راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس شش
درس ۵ | آموزِشِ زَبانِ فارسی | درس ۷ |
- ضَمیرِ مُتّصِل/ پیوستهٔ شخصی
ضمایر شخصی | گسسته | پیوسته | ||
---|---|---|---|---|
مفرد | جمع | مفرد | جمع | |
اول شخص | من | ما | (am-) م | (emān-) مان |
دوم شخص | تو | شما | (at-) ت | (etān-) تان |
سوم شخص | او | ایشان/آنها | (ash-) ش | (eshān-) شان |
کِتابِ مَن م + کِتابَ = کِتابَم
کِتابِ تُو ت + کِتابَ = کِتابَت
کِتابِ او ش + کِتابَ = کِتابَش
کِتابِ مَا مان + کِتابِ = کِتابِمان
کِتابِ شُما تان + کِتابِ = کِتابِتان
کِتابِ آنها شان + کِتابِ = کِتابِشان
خواهَرِ بُزرگِ مَن = خواهَرِ بُزرگَم
در صورتیکه واژه به (ه غیر ملفوظ) و (ی) پایان یابد، اگر ضمیر متصل مفرد باشد، (ا) مابین واژه و ضمیر متصل قرار میگیرد.
خانِهٔ مَن = خانِه اَم
صَندَلیِ او = صَندَلی اَش
در صورتیکه واژه به (ا) و (و) پایان یابد، اگر ضمیر متصل مفرد باشد، (ی) مابین واژه و ضمیر متصل قرار میگیرد.
غَذای مَن = غَذایَم
دارویِ تُو = دارویَت
غَذایِ شُما = غَذایِتان
دارویِ شما = دارویِتان
توجه: مادَرَم و خواهَرَمیا کیفَم و کَفشَم صحیح نیست.
مادَر و خواهَرَمیا کیف و کَفشَم درست است.
- صفت نسبی
صفت نسبی صفتی است که به کسی یا جایی یا جانوری یا چیزی نسبت داده شود. متداولترین نشانهٔ صفت نسبی (ی) است. مانند ایرانی
۱. در صورتیکه واژه با واکه (ا، و، ی) پایان یابد، (یی) بکار میرود.
آمریکایی-آمریکا
۲. در صورتیکه که واژه با (ه غیر ملفوظ)پایان یابد، (ای) بکار میرود. مانند، مکهای. گاهی نیز (ه) به (گی)تبدیل میشود.
خانِه - خانِگی
بجز (ی) (ین، ینه، ه (غیر ملفوظ/بیانِ حرکت)، گان، کی، آنه، انی، گار، گانه، گانی، چی، مان، و، یّه) نیز معروفترین نشانههای صفت نسبی هستند.[۱]
بَچّه + گانه = بَچّه گانه
زَن + آنه = زَنانِه، حَمّامِ زَنانِه
مَرد + آنه = مَردانِه، دَستشوییِ مَردانِه
بیست سال + ه = بیست سالِه، مَن بیست سالِه هَستَم.
جُداگانِه، طولانی، راستین، تَماشاچی، دیرینِه
- ساعت
در پاسخ به سؤال «ساعَت چَند است؟» میتوان واژه ساعت را حذف کرده و تنها عدد را ذکر کرد.
ساعَت یِک است.
یِک است. (عامیانه یِکه)
تا ساعَت چَند دَر خانِه هَستی؟
تا ساعَتِ چَهار دَر خانِه هَستَم.
تا چَهار دَر خانِه هَستَم.
- بکار بردن واژهٔ شُغل:
شُغلِ شَما چیست؟
مَن کارمَند هَستم.
شُغلَم کارمَند اَست. یا شُغلِ مَن کارمَند هَستَم، صحیح نیست.
نمونهٔ جمله
ویرایش۱. اسمِ پدرَم سینا است.
۲. شغلِتان چیست؟
۳. شما اهلِ کجا هستید؟
۴. من معمولاً از ساعتِ هشتِ صبح تا ساعتِ ده در خانه هستم.
