کالبدشناسی انسان/پیشگفتار
کالبدشناسی چیست؟
ویرایشکالبدشناسی یا تشریح یا آناتومی،[و.ع ۱] شاخهای از دانشهای زیستی است که ساختار و شیوهٔ کار بدن جانداران را بررسی میکند. گستردهترین مفهوم کالبدشناسی، بررسی ساختار یک عضو از بدن یک جاندار است. کالبدشناسی دارای سه بخش کالبدشناسی کلی[و.ع ۲] و بافتشناسی[و.ع ۳] و رویانشناسی[و.ع ۴] است. در کالبدشناسی کلی، بدن جانداران با چشم نامجهز (غیر مسلح) بررسی میشوند. بافتشناسی با استفاده از میکروسکوپ به بررسی و مطالعه ساختارهای بدن جانداران از زیستشناسی یاختهای تا اندامها میپردازد. همچنین رویانشناسی، چگونگی تشکیل گامتها (یاختههای جنسی)، اندامها، جنین و رویان و ناهنجاریهای مادرزادی را بررسی میکند.
کالبدشناسی انسان چیست؟
ویرایشکالبدشناسی انسان یا آناتومی انسان[و.ع ۵] یکی از دانشهای پایه در بررسیهای ریختشناسی (مورفولوژی) بدن انسان است. کالبدشناسی انسان چگونگی برهمکنش بخشهای بدن انسان از مولکولها تا استخوانها را برای ساخت یک واحد عملکردی، بررسی میکند. مطالعه کالبدشناسی از مطالعه فیزیولوژی متمایز است، اگر چه این دو بیشتر با هم یکی میشوند. کالبدشناسی ساختار بدن یک جاندار را بررسی میکند و فیزیولوژی چگونگی کارکرد این ساختارها را بررسی میکند. برای نمونه، یک کالبدشناس میتواند انواع یاختههای سامانه هدایت قلبی و چگونگی ارتباط آن یاختهها را بررسی کند، اما یک فیزیولوژیست، چرایی و چگونگی تپش قلب را بررسی میکند. بنابراین کالبدشناسی و فیزیولوژی از هم جدا هستند، اما یکدیگر را کامل میکنند. تقریباً ناممکن است که بتوان کالبدشناسی را بدون فیزیولوژی بررسی کرد (و بالعکس).
واژهنامه و شیوهنامه
ویرایشبرای سخن گفتن درباره کالبدشناسی، برخی از واژگان باید درک شوند. واژگان را میتوان به واژگان جایگاهی[ه.م ۱] و واژگان توصیفی بخش کرد. واژگان جایگاهی با ارائه توصیف دقیق روابط، به مکانیابی ساختارها کمک میکنند که نیاز به تعیین موقعیت موضوعی را از میان بر میدارد. یک نمونه آسان، «برتر» است، که در زمانی که سوژه به حالت ایستاده قرار دارد به معنای «بالا» یا «بالایِ» است: سر انسان از تنه، برتر است. اما در صورت دراز کشیدن نمیتوان گفت که سر بالای تنه است. واژگان توصیفی میتوانند اطلاعات گوناگونی ارائه دهند.
شرایط کالبدشناسی استاندارد
ویرایشبرای اینکه واژگان موضعی معنا پیدا کنند، باید یک شرایط کالبدشناسی استاندارد ایجاد شود. در کالبدشناسی انسان، وضعیت تشریحی استاندارد به شکل خوابیده به پشت (صورت رو به بالا) است. پاها صاف و با هم یا کمی از هم جدا شدهاند. بازوها کمی از تنه جدا شدهاند و در امتداد تنه راست هستند و کف دستها به سمت بالا قرار دارند و انگشتان شست از بدن دور میشوند.
صفحههای کالبدشناسی
ویرایشواژگان کالبدشناسی ساختارها را با توجه به چهار صفحه اصلی کالبدشناسی توصیف میکنند:
صفحه چپ و راست
ویرایشصفحه چپ و راست[و.ع ۶] صفحهای عمودی است که بدن را به دو بخش چپ و راست تقسیم میکند.
صفحه میانه
ویرایشصفحه میانه[و.ع ۷] یک صفحه چپ و راست است که بدن را به دو نیمه یکسان چپ و راست بخش میکند. این صفحه از سر، نخاع، ناف و در بسیاری از جانوران از دم نیز میگذرد.
صفحه چپ و راست پیرامونی
ویرایشصفحه چپ و راست پیرامونی[و.ع ۸] یک صفحه چپ و راست است که بدن را به دو بخش چپ و راست بخش میکند. این صفحهها در پیرامون صفحه میانه هستند. صفحههای چپ و راست پیرامونی بیشماری از بدن میگذرند.
صفحه پس و پیش
ویرایشصفحه پس و پیش[و.ع ۹] صفحهای عمودی است که بدن را به دو بخش پیشین و پسین تقسیم میکند.
