نقش پارسی بر میراث جهانی در هند/فصل پنجم: سنگ قبرها و لوح‌های مزارها و سنگ‌نوشته درگاه‌ها

فصل چهارم: سنگ‌نوشته‌های متفرقه فصل پنجم فصل ششم: نوشته‌های فارسی کاخ و تالار آشوکا
نقش پارسی بر میراث جهانی در هند


عناوین ویرایش

    • فصل پنجم:
  • تعدادی از سنگ نوشته قبرها و لوح های مزارها و سنگ نوشته ی درگاه ها در چند ایالت هند.
  1. درگاه خواجه معین الدّین چشتی(رح)
  2. . مسجد شاهجهان پشت روضه ی خواجه
  3. . درگاه قطب صاحب
  4. . آرامگاه ی پرواز شاه
  5. . درگاه خواجه نظام الدّین اولیا (رح)
  6. . آرامگاه امیر خسرو دهلوی
  7. . آرامگاه حسن دهلوی
  8. . خانقاه سیّد علی همدانی
  9. . درگاه شاه عطا
  10. . درگاه روشن چراغ دهلی
  11. . درگاه پیر چندا حسینی
  12. . آرامگاه ی شیخ نور الدّین ولی
  13. . مزار مولی کمال
  14. . سنگ نوشته ی گنبد قنّوج
  15. . سنگ نوشته ی مسجد و مرقد شاه برهان
  16. . روضه ی سیّد السّادات
  17. . آرامگاه ی مولانا جمالی
  18. . درگاه امام ضامن
  19. . درگاه شیخ علاءالدّین نور تاج
  20. . خانقاه شیخ یوسف شاه
  21. . مزار پیر مسگران
  22. . درگاه سیّد صاحب
  23. . لوحه ی قبر موجی بدخشانی
  24. . لوحه ی قبر خواجگی درویش
  25. . روضه ی شیخ سلیم چشتی فتحپوری
  26. . درگاه علی برید
  27. . مزار الشّعراء در کشمیر:
  28. . ابوطالب کلیم
  29. قدسی مشهدی
  30. . محمّد قلی سلیم
  31. . طغرای مشهدی
  32. . شاه فتح الله شیرازی
  33. . درگاه خواجه باقی بالله
  34. . آرامگاه ی اکبر
  35. . مزار قاضی نور الله شوشتری
  36. . درگاه بزرگ مخدوم جهان
  37. . درگاه کوچک شاه دولت
  38. . سنگ نوشته های "نامی" :
  39. .سنگ نوشته ی نارینا (NARINA)
  40. .سنگ نوشته ای در سنگ لوحه ی موجود در آرامگاه ی گرگ علیشاه
  41. . سنگ نوشته های باغ حسام
  42. . سنگ نوشته های خانقاه شهر ناگور
  43. . سنگ نوشته ی دیگر در همان شهر
  44. . سنگ نوشته های شهر ماندو
  45. . سنگ نوشته ی استخر سادل پور
  46. . سنگ نوشته ی قلعه ی اسیر گره
  47. . سنگ نوشته ها ی قلعه ی سرخ آگره:
  48. . قبر شیخ فرید بخاری، ملقّب به مرتضی خان
  49. . روضه ی شیخ کبیر، معروف به بالا پیر
  50. . مرقد سرمد
  51. . آرامگاه غازی الدّین خان
  52. . تکیه ی بابا شاه مسافر غجدوانی بخاری
  53. . مادّه تاریخ مهدی خان نوّاب
  54. . آرامگاه ی بیدل
  55. . تکیه ی شاه مردان
  56. . مزار شیخ محمّد علی حزین
  57. . امام باره آصف الدّوله
  58. . آرامگاه اسد الله خان غالب
  59. . اضافه شده در چاپ جدید همراه با تصاویر: کاری از دکتر محمد عجم
  60. . آرامگاههای شهر پانی پت
  61. .آرامگاه اعتماد الدوله پدر نورجهان و پدر بزرگ ارجمندبانو

متن ویرایش

    • فصل پنجم

سنگ قبرها و الواح مزارها و سنگ نوشته ی درگاه ها

مقصود عمده ی ما در این مجموعه، بسط کلام درباره ی نقوشی است که به زبان فارسی بر سنگ قبرها و مزارهای شعرا، و در گنبدها (بقاع) و درگاه ها عرفا و مشایخ در نقاط مختلف هندوستان موجود است. زیرا ثبت آنها، علاوه بر آنکه از لحاظ تاریخ سنگ نوشته ها اهمّیت دارد، از لحاظ روشن شدن تاریخ حیات و ممات(زندگی و مرگ) صاحبان قبرها نیز مفید خواهد بود. البتّه قبور بسیاری از شعرای فارسی زبان در آن دیار بکلّی مجهول مانده و شاید محلّ آنها بر أحدی معلوم نباشد و با گذشت زمان از میان رفته اند. همچنین، بسیاری دیگر موجود است که به نظر نویسنده ی این سطور نرسیده و در این اوراق ثبت نکرده ام و ممکن است بعدها تحقیق و مطالعه شود و بدین فهرست اجمالی اضافه گردد. آنچه توانستم در اینجا جمع کنم، آن تعدادی است که بنظر رسیده و به ترتیب تقدّم تاریخی در این فصل ثبت می گردد. 1- درگاه خواجه معین الدّین چشتی (رحمة الله علیه):


«درگاه شریف» یعنی آرامگاه ی خواجه معین الدّین چشتی - عارف قرن هفتم- در شهر اجمیر واقع است. این آرامگاه معروفترین درگاه زیارتی مسلمانان در شبه قاره هند است بطوریکه مقامات پاکستانی از جمله رئیس جمهور و نخست وزیران و حجاج پاکستانی برای زیارت این درگاه به هند سفر می کند به همین دلیل اصطلاح درگاه دیپلماسی رایج شده است.


خواجه که سلسله ی او از طریق "خواجه عثمان هارونی" بزرگ پیشوای متصوّفه ی هند به" ممشاد دینوری" می پیوندند، نخستین کسی است که مبادی تصوّف اسلامی را به هندوستان آورده، همانطور که پادشاه معاصر او شهاب الدّین محمّد سام غوری، سلطنت اسلامی را در هندوستان شمالی برقرار کرد. او را "خواجه ی غریب نواز" لقب داده اند. اکبر بن همایون پادشاه معروف هند که از ارادتمندان سلسله ی چشتیه بوده است زیارت درگاه او را ثانی اثنین حجّ مکه ی مکرّمه قرار داد و یک مرتبه، پای پیاده از " آگره" برای زیارت آن درگاه به اجمیر رفت و مسجد اکبری که در درگاه او ساخته شده از مساجد مهّم است. سلاطین مغولی یا (خراسانی) پس از وی تا زمان "اورنگ زیب" ، همه در آن درگاه مساجد و ساختمان هایی ساخته اند.

