جایگاه زبان فارسی در افغانستان
زبان فارسی یک زبان غنی و پویاست، نکته مهم تر این است که آنهایی که صاحب ذوق و اطلاع هستند و به باریکی های زبان ورود خوب دارند و مسلط هستند، می توانند هر روز با اثری که تولید می کنند، شعری که می سرایند، داستانی که می نویسند، به مجموعه واژگانی زبان بیفزایند.
افغانستان قریب به سیصد سال است که در سیطره پادشاهان و حاکمان پشتون بوده است. ولی بسیاری از این دولتمردان، دوستدار زبان فارسی بوده و حتی گاه در ترویج آن کوشیدهاند. بسیاری از کسانی که خدمات بزرگی به زبان فارسی کردهاند، اصالتاً پشتون بودهاند، همچون عایشه درانی شاعر بزرگ زبان فارسی، عبدالحی حبیبی پژوهشگر نامدار پشتون، محمود طرزی پدر روزنامهنگاری افغانستان، عبدالله افغانینویس پژوهشگر برجسته و دولتمردانی همچون مهردلخان مشرقی، نصرالله خان نایبالسلطنه و بسیاری دیگر. بر اثر همین خدمات بوده که در طول قرنها، تعامل میان مردم بسیار نیکو بوده است، چنان که عبدالرحمان خان با همه استبدادی که او بدان معروف است، واصل کابلی شاعر بزرگ زبان فارسی را دبیر مخصوص خویش میسازد.[۱] بحثی در ادبیات داریم که می گوییم یکی از ارجمندی های برخی نویسندگان و شاعران این است که چه مقدار واژه جدید ابداع کرده و به زبان فارسی افزوده اند [۲].
متاسفانه یک عده با خامی براساس این تصور که دری از فارسی جداست، واژه هایی را که امروز ایرانی ها در زبانشان بکار می برند در نوشته یک نویسنده افغانستانی بکار رود میگویند که این واژه از ما نیست و این را نباید استفاده کنیم و سریع هم چماق جهل خود را برمی دارند و اتهام می زنند که این ایرانی است [۳]. این طرز فکر اشتباه است زیرا اگراین طور باشد که برخی کلمات که دارای پیشینه تاریخی در زبان ما هستند را ایرانی بدانیم باید بگوییم سنایی و عنصری و فرخی و دقیقی و خواجه عبدالله و مولانا همه ایرانی اند [۴].
خوشبختانه امروزه در افغانستان جوانان زیادی به شعر و نثر روی آورده اند و این کوشش ها این نوید را می دهد که این جوانان بزودی می توانند احیاگر زبان فارسی در افغانستان باشند [۵].