صفحه زیر و زبر
ویرایشصفحه زیر و زبر[و.ع ۱۰] صفحهای افقی و عمود بر دو صفحه دیگر است. در انسان، این صفحه موازی زمین است.
- در انسان زیر و زبر
- در چهارپایان پشتی و شکمی
واژگان اصلی
ویرایشزیرین و زبرین
ویرایشزبرین[و.ع ۱۱] آنچه بالاتر از چیزی است را توصیف میکند و زیرین[و.ع ۱۲] آنچه در زیر آن است را توصیف می کند برای نمونه، در موقعیت کالبدشناسی، بالاترین قسمت بدن انسان سر و پایینترین قسمت بدن پا است. نمونه دیگر، در انسان، گردن از سینه بالاتر اما از سر پایینتر است.
پیشین و پسین
ویرایشپیشین[و.ع ۱۳] آنچه را که در جلو است، و پسین[و.ع ۱۴] آنچه در پشت چیزی است را توصیف می کند. برای نمونه، در یک سگ بینی جلوتر از چشم است و دم خلفی ترین قسمت در نظر گرفته می شود. در بسیاری از ماهی ها دهانه آبشش خلفی چشم است اما قدامی دم است.
درونی و کناری
ویرایشاین اصطلاحات بیانگر این است که چیزی نزدیک به خط وسط یا صفحه داخلی است. Lateral چیزی را برای کناره های حیوان توصیف می کند ، مانند "جانبی چپ" و "جانبی راست". Medial ساختارهای نزدیک به خط میانی یا نزدیکتر به خط وسط را نسبت به ساختار دیگری توصیف می کند. برای نمونه، در انسان ، بازوها جانبی تنه هستند. اندام تناسلی به صورت میانی پا است.
از اصطلاحات "چپ" و "راست" گاهی استفاده می شود. با این حال ، همانطور که دو طرف چپ و راست تصاویر آینه ای هستند ، استفاده از این کلمات تا حدی گیج کننده است ، زیرا ساختارها در هر دو طرف کپی می شوند. برای نمونه، بسیار گیج کننده است که بگوییم باله پشتی یک دلفین "راست" از باله سینه ای سمت چپ است ، اما "چپ" از چشم راست است ، اما بسیار راحت تر و واضح تر این است که بگوییم "باله پشتی به طور متوسط باله های سینه ای ".
اصطلاحات مشتق شده از جانبی عبارتند از:
- متقابل: در طرف مقابل ساختار دیگر. برای نمونه، بازو و پای راست توسط سمت چپ ، مخالف ، مغز کنترل می شود.
- یک طرفه: در یک طرف با ساختار دیگر. برای نمونه، بازوی چپ یک طرفه پای چپ است.
- دو طرفه: در دو طرف بدن. برای نمونه، ارکیکتومی دو طرفه به معنای برداشتن بیضه در دو طرف بدن است.
- یک طرفه: در یک طرف بدن. برای نمونه، سکته مغزی می تواند منجر به ضعف یک طرفه شود ، یعنی ضعف در یک طرف بدن.
Varus و valgus اصطلاحاتی هستند که برای توصیف حالتی به کار می روند که در آن قسمت دورتر به طور غیرطبیعی به سمت یا از خط میانی قرار گرفته است.
سطحی و عمقی
ویرایشمرکزی و پیرامونی
ویرایشجمجمهای و دمی
ویرایشنزدینه[persian-alpha ۱] و دورینه[persian-alpha ۲]
ویرایشپشتی و شکمی
ویرایشسایر واژگان و موارد خاص
ویرایشنشانههای تشریحی
ویرایشدهان و دندان
ویرایشدست و پا
ویرایشجهت چرخش
ویرایشدیگر واژگان جهتدار
ویرایشجانوران ویژه و دیگر جانداران
ویرایشجانداران نامتقارن و کروی
ویرایشجانداران کشیده
ویرایشجانداران متقارن شعاعی
ویرایشعنکبوتها
ویرایشپانویس
ویرایشواژه علمی
ویرایش- ↑ Anatomy
- ↑ Gross Anatomy
- ↑ Histology
- ↑ Embryology
- ↑ Human Anatomy
- ↑ Sagittal plane (صفحه سهمی)
Longitudinal plane (صفحه طولی) - ↑ Median plane
Mid-sagittal plane (صفحه سهمی میانی) - ↑ Para-sagittal (صفحه سهمی پیرامونی)
- ↑ Frontal plane (صفحه پیشانی)
Coronal plane (صفحه تاجی) - ↑ Horizontal plane (صفحه افقی)
Transverse plane (صفحه عرضی)
Axial plane (صفحه محوری) - ↑ Superior (بالا، بالایی، فوقانی)
- ↑ Inferior (پایین، پایینی، تحتانی)
- ↑ Anterior (قدامی، جلویی)
- ↑ Posterior (خلفی، پشتی)
هممعنی
ویرایش- ↑ موضعی، موقعیتی
خطای یادکرد: برچسب <ref>
برای گروهی به نام «persian-alpha» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="persian-alpha"/>
یافت نشد.