در بالای دروازه ی بلندی که شاه جهان در مدخل آرامگاه ساخته است؛ دو ترنج در دو طرف دروازه منقوش است و در وسط کلمه ی مبارکه ی «لا اله الا الله محمد رسول الله». در ترنج دست راست این مصرع نوشته شده «به عهد شاه جهان پادشاه دین پرور»؛ و در ترنج دست چپ، این مصرع تحریر شده «زدوده ی ظلمت کفر، آفتاب دین یکسر» به تاریخ 1065 هجری : تصویر

در دروازه ی دوم، قطعه ی ذیل را به خطّ نازیبایی در قرون اخیر سنگ نوشته کرده اند: «منظر رو کش ایوان بهشت است اینجا .حدقه ی چشم مالک قالب خشت است اینجا در ازل هر چه که شد ثبت به لوح محفوظ. خواجه بر سنگ در خویش نوشته است اینجا پای از سر کن و آهسته رو آهسته خرام .عارفا خوابگه خواجه ی چشت است اینجا » بر سر دروازه ی سوم که موسوم است به (حسینی دروازه) یک بیت عربی و یک بیت فارسی سنگ نوشته شده. شعر عربی: فَطوبی لِبابٍ کَبَیتِ العتیق - حوالیه من کلِّ فجّ عمیق شعر فارسی:

       زین در که در دگر نیابد 	-   بدبخت کسی که رو نتابد 
 داخل آرامگاه، سنگ نوشته ی قابل ذکری ندارد؛ ظاهراً اگر در قدیم هم چیزی بوده، بتدریج از میان رفته است(چند تابلو زیبا به فارسی وجود دارد که تکرار شعر شاه است حسین پادشاه است حسین در ان تکرار شده ) در سردرب حجره ی مدفن، یک سطر به خطّ نستعلیق نوشته شده. و مشتمل بر سه مصرع است و مصرع وسط دربرگیرنده ی مادّه تاریخ وفات خواجه است بدین قرار: 

اگر فردوس بر روی زمین است،همین است وهمین است وهمین است،گو«سراج جنان معین الدین»633 هـ


در بالای سر مدفن، تاریخ نقّاشی و رنگ آمیزی گنبد که در اوایل سلطنت سلسله ی مغولیه(خراسانیه) یا به عهد شیر شاه سوری انجام گرفته ذکر شده است در یک بیت فارسی اینچنین: 939 هـ.
از پی تاریخ نقش گنبد خواجه معین. گفت هاتف گو معظم: «قبّه ی عرش برین»

آب شرب زوار که در آن اشعار فارسی مختلفی وجود دارد.بگرداب بلا افتاده کشتی.ضعیفانِ شکستهِ را تو پشتی، این شعر در جاهای مختلف نوشته شده است.



مسجد شاه جهان در عقب روضه ی خواجه واقع شده است و آن، در سال 1047 هـ. ساخته شده و گویند: چهل هزار روپیه به مصرف بنای آن رسیده. ابوطالب کلیم را در وصف آن مسجد، قصیده ای است متضمّن مادّه تاریخ که این سه بیت از آن است:

  «راد یمن حرمت اجمیر را فیض حرم. سرنوشت ساکنانش نیست جز خطّ امان
 زین محل فیض هر حاجت که می خواهی بخواه . می توان صد دسته ی گل بست از یک گلستان . مسجدی کان کعبه ی ثانی است تاریخش بود.«کعبه ی حاجات دنیا مسجد شاه جهان»

1047 هـ

    • درگاه قطب صاحب:

قطب الدّین بختیار کاکی، یکی از مشایخ صوفیه است که در ربیع الأوّل سال 634 هجری مطابق با 1236 میلادی وفات یافته و در جنوب دهلی مدفون شده است. در سال 948 هجری، خلیل الله خان که از امرای شیر شاه سوری است، بر آن آرامگاه ، چهار دیواری بنا کرده که هم اکنون از میان رفته است. در سال 958 هجری، در زمان اسلام شاه بن شیر شاه یوسف خان نامی، دروازه ای برای آن ساخته است که تاریخ بنای آن را «درگاه خواجه ی اقطاب» (958) یافته اند. در سال 1119 هـجری در زمان سلطنت شاه عالم بهادر شاه، شخصی به نام شاکر خان دروازه ای در طرف مغرب بنا ساخته است که هنوز باقی است. همچنین، در سال 1130 هـجری مطابق با 1717 میلادی در زمان سلطنت فرخ سیر در اطراف آرامگاه ، طاق نماهایی از سنگ مرمر بسیار نفیس نصب شده و بر روی آن، سنگ نوشته ای چند موجود است. صورت سنگ نوشته ی زمان فرخ سیر:

 از سعی کم ترین غلامان شهریار. رفتند قدّیسان به دیار بهشت عدن. با اعتقاد معتقد کامل العیار

تاریخ یافتند «حصار بهشت عدن». در حاشیه: - «به اهتمام کمترین غلامان فرخشاهی سنۀ هفت جلوس إتمام یافت سنۀ 1130 هجری. راقمۀ عبدالله شیرین رقم». و نیز در دروازه ی دیگر، سنگ نوشته ای از همان زمان در سه بیت:

 از حکم پادشاه جهان خسرو أنام. فرخ سیر شهنشه نه آسمان غلام 

گردمزارخواجه ی دین قطب نه فلک. گردد بگرد روضه ی او آدم و ملک مانند قبله، اشرف و چون کعبه، محترم. تعمیر شد محجر زیبا و منتظم. متّصل به درگاه خواجه، مسجدی است که سه درجه دارد. درجه ی اوّل را در زمان حیات خواجه، خودش بنا نموده و درجه ی دوم، بنای اسلام شاه سوری است و درجه ی سوم را فرخ سیر پادشاه در سنه ی 1130 هـجری بنا نموده و این تاریخ را بر آن حک کرده:

         مورد لطف و عنایات شه والا جناب. خسرو فرخ سیر شاهنشه مالک رقاب 
   ساخت از روی ارادت و از رسوخ اعتقاد . مسجدی زیبا بنا و سجده گاه شیخ و شاب 
  با سروش غیب هاتف گفت در گوش خرد.سال تاریخ بنایش «بیت ربی مستجاب»1130 هـ 

- آرامگاه ی پرواز شاه :

در قصبه ی کمبایت Cambay در ناحیه "کیرا" در 250 میلی شمالی شهر بمبئی آرامگاه  ای است که آن را آرامگاه  ی پرواز شاه می خوانند. و سنگ های متعدّد از قبرها اطراف جمع آوری و در دیواره ی آن نصب کرده اند. یکی از آن جمله، لوحه ی مزار شخصی عارف، موسوم به زین الدین علی بن سالار بن علی الیزدی است که در سال 685 هـجری وفات یافته است. و در آن لوحه، غزلی لطیف و عرفانی که خود گفته به خطّ قریب به ثلث از شخص متوفّی حک شده است. مضامین و قدمت این غزل قابل توجّه است به شرح ذیل: 

سطر اوّل

مقصد جان رو نمود جان به میان گو مباش.   دل چو همه حال گشت قال لسان گو مباش

سطر دوم

 بی مدد صوت و حرف کشف شد أسرار غیب .  کام و زبان گو بریز شرح و بیان گو مباش 

سطر سوم از صدف تن چو یافت جان گهر سرّ عشق. در همه جا از صدف نام و نشان گو مباش سطر چهارم چون لب جان نوش کرد جرعه ی جام بقا .منزل دار فنا در ره جان گو مباش

                سطر پنجم 	

از سقر و جنّت است خوف و امان همه .ما چو از آن فارغیم خوف و امان گو مباش

          سطر ششم 	

مایه ی سود و زیان دنیا و عقبای تست .هر دو چو در باختی سود و زیان گو مباش

              سطر هفتم 

روح چو از باغ عیش، نوبر وحدت گرفت .ابر یقین گو مبار، کشت گمان گو مباش سطر هشتم چون کی فرود آمدیم در حرم کبریا. شهپر روح الأمین جلوه کنان گو مباش سطر نهم

 جمله  صحرا و کوه نور تجلّی گرفت.  ما به تجلّی خوشیم حور و جنان گو مباش 

سطر دهم زبده ی هر دو جهان نقد حیات. تنگ در آغوش ماست هر دهان گو مباش سطر یازدهم ذات تو- ساریا- روح مکان است و کون . دور و زمان گو مگرد کون و مکان گو مباش سطر دوازدهم هذا قبر الصدر الکبیر المرحوم سلطان المحققین زین المله و الحق و الدین سطر سیزدهم علی بن سالار بن علی الیزدی توفّی یومَ الأحد الثالث عشرین ذی الحجه سنه خمس و ثمانین ستمائة» 685 هـ . در صدر سنگ در وسط- کلمه ی شریفه «جلاله» به خطّ طغرا منقوش و در دو جانب آن دو رباعی حک شده است که رباعی دست راست ناقص، و رباعی دست چپ از این قرار کاملاً خوانده می شود: ما بهر نظام کائنات آمده ایم. با ذات قدیم در صفات آمده ایم.

نور همه نور سایه ی سایه ی ماست. تو سایه مبین کی ما به ذات آمده ایم

و در اطراف سنگ، آیات قرآنی به خطّ ثلث مرقوم است. 4- درگاه خواجه نظام الدّین اولیا (رح):




خواجه نظام الدّین از اجلّه ی مشایخ متصوّفه ی هند است. وی در قصبه ی «بداون» ساکن شده اند. این عارف بزرگ، به تاریخ سیزدهم ربیع الآخر سال 725 هجری، بدرود زندگی گفت و در دهلی مدفون گردید. در این تاریخ، قبر او به نام درگاه نظام الدّین، محلّ معتبری است. اکنون این درگاه شریف مشتمل بر ساختمان ها ی متعدّد می باشد. از آن جمله، مسجدی است موسوم به جماعتخانه که آن را ظاهراً «خضر خان» پسر سلطان علاء الدین خلجی بنا کرده است و ستون وسطی این مسجد، از سنگ سرخ یکپارچه است. 

در داخل مسجد، سنگ نوشته های قرآنی بسیاری به خطّ نسخ منقور می باشد. روی دیواری که به طرف صحن واقع است، این رباعی در تاریخ وفات خواجه نظام الدّین به خطّ نستعلیق خوبی سنگ نوشته شده:




نظام دوگیتی شاه ماء و طین چوتاریخ فوتش بجستم ز غیب سراج دو عالم شده بالیقین ندا داد هاتف «شهنشاه دین»

725 هجری

در خارج آرامگاه نظام الدّین اولیاء در دیوار حائط شرقی این رباعی، سنگ نوشته ی شده است: آنها به کوی قرب جا یافته اند مرتبه دانی ز کجا یافته اند کام دل خود به دعا یافته اند از شیخ نظام اولیا یافته اند

«قائله میر زیدی بر هانونی» 969 هـ برای دانستن تاریخچه ی بنای درگاه حضرت نظام الدین اولیا خلاصه از شرح جامعی مرحوم سیّد احمد خان در «آثار الصنادید» نوشته است. در اینجا، ترجمه و ثبت می شود : «پس از فوت نظام الدّین اولیا در سال 725 هجری مطابق 1324 میلادی، گنبدی بر روی نوار او برپا کردند. بعد از آن، فیروز شاه تغلق بر فراز آن صندوقی از چوب صندل بنا کرد که قندیل ها و زنجیرهای طلا از آن آویزان بود. در زمان اکبر پادشاه، یکی از امرای وی موسوم به سیّد فریدون خان در پیرامون گنبد مزبور حائطی از سنگ مرمر نصب نمود و اشعاری مشتمل بر تاریخ وفات آن بزرگوار بر آن نقش کرد و مادّه ی تاریخ را «قبله گاه خاصّ و عام» ثبت نمود. پس از آن، «فرید خان» ملقّب به «مرتضی خان» در زمان سلطنت «نورالدّین جهانگیر» در حدود سال 1017 هجری، بنایی دور آن بنا نمود،و همچنین، در عصر شاه جهان «خلیل الله نعمت الهی» و سپس، در زمان سایر سلاطین نیز اضافاتی در آن به عمل آمد».

همه ساله در روز هفدهم ربیع الثّانی که روز سالگرد وفات آن بزرگوار است مجلس یادبودی که آن را به اصطلاح صوفیه «عرس» می گویند در درگاه منعقد می شود.