تمرین ۱
ویرایشپایان واژه با صامت | |||
کیفِ مَن | کیفَ + م | کیفَم | -am |
کیفِ تُو | کیفَ + ت | کیفَت | -at |
کیفِ او | کیفَ + ش | کیفَش | -ash |
کیفِ ما | کیفِ + مان | کیفِمان | emān- |
کیفِ شُما | کیفِ + تان | کیفِتان | etān- |
کیفِ آنها | کیفِ + شان | کیفِشان | eshān- |
پایان واژه با واکه و ه غیر ملفوظ
پایان واژه با الف | پایان واژه با و | پایان واژه با ی | پایان واژه با ه غیر ملفوظ |
غَذایَم | دارویَم | صَندَلی اَم | خانِه اَم |
غَذایَت | دارویَت | صَندَلی اَت | خانِه اَت |
غَذایَش | دارویَش | صَندَلی اَش | خانِه اَش |
غَذایمان | دارویمان | صَندَلی مان | خانِه مان |
غذایتان | دارویتان | صَندَلی تان | خانِه تان |
غذایشان | دارویشان | صَندَلی شان | خانِه شان |
مثال: میوهٔ تو رویِ میز است.
(میوه اَت) رویِ میز است.
۱. این کفش مالِ دوستِ من است.
این کفش مالِ (———————————) است.
۲. اسمِ بچّهٔ او لیلا است.
اسمِ (———————————) لیلا است.
۳. منزلِ شما کجاست؟
(———————————) کجاست؟
۴. حالِ بچّهٔ تو چطور است؟
حالِ (———————————) چطور است؟
۵. دارویِ تو رویِ میز است.
(———————————) رویِ میز است.
۶. خانهٔ ما دستِ راست است.
(———————————) دستِ راست است.
۷. شرکتِ آنها دستِ چپ است.
(———————————) دستِ چپ است.
۸. این عکسِ خواهر و برادرِ من است.
این عکسِ (———————————) است.
۹. جملهٔ شما غلط است.
(———————————) غلط است.
۱۰. اسمِ پدرِ شما چیست؟
اسمِ (———————————) چیست؟
تمرین ۲
ویرایشمثال: شغلِ برادرِتان چیست؟
(برادرم) فرش فروش (است).
۱. شغلِ خواهرِتان چیست؟
(———————————) کارمندِ دولت (———————————).
۲. شغلِ پدرَش چیست؟
(———————————) آشپزِ هتل (———————————).
۳. شغلِ پدرِ آرش چیست؟
(———————————) رانندهٌ تاکسی (———————————).
۴. شغلِتان چیست؟
(———————————) پزشک (———————————).
۵. شغلِ برادرِتان چیست؟
(———————————) مهندس (———————————).
تمرین ۳
ویرایشخارج + ی = خارجی - کجا + ی = کجایی - خانواده + ی = خانوادگی
مثال: شایانی، یک نامِ (خانوادگی) است. < خانواده >
۱. ادارهٔ ما ، یک ادارهٔ (———————————) است. < دولت >
۲. شما (———————————) هستید؟ < کجا >
۳. مینایی، نامِ (———————————) است. < خانواده >
۴. کیفَم (———————————) است. < چین >
۵. امروز هوا (———————————) است. < باران >
۶. من کارمندِ یک شرکتِ (———————————) هستم. < خصوص >
۷. خانوادهٔ خانمم (———————————) هستند. < شمال >
تمرین ۴
ویرایشمثال: شما اهلِ کجا هستید؟ < تهران >
(من) اهلِ (تهران) هستم.
۱. خانمِتان کجایی است؟ < شُمال >
(———————————) اهلِ (———————————) است.
۲. پدرِ خانمتان اهلِ کجاست؟ < مَشهَد >
(———————————) اهلِ (———————————) است.
۳. شوهرتان اهلِ کجاست؟ < تَبریز >
(———————————) اهلِ (———————————) است.
۴. مادرِتان اهلِ کدام شهر است؟ < اِصفَهان >
(———————————) اهلِ (———————————) است.
۵. پدرِتان اهلِ کدام شهر است؟ < شیراز >
(———————————) اهلِ (———————————) است.
تمرین ۵
ویرایشمثال: شما تا ساعتِ چند در شرکت هستید؟ « ربع ۵۱:۶ »
من (تا ساعتِ شش و ربع) در شرکت (هستم).
۱. شما تا ساعتِ چند در دانشگاه هستید؟ « دقیقه ۲۰: ۱۱ »
ما (———————————) در دانشگاه (———————————).
۲. تو تا ساعتِ چند در کلاس هستی؟ « نیم ۸:۳۰ »
من (———————————) در کلاس (———————————).
۳. سارا و مینا از ساعتِ چند اینجا هستند؟ « نیم ۱۰:۳۰ »
سارا و مینا (———————————) اینجا (———————————).
۴. امروز کلاست از ساعتِ چند است؟ « ربع ۴:۱۵ »
امروز کلاسم (———————————) (———————————).
۵. آنها تا ساعتِ چند در هتل بودند؟ « یک ربع به ۸:۴۵ »
آنها (———————————) در هتل (———————————).
