فلسفه جدید) به فلسفه قرن هفدهم تا اوایل قرن بیستم، فلسفه جدید میگویند. شناسه اصلی این فلسفه که آغاز آن با رنه دکارت بود؛ انسانگرایی
آن است. آنان بر این باور بودند که انسان برترین آفریدگان و شاهکار طبیعت است. رنه دکارت مشهورترین فیلسوف فلسفه جدید و آغاز کننده آن است. اومانیسم یا انسانگرایی (۱۷و۱۸م) پر آوازهترین مکتب در این فلسفه است.
فلسفه رنسانس) این فلسفه که به خودی خود مربوط به قرون ۱۵ و ۱۶ است؛ اما بدلیل اینکه آماده کنندۀ مقدمات ترقی قرن ۱۷ بود؛ در زمینه فلسفه جدید قرار میگیرد. از فیلسوفان این دوره میتوان به «دا وینچی» و «گالیله» اشاره کرد.
===زیرشاخههای فلسفه جدید===
۱- اصطلاحات مربوط به فلسفه جدید:
*عصر خرد
*عصر روشنگری
عصر خرد) در ارتباط با اولین فیلسوفان قرن ۱۷ میلادی است؛ همچون باروخ اسپینوزا و رنه دکارت.
عصر روشنگری) اصطلاحی برای قرن ۱۸ است که با انقلاب نیوتن در فیزیک آغاز گشته. در این دوران جامعه بشری در جهت سرمایهداری و شناخت بشری در جهت بسط علوم طبیعی رشد میکند. از فیلسوفان این دوره ژان ژاک روسو و ایمانوئل کانت هستند.
۲- مهمترین فلسفه این دوره:
*فلسفه کلاسیک آلمان شامل:
*فلسفه هگل
*فلسفه کانت
فلسفه هگل) فلسفه هگل ایدئالیستی عینی است؛ که دارای یک هستهٔ معقول میباشد که به درک روند دیالکتیکی تغییر و تحول واقعیت میپردازد. هگل این روند را نه سیر تکاملی ماده بلکه سیر ایده مطلق میدانستهاست.
فلسفه کانت) فلسفه کانت برایِ سنتز خردگرایی و تجربهگرایی تلاش میکرد. او بخشهایی از شناخت را که در عقل ریشه داشتند از بخشهایی که ناشی از تجربهها بودند جدا نموده و ادعا کرد که سهمِ هر یک را میتوان بهدقت مشخصکرد. تأثیرِ متقابل و مکملِ این دو عنصر را نیز میتوان تشخیص داد. این شکل از معرفتشناسی منجر به آن میشود که برایِ شناخت مرزهایی تعیین شود؛ مرزهایی که فراتر از آنها سخن گفتن بیاساس میشود.