اَز - بِه):raftan :
- زود:zūd :
- رُؤیا:roʿyā :
- سَر:sar :
- سینِما :sīnemā:
- قَبلاً:qablan :
- قَطار:qatār :
- کَردَن:kardan :
- کَسی :kasī:
- کِنارِ :kenār-e :
- کوه:kūh :
- گاهی:gāhī:
- مِهمان:mehmān :
- مِهمانی:mehmānī:
- وَرزِش کَردَن:varzesh kardan :
- هَر:har :
- هَفتِه:hafte :
- هَفتِه پیش:hafte-ye pīsh :
- هَفتِهٔ گُذَشتِه:hafte-ye gozashte :
- هَواپیما :havāpeymā:
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ انوری، حسن. دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. انتشارات فاطمی، ۱۳۸۵. 21. شابک 964-318-293-2.
- ↑ احمدی گیوی، حسن. دستور زبان فارسی فعل. نشر قطره، ۱۳۸۴. 90. شابک 964-341-475-2.