تمرین ۶
ویرایشمثال: کیفَت کجاست؟
(کیفَم) رویِ میز است.
۱. حالِ خواهرَت چطور است؟
حالِ (———————————) خوب است.
۲. لباسَم چطور است؟
(———————————) قشنگ است.
۳. معلّمتان اهلِ کجا بود؟
(———————————) اهلِ تهران بود.
۴. تلفّظم درست است؟
نخیر، (———————————) غلط است.
۵. اتاقَش بزرگ است؟
نه، (———————————) بزرگ نیست.
گفتگو
ویرایش(در منزلِ خانمِ مینایی)
خانمِ مینایی: خیلی خوش آمدید.
خانمِ شایانی: این دسته گل ناقابل است. بفرمائید.
خانمِ مینایی: خیلی ممنون. بفرمائید تو.
خانمِ شایانی: امروز هوا گرم است.
خانمِ مینایی: بله، دیروز هم هوا گرم بود.
خانمِ شایانی: منزلِتان خیلی بزرگ است.
خانمِ مینایی: اینجا مال ِشرکتِ شوهرم است.
خانمِ شایانی: شغلِ شوهرِتان چیست؟
خانمِ مینایی: شوهرَم کارمندِ یک شرکتِ خصوصی است.
خانمِ شایانی: این عکسِ مادرِتان است؟
خانمِ مینایی: نخیر، این عکسِ مادرِ شوهرم است. خانهٌ آنها در شمال است.
خانمِ شایانی: شما هم شمالی هستید؟
خانمِ مینایی: نخیر، من اهلِ شیراز هستم.
خانمِ شایانی: شوهرِتان معمولاً تا ساعتِ چند در شرکت است؟
خانمِ مینایی: تا ساعتِ چهار.
پاسخ پرسشها
ویرایشتمرین ۱ - سؤال ۱. (دوستَم) ۲. (بچّه اَش) ۳. (منزلِ تان) ۴. (بچّه اَت) ۵. (دارویَت) ۶. (خانه مان) ۷. (شرکتشان) ۸. (خواهر و برادرَم) ۹. (جمله تان) ۱۰. (پدرِتان)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (خواهرَم) (است) - ۲. (پدرَش) (است) - ۳ (پدرَش) (است) - ۴. (من) (هستم) - ۵. (برادرَم) (است)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (شمالیم) ۲. (دولتی) ۳. (کجایی) ۴. (خانوادگی) ۵. (چینی) ۶. (بارانی) ۷. (خصوصی)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (خانمَم) (شمال) - ۲. (پدرِ خانمم) (مَشهَد) - ۳. (شوهرم) (تَبریز) - ۴. (مادرم) (اصفهان) - ۵. (پدرَم) (شیراز)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (تا ساعتِ یازده و بیست دقیقه) (هستیم) - ۲. (تا ساعتِ هشت و نیم) (هستم) - ۳. (از ده و نیم) (هستند) - ۴. (از ساعتِ چهار و ربع) (است) - ۵. (تا ساعتِ یک ربع به نه) (بودند)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (اتاقَش) ۲. (خواهَرَم) ۳. (لباسَت) ۴. (معلّمم) ۵. (تلفّظَت)
کلمه هایِ تازه
ویرایش- آشپَز:āsh-paz :
- اِدارِه :edāre :
- اَز:az :
- اَهل :ahl :
- باران:bārān :
- بارانی:bārānī:
- بَرادَر :barādar :
- پِزِشک:pezeshk :
- تا:tā:
- تاکسی:tāksī:
- چَپ:chap :
- چِشم:cheshm :
- خارِج:khārej :
- خارِجی:khārejī:
- خُصوصی:khosūsī:
- خواهَر:khāhar :
- خیلی:kheilī:
- خیلی خُوش آمَدید:kheilī khosh āmadīd :
- دَستِ چَپ:dast-e chap :
- دَستِ راست:dast-e rāst :
- دَستِه گُل:daste gol :
- دولَت:doulat :
- دولَتی:doulatī:
- راست:rāst :
- شُغل :shoghl:
- شُمال:shomāl :
- شوهَر:shouhar:
- عَکس :ʿaks :
- غَلَط:ghalat :
- فَرش فُروش:farsh forūsh :
- گَرم :garm :
- مَنزِل:manzel :
- مَعمولاً:maʿmūlan :
- ناقابِل اَست :nāqābel ast :
- نامِه :nāme :
جستارهای وابسته
ویرایشمنابع
ویرایش- ↑ انوری، حسن. دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. انتشارات فاطمی، ۱۳۸۵. 140. شابک 964-318-293-2.