5 - آرامگاه امیرخسرو دهلوی: در جنب درگاه «نظام الدّین اولیا»، آرامگاه شاعر بزرگ هند «ابوالحسن» معروف به امیر «خسرو دهلوی» واقع شده است. وی از اساتید شعرای نامدار فارسی زبان است. پدرش از ترکستان به هندوستان مهاجرت کرده و در دربار سلاطین خلجی دهلی موقعیتی یافته است. خود وی نیز، در نزد هفت پادشاه از سلاطین دهلی مقرّب بوده. آثار بسیار به نظم فارسی از او باقی مانده علاوه بر «مثنویات خمسه» که در جواب «خمسه ی نظامی» گفته است؛ مثنویات دیگر مانند «نه سپهر» و «قران السّعدین» و «دولرانی خضرخان» و «دیوان کلیّات»، مرکب از قصاید و غزلیات از او باقی مانده است. وی در ذیقعده 725 هجری شش ماه بعد از وفات پیر و مرشد خود نظام الدّین اولیا وفات یافت و در جنب قبر او مدفون گردید. سیّد مهدی نامی در سال 997 هجری، بر سر مزار او محجری بنا کرد. و در سال 1014 هجری، شخص دیگری به نام «عماد الدّین حسن برجی» بر سر آن قبر بنا نمود و در آنجا این اشعار به خطّ نستعلیق سنگ نوشته شده است: الف- در درگاه طاق محراب مانند، سنگ نوشته ای است به شرح ذیل: «نورالدّین محمّد به دور شهنشاه عالم پناه، ابوالمظفر پادشاه عادل جهانگیر غازی - خلّد الله ملکَهُ و سلطانَه و فازَ علَی العالمین برّه و إحسانه»

    زمین را از این لوح شد سرفرازی
      امیرخسروو خسروملک سخن
       نثر او دلکش تر از ماء معین
      بلبل دستانسرای بی قرین
    از پی تاریخ سال فوت او
      شد «عدیم المثل» یک تاریخ او

به دوران«بابر» شهنشاه غازی آن محیط فضل و دریای کمال نظم او صافی تر از آب زلال طوطی شکّر مقال بی مثال چون نهادم سر به زانوی خیال دیگری شد طوطی شکر مقال

«حررّه شهاب الدین المعّمایی الیزدی» 725 هـ (ق) پس از آن، به خطّ نستعلیق ریز، این بیت سنگ نوشته شده است: ز حرف وصل جانان صادق آمد لوح خاک من طریق ساده لوحی بس نشان عشق پاک من

د- بعد از آن این قطعه هست:

  مهدی خواجه سید با جاه و جلال
  گفتم:«سعی‌ جمیل مهدی خواجه»

شد بانی این اساس بی شبه و مثال تاریخ بنای این چو کردند سؤال


تنبیه مادّه تاریخ بنا که عبارت از «سعی جمیل مهدی خواجه» است به حساب جمل 897 است و در این سنگ که به اسم «بابر» پادشاه منقوش است 35 سال با تاریخ جلوس بابر دارد، زیرا ظهیرالدین بابر در 937 وفات یافته و در 932 بر تخت سلطنت هند نشسته است.


تصویر شماره ی چهار و پنج :

  مهدی خواجه یکی از امرای دربار بابر، و ظاهراً شوهر خواهر (داماد) او 
   هـ ـ بر روی دیوار غربی بدون تاریخ، این غزل از خسرو نقش بسته است: 

ای شربت عاشقی به جامت شد سلک فرید از تو منظوم جاوید بقاست بنده خسرو وز د وست زمان زمان پیامت زان است که شد لقب نظامت چون شد به زار جان غلامت

    و- و در روی دیوار جنوبی این رباعی نوشته شده: 

مرا نام نیک است و خواجه عظیم اگر نام یابی تو زین حرفها دوشین و دولام و دوقاف و دوجیم بدانم که هستی تو مردی فهیم

کاتب مذکور نبیره ی شیخ فرید شکر گنج»

   تصویر شماره ی5: سنگ نوشته جنوبی قبر خسرو دهلوی
 ز- بر روی دیوار شرقی، این سنگ نوشته نوشته شده است: 
     ای خسرو بی نظیر عالم
     تعمیر نمود طاهر آن را
    تاریخ بناش عقل گفتا

با روضه تو مرا نیاز است فیض ازلی همیشه باز است «با روضه بگو که جای راز است»

1014 هـ ح- در دیوار شمالی سنگ نوشته ی حک شده است هکذا: «قائل این کلام ربّانی، این مقام طاهر محمّد عماد الدّین حسن بن سلطان علی سبزواری سنۀ 1014 هجری غَفَرَالله ذُنوبَهُ و سَتَرَ عیوبَهُ الکاتب عبد النبی بن ایوب». ط- در روی دیوارهای خارجی آرامگاه ی خسرو این ابیات سنگ نوشته شده است:

   شه ملک سخن خسرو سرور سالار درویشان .که نامش هست بر لوح جهان چون نقش در خارا 
  چنان در صورت خوبی سخن پرداز شد طبعش .که زیبی داد از آن صورت به خوبی لوح معنی را
  شد او غوّاص دریای تفکّر و ز محیط فضل . برون آورد دُرهای معانی را از آن دریا 
      به سال پنج پنج و هفتصد از هجرت حضرت .	ز دارالملک دنیا کرد رحلت جانب عقبی 

عاقبت به خیر باد به تقدیر الهی مرغ روحش «سدره» مأوا شد ندای «إرجعی» چون در رسید از عالم بالا . گذشته بود سی و هشت و نهصد سال از هجرت به دوران همایون پادشاه غازی دانا شهنشاهی که می شاید اگر کرّوبیان دائم دعای دولتش گویند نزد «ربّی الأعلی»

   رفیع القدر و صاحب دولتی پاکی که در عالم	نبودست و نباشد مثل او بی مثل و بی همتا 
     خدایا تا جهان باشد به دولت باشد و بادش 	خداوند جهان ایور معین و ناصر الأعدا 
  ی- در سنگ نوشته ی درب ورودی ایوان رو به روی آرامگاه  ی خسرو که راجع است به شخصی "اکرام" نام که (در 1226 فوت شده) این رباعی نوشته شده است: 
  اکرام ز نور لطف شه داشته ضو
  آسود به پای خسرو و سیّد گفت

چون ذره کز آفتاب پرتو اکرام بیاسود به پای خسرو»

سنه 1216 هـ

6 - آرامگاه حسن دهلوی: آرامگاه "حسن دهلوی" معاصر "امیرخسرو" در قصبه ی خلدآباد معروف به "روضه" واقع شده است و آن در نه میلی شمال ایستگاه راه آهن دولت آباد می باشد. مقابر اولیا که برای نشر دعوت اسلام در قرون هفتم و هشتم هجری به جنوب هند مسافرت کرده اند، در آنجا فراوان است. "اورنگ زیب عالمگیر" در سال 1707 م. شهر "روضه" را برای آرامگاه خود انتخاب کرد و همانجا مدفون شد و چون یکی از القاب او "خلد مکانی" بود، از آن پس شهر روضه به "خلد آباد" معروف گردید. آرامگاه ی خواجه حسن دهلوی- شاعر معروف فارسی زبان در قرن هشتم- تقریباً نیم فرسنگ در جنوب غربی «خلدآباد» واقع است و مشتمل است بر یک مسجد کوچک و یک فضای محصور. قبر ملک «چهجو» برادرزاده ی «غیاث الدّین بلبن» نیز در آنجا قرار دارد. لوحی سنگی، در دیوار مسجد کهنه ی «خلدآباد» دیده می شود که از سنگ سرخ تراشیده اند، و بر روی آن، سنگ نوشته ای فارسی راجع به تاریخ بنای مسجد را نقش کرده اند که درس ال 719 هجری در عصر «قطب الدّین مبارک شاه خلجی» توسط یکی از غلامان او موسوم به «عنبر» ساخته شده. این عنبر، ظاهراً حاجب درگاه خسروخان سپهسالار بوده است. «حسن دهلوی» در 652 هجری متولّد و در سال 738 وفات یافته و معاصر با «قطب الدّین مبارکشاه» و پدر او «علاءالدّین خلجی» است. بنابراین، مسلماً بنای آن مسجد در زمان آن شاعر بوده است.

مقبره بی بی کا مادر اورنگ زیب در اورنگ آباد نزدیک خلد آباد اورنگ زیب با وجود اینکه یک سنی متعصب بود و مخالف ساختن تاج محل بود ولی خود وی برای مادرش یک تاج محل ساخت. «مبارکشاه خلجی» در سال 718 هجری به عزم رزم راجه های گجرات و فتح قلعه ی «دیوگیر»- دولت آباد- به جنوب هند حمله آورد و ظاهراً این مسجد، یک سال بعد از فتح آن قلعه ساخته شده است. این سنگ نوشته، به شعر فارسی و خطّ شبیه به نسخ است و گویا در آن زمان، در جنوب هند و در اردوی شاه، خوشنویسی پیدا نمی شده است که آن را با خطّی بدین ناپختگی نگاشته اند. سنگ نوشته از این قرار است: سطر اوّل: بنا کرد این عمارت، بنده عنبرمحرّم ماه بود و از عشر اول. یک از حجاب اعظم خسروخان ازو تاریخ هفتصد نوزده دان.

  به عهد دولت سلطان عالم شه         گیتی قطب دین و دنیا

کی عدلش در جهان چون شمس تابان مبارکشاه سلطان بن سلطان

سطر دوم: (تصویر شماره 6)





تصویر شماره 6: سنگ نوشته ی مسجد مبارکشاه خلجی، قرب مقبرۀ حسن دهلوی- خلدآباد در وقت حاضر، بر روی مزار «خواجه حسن دهلوی» سنگ نو سفیدی قرار دارد که در سطح اوّل آن، عبارت ذیل حک شده است، ظاهراً آن را در أزمنه ی اخیر نصب کرده اند. سطر 1: هو الحیّ القیوم. سطر 2: نجم الدّین خواجه امیرحسن دهلوی سطر 3: ابن علاء سجزی صاحب فوائد الفؤاد سطر 4: تاریخ ولادت 652 هجری سطر 5: تاریخ وفات «مخدوم اولیا» 738 هجری آرامگاه ی «میرغلامعلی آزاد بلگرامی» که از اجلّه ی فضلای قرن اخیر است نیز، در جنب آن قرار دارد. 7- خانقاه سیّدعلی همدانی: میر سیّد علی همدانی معروف به امیر کبیر که از مشاهیر متصوّفه ی اسلام است، خانقاه او در شهر سرینگر، کشمیر، در محلّی که در اوّلین بار در آنجا نمازگزارده است بنا شده، و اکنون این خانقاه که به نام «مسجد شاه همدان» معروف است، نزد کشمیریان از اماکن مقدّسه شمرده می شود. حتّی هندوها نیز آن را محترم می دارند. میرسیّدعلی که سال 714 هجری در همدان متولّد شده است، در زمانی مقارن با عصر امیر تیمور، از ایران به کشمیر دو سفر داشته است. در سفر اوّل در سال 774 به کشمیر رسید و بار دیگر در سال 781 هجری به کشمیر باز آمده و در آنجا اقامت گزید و به نشر دعوت اسلام مشغول گشته است و در سال 785 به سمت ترکستان مسافرت کرده و در محلّی موسوم به «تاخلی» نزدیک «کونار» Kunar که اکنون در خاک تاجیکستان- جماهیر شوروی- واقع است، در سال 786، ماه ذیحجه وفات یافته و قبر او در همانجاست . خانقاه او موسوم به «خانقاه معلّی» یا «مسجد شاه همدان» در محلّه ی علاء الدین پور ما بین پل سوم و چهارم، در شهر سرینگر واقع شده و ظاهراً در 798 هـجری به توسط پسر او سیّد محمّد ساخته شده باشد. ابوالفضل در آیین اکبری از آن یاد می کند. تمام آن بنا از قطعات چوب ضخیم و مکعّب است که بر روی هم مانند خشت نصب کرده اند، و در وسط آن بنا، تالار وسیع مربّعی قرار دارد. گویند آنجاست که میرسیّدعلی نماز می گزارده. در سر در ورودی این خانقاه در سمت راست، این بیت فارسی نگاشته شده است: ای دل اگرت مطلب فیض دو جهانست رو بر در شاهنشه شاه همدانست و در سمت چپ این بیت دوم: مقرون بإجابت ز در اوست دعاها عرشست درش بلکه ازو عرش نشانست همچنین در دو طرف راست این بیت خانقاهست این مکان یا مسجد اقصاستی . مسکن امن و امان یا جنت الماواستی. و در سمت چپ بیت دوم: ز قبۀ نور است یا سرچشمۀ آب حیات یا مگر از رحمت حق خیمۀ برپاستی .

و در بالای سر در ورودی این رباعی: چو شد از گاه احمد خاتم دین زهجرت هفتصدوست وثمانین

برفت از عالم فانی بباقی . امیر هر دو عالم آل یاسین. همچنین، این رباعی در پیشانی بنا سنگ نوشته شده است: هر فیض که در سابقۀ هر دو جهانست. در پیروی حضرت شاه همدانست شاه همدان آنکه شهنشاه جهان است این خاک بر آن دیده که در ریب و گمانست

    در داخل خانقاه در بالای محراب، این رباعی که شامل مادّه تاریخ وفات   اوست سنگ نوشته شده: 
حضرت شاه همدان کریم.   آیه ی رحمت ز کلام قدیم گفت دم آخر و تاریخ شد. 	

«بسم الله الرحمن الرحیم»786 هـ نیز این رباعی که ظاهراً از خود آن سیّد است در بالای محراب نقش بسته است: شاها ز کرم بر من درویش نگر هر چند نیم لایق بخشایش تو بر حال من خسته دلریش نگر برمن مَنَگَربرکَرَم خویش نگر

8- درگاه شاه عطا: این سنگ نوشته، بر دیوار مزاری است به نام " شاه عطا" در قصبه ی دبی- کوت Debikot در ناحیه ی "دیناجی پور" Dinaipur در بنگاله. این آرامگاه و مسجد جنب آن در حال ویرانی است، لیکن، هنوز گنبدی بر روی قبر باقی است که زیارتگاه مسلمانان آن دیار است. چهار سنگ نوشته دارد که قدیمی ترین آن متعلّق به زمان سلطنت سکندرشاه، پادشاه بنگاله می باشد (وی پدر سلطان غیاث الدّین اعظم شاه، ممدوح خواجه حافظ شیرازی است که تاریخ سلطنت او از 1389 میلادی/ 792 هـجری تا 1409 میلادی / 813 هـجری امتداد داشته. ) این سنگ نوشته ی کهنسال در چهار سطر، به خطّ ثلث بسیار ظریف به فارسی منظوم و منثور آمیخته به عربی بر روی سنگ حجّاری شده، و اشعار آن در کمال متانت و استحکام است و نشان می دهد که در آن زمان و ادب فارسی در بنگاله در منتهای قوّت بوده است. متن سنگ نوشته این است: درین گنبد که بنیاد عطایست ملایک در ثباتش خوانده تا حشر عمارت خانۀ کونین بادا بنینا فوقکم سبعاً شدادا

به لغایت هفت ایوان بدیع که «الذی خَلَقَ سَبعَ سَماواتٍ طباقاً تَقَدَّسَت أسماؤُهَ بإتمام رسید. عمارت گنبد رفیع که نسخه ای است از تختۀ سقف جلال و لقد زینّا السماءَ الدنیا بمصابیحَ در روضه ی متّبرک قطب الاولیا وحیدا المحققین سراج الحق و الشّرع و الدّین مولانا عطا أعطاه اللهُ تعالی فضیلَتَهُ فِی الدّارَینِ بِأمِر صاحب العهد و الزمان باعثِ العدل و الإحسان حامی البلاد راعی العباد السلطان العادل العالم الأعظم ظل الله فی العالم المخصوص بِعنایَهِ الرحمنِ ابوالمجاهدِ سکندر شاه بن إلیاس شاه السطان خلَّد الله ملکه: پادشاه جهان سکندر شاه نور الله شأنه خواندند که به نامش دُرّ دعا سفتند خلدالله ملکه گفتند

      فی تاریخ سنه خمس و ستین و سبعمائة. عمل بنده ی درگاه غیاث زرین دست» . 765 هـ 


تصویر شماره 7: سنگ نوشته ی گنبد درگاه شاه عطا

این لوحه ی سنگی تقرباً به طول دو پا و عرض یک پا در دیوار درگاه نصب شده و سنگ نوشته در طرف یمین درب ورودی قرار دارد. 7- درگاه روشن چراغ دهلی: آرامگاه ی عارف است به نام «نصیرالدین» و ملّقب به روشن چراغ دهلی که در 747 هجری مطابق 1356 م. وفات یافته است. و به امر «فیروز شاه تغلق» بر فراز قبر او درگاهی ساخته شده که اکنون در نزدیکی دهلی موجود است و گنبد مرتفعی دارد و ستون ها از سنگ قرمز. و این سنگ نوشته،

در آن درگاه است که به خطّ نزدیک به ثلث نوشته شده است در پنج سطر تابلو بالا نیز در آرامگاه نصب است: سطر اول: بسم الله تیمّناً بذکره سطر دوم: عمارت این گنبد میمون در عهد همایون سطر سوم: الواثق بتأیید الرحمن ابوالمظفر فیروز شاه السلطان سطر چهارم: خلدالله ملکه سال بر هفتصد و پنج از تاریخ هجرت سطر پنجم: رسول الله صلی الله علیه و سلم بود) .( 775 هـ 8- درگاه "پیر چندا حسینی" : در ناحیه ی "دکن" در شهر کهنه موسوم به "گوگی"( Gogi) قبور چند تن از اولیا قرار دارد که مهم تر از همه، قبر عارفی معروف به "پیر چندای حسینی" است که نام او جلال الدین محمود می باشد. وی در عصر احمد و علاء الدین احمد دوم بهمنی می زیسته است. این مرد عارف، در شعبان 858 هـ. وفات یافته و کلمه ی "رخ چندا" را مادّه ی تاریخ او گرفته اند. در جوار قبر او در شهر گوگی، قبرها سلاطین عادلشاهی وجود دارد . قدیمی ترین سنگ نوشته ی فارسی که در این شهر دیده می شود، به زمان «سلطان محمّد بن تغلق»، متعلّق است که در بر گیرنده ی شرح و تاریخ بنای قلعه و برج دروازه ی آن است، و به خطّ قریب به نسخ در روی سنگ، به تاریخ 738 هجری تحریر شده است؛ دیگری، در بالای درب چلّه خانه ی عارفی به نام شاه حبیب الله به خطّ نسخ این شعر سنگ نوشته شده است: لمحرره 942» حجره ی دنیا به لفظ سجن از آن شد متصّف تا بدان معنی حبیب الله گردد معتکف» در بالای دروازه ی آرامگاه ی «شاه چندای حسینی» سنگ نوشته ای فارسی به خطّ مخلوط نسخ و ثلث دیده می شود که از حیث عبارت و شعر چندان لطفی ندارد. آن سنگ نوشته، در چهار سطر به تاریخ هزار و هفت هجری است به شرح ذیل: سطر اول: الهی عاقبت محمود گردان بلای ناگهانی دور گردان سطر دوم:که بیشک بیابی تو رحمت خدا تصور نما قدرت آله سطر سوم: بدور شاه ابراهیم عادلشاه بن شاه علی عادلشاه سطر چهارم:بأمر الهی چو راضی شوی که بی شک و شبهه به جنت روی سطر پنجم:سنگ دروازۀ روضا زمان شاه عادل سلاطین پنا سطر ششم: عمرت دراز بادا چندانکه بی نهایت دولت همیشه باشد دشمن به زیر پایت سطر هفتم: بنا کردند شیخ میان متولّی در سال الهجریه دهصد و هفت سال سطر هشت: کسیکه نه این کرده این کرده است تمام بجز نیکنامی نماند مدام

این سنگ نوشته، نمونه ی خوبی از انحطاط نظم و نثر فارسی در اوایل قرن یازدهم هجری در بعضی نواحی جنوب هندوستان است . 11- آرامگاه ی شیخ نورالدین ولی: در قصبه ی "شار شریف" Tcher- Sharlf در هیجده میلی جنوب شرقی شهر سرینگر- کشمیر، آرامگاه و مسجدی موجود است که هر دو، از بناهای قرن نهم هجری و یادگار زمان سلطنت شاه زین العابدین - پادشاه معروف کشمیر- می باشد. و آن، آرامگاه ی یکی از پیشروان فرقه ی «ریشیه» است که آمیزه ای از تصوّف اسلام و مبادی «هندویزم» است ، هم اکنون بر سر این آرامگاه ، هندو، مسلمان، شیعه و سنّی دعوا و نزاع دارند. و هر یک، آن شیخ را منتسب به خود می دانند. درون آرامگاه ، سنگ نوشته هایی به شعر اردو موجود است و یک سنگ نوشته به شعر فارسی نیز دیده می شود که تاریخ وفات شیخ را نشان می دهد، که چنین است: شیخ رهبر هور انور نور دین شد بحق ملحق، چو بواندر گلاب سال وصل شیخ عالی منزلت بیخ اسلام ازوجودش شدمتین در شب قدر آن امام الواصلین قدسیان گفتند «شمس العارفین»


12- مزار مولی کمال: این آرامگاه ، در ناحیه ی «مالوا» (Malva) در شهر «دها» (Dhar) واقع و متعلّق است به شیخ کمال مآلوی از شاگردان خواجه نظام الدّین اولیا. اشاراتی به نام و احوال او در آیین اکبری و در ارمغان شاهجهانی آمده است. این شهر، در زمان سلاطین تغلقی به دست فیروزشاه در 792 هـ. فتح شده است. محمود تغلق در نتیجه ی حمله تیمور به هندوستان به این ناحیه پناه برد. و در آن شهر از قرن هشتم تا زمان حکومت انگلیسی ها آثار سنگ نوشته های فارسی در اماکن مقدّسه و در مساجد فراوان یافت می شود. از آن جمله ، آرامگاه ی «مولی کمال» است که معاصر محمود خلجی بوده است و این پادشاه، از سال 839 تا 883 هـجری در آن ناحیه حکومت می کرده است. در سر در آن بنا، این سنگ نوشته، در روی سنگ سیاهی به صورت نیمدایره به خطّ نسخ حکاکی شده: الله ولی المؤمنین

  این روضۀ رضوان و چنین زیب و جمال 	وین قبۀ پر نور و چنین قطب کمال
    وین از پی ز ایران مسکین غریب 	در ساحت و صحن تنگ بوده است مجال
  این هر دو رواق و صحن و این گنبد و در 	 با پردل سنگ و خانه و آب زلال 
  وان صفحه درون خانقاه و دهلیز       با کشکک و با کنگره هر یک چو هلال 
  هم از پی آسایش هر اهل دلی . 	هم از پی مشغولی هر صاحب حال 
    در عهد همایون خود آن شاه جهان   	محمود شه جلی خورشید مثال 
    در هیصد  و ستین و یک آراست ز سر   	کاراسته باد قصر عمرش همه سال
   بر درگه این دو شاه دین و دنیا    	محمود گدا فتاده در صف نعال 
     چون هست صلای عام ازین در همه در  	باشد که بپور رکن گویند تعال 

سنگ نوشته و عمل .... الحافظ الشیرازی المرشدی فی سنه ... . 13- سنگ نوشته ی گنبد قنوج : در مشرق شهر قنوج در ناحیه ی استان شمالی (U.P.) نزدیک قلعه ی کهنه درگاهی است که در آن، روضه واقع است به سنگ های سرخ و سفید که یکی از آنها دارای تاریخ است و گویند که آن روضه، قبر یکی از اولاد «مخدوم جهانیان» است و در آنجا سنگی موجود است که قبلاً در پیشانی دروازه ی خارجی بنا نصب بوده. و از آن، معلوم می شود که یکی از امرای «حسین شاه شرقی» موسوم به «شاه پری خان» در سال 881 هـ. گنبدی عالی بر آن روضه بنا کرده و آن سنگ را نصب نموده و این اعشار، بر آن سنگ سنگ نوشته شده است: این گنبد بدیع که از چرخ برتر است . وین طاق بی نظیر که با زیب و زیور است گشته بنا بعهد همایون حسین شاه . کاندر زمانه ذات جلیلش مظفر است ترتیب کرد شاه پری خان فتح خان . کز فضل حق جهان همه او را مسخّر است بادا هزار سال حیاتش فلک بکام . کاین ملک بر دوام بذاتش مقرر است هشتاد و یک و هشتصد از هجرت رسول . تاریخ و سال گشت ز ماه پیمبر است بانی طاق سید را حوی بن جلال . کافاق از جمالش خوشتر منور است (کذا) کاتب حروف حاتم مسکین که و نحیف امیدوار مغفرت از حضرت اکبر است 881 هـ 14- سنگ نوشته ی مسجد و مرقد شاه برهان:

در جنوب هند، در مسجد شهر آشتی (Ashti) در ناحیه ی بید  سنگ نوشته ای فارسی به خطّ نستلعیق موجود است. این مسجد را شخصی به نام «غوری خان» در سال 888 هجری بنا کرده است و این قطعه در دیوار خارجی مصلّی بر لوحه ی سنگی نصب شده است در دو سطر :

سطر اول: از برای شاه برهان مرشد راه یقین مسجد و مرقد مرتب ساخت «غوری خان» مهین سطر دوم: از پی تاریخ اتماش چو می جستم خبر این نوید دل بیامد «شد مکمّل قصر دین» 888 هـ ظاهراً آرامگاه ی عارفی به نام «شاه برهان» است و مربوط به زمان برهان نظام شاه نمی باشد . 15- روضه ی سیّدالسّادات:

در قصبه ی «بیدر» (Bidar) دو سنگ نوشته موجود است از اوایل قرن دهم هجری که سنگ نوشته ی اوّلی در سردرب دروازه ی دوم قلعه ی بیدر  به خطّ زیبای نسخ و طغرا موجود است و نشان می دهد که این دروازه را امیری به نام سیف خان در سال 909 هجری بنا کرده است. آن سنگ نوشته عبارت است از پنج سطر اول و قطعه ای فصیح است ، مشتمل بر نام بانی و تاریخ بنا کاتب از این قرار: سطر اوّل: 

ای زمین آستانت آسمان ملک و دین آسمانی آسمان گر نقش بندد بر زمین سطر دوم: او شکوب اوّلت «سبع سموات طباق» نقش درگاه تو «طِبتُم فَادخُلُوها خالدین» سطر سوم: طاق درگاه تو طغراییست بر منشور ملک رسم ارکان تو بنیادیست در ارکان دین

سطر چهارم:  حلقۀ درگاه جاهت گوشوار عزّ و جاه

پایۀ صدر رفیعت دستگاه ملک و دین سطر پنجم: بانی هذا الباب ایاز المخاطب بسیف خان کوتوال بک فی سنه تسع و تسع مائه سنگ نوشته «محمودشاه بان السلطان محمد شاه البهمنی» 909 هـ سنگ نوشته ی دومی در همان شهر در محلّ چشمه ای است موسوم به «چشمه ی سیّدالسادات» و آن، در نزدیکی آرامگاه ی یکی از اولیا به نام "سیّد السادات" قرار دارد. آبی معدنی از سنگ بیرون می تراود و طاقی بر سر آن چشمه افراشته اند و بر لوحه ی سنگ سیاهی سنگ نوشته ی زیر را نقش کرده اند به خطّ نسخ بسیار زیبا در سه سطر: سطر اول: «بنا کرده عماره ی این چشمۀ حیات در این مقام شریف و وضه ی مطّهر لحظه سید السادات المخدوم السید حنیف نَوَّرَ اللهُ مَرقَدَه سطر دوم: فی زمانِ السلطانِ الأعظم المتوکِّل علی اللهِ القویِّ الغنیّی الوالمغازی شهاب الدنیا و الدین «محمود شاه بن محمد شاه الولی البهمنی» سطر سوم: اقلّ عبادالله درویش حسینی مشهدی المخاطب من الحضرة العالیة سقاخان غَفَرَالله له و لوالدَیهِ فی سابع من شعبان سنه عشر و ستعمائة الهجرة النبویة». 910 هـ. و سیّد السادات مذکور موسوم به «سیّد محمد حنیف الجیلانی» در عصر سلطنت احمد شاه اوّل از ایران به این دیار آمده و محلّ تکریم و تقدیس سلطان و درباریان او قرار گرفت و بعد از او، تاج سلطنت را وی تیمّناً و تبرّکاً به سر محمود شاه گذاشت. وفات او در سال 901 هجری واقع شده است. این محمّد شاه، چهاردهمین سلطان، از سلسله ی بهمنیه ی دکن می باشد. 16- آرامگاه ی مولانا جمالی:

در نواحی مسجد قطب الدّین و نزدیک آرامگاه «قطب الدین بختیار کاکی (ره)» در شهر دهلی قدیم، آرامگاه  و مسجد مولانا جمالی قرار دارد. این آرامگاه  و مسجد را ابتدا خود صاحب قبر و بعدها ساختمان آن توسط شخصی به اسم شیخ فضل الله معروف به جلال خان به سال 935 هـجری تکمیل شده است .

مولانا جمال دهلوی که او را «امیرخسرو ثانی» لقب داده اند، در ابتدای عمر در نزد مولانا عبدالرحمن جامی در هرات تلمّذ می کرده است، پس از وفات او به هندوستان بازگشته و در دهلی در دربار سلطان «اسکندر لودی» تقرّب یافته و در تصوّف، مرید شیخ شمس الدّین کنبوه دهلوی است و از او رساله ای است موسوم به «سیر العارفین» که در آن، شرح احوال مشایخ صوفیه ی هندوستان را از خواجه معین الدّین چشتی اجمیری تا اسناد خود همه را ذکر کرده، در سال 937 هجری مطابق 1530 م. در اوایل سلطنت همایون پادشاه وفات یافته است و تاریخ وفات او را در عبارت «خسرو هند بود» یافته اند. آرامگاه او حجره ی زیبایی است مربع که از سنگ های ملّون به نظر افت تمام بنا شده و به انواع گچ بری و منبّت سازی و نقاشی و کاشی کاری آراسته بوده است. فضایی دلاویز نظر اندازی فرح انگیز دارد. نگارنده ی این سطور، در دی ماه 1334 آرامگاه او را زیارت کرده است. در گرداگرد اضلاع داخلی آن حجره، دو غزل و یک رباعی که از خود اوست و به ظرافت گچ بری کرده اند، یادداشت نموده و در اینجا نقل می نماید. اینک غزل اوّل: اگر بفکر کشد سر سیاهکاری ما بود به عفو تو چشم امیدواری ما به آستان تو شرمندۀ سگان توایم که شب قرار ندارد ز آه و زاری ما اگر بپرده ی راز تو محرمی یابد فرشته فخر نماید به پرده داری ما بخاک کوی تو در چشم مردمان خواریم بنزد اهل نظر عزتست خواری ما ز ابر لطف تو شد ناپدید گرد گناه و لیک شسته نشد داغ شرمساری ما بروز هجر تو در بیکسی و تنهائی بجز غمت نرسد کس بغمگساری ما جمالیا بدر یار التجا می آر که هست بر در دلدار رستگاری ما غزل دوم:

ز حد گذشت بعشق تو بیقراری ما 

امید هست که رحم آوری بزاری ما جمال عفو تو کی آمدی برون ز نقاب اگر نه روی نمودی گناهکاری ما اگرچه در خور قهریم از گنه کاری بود بلطف تو چشم امیدواری ما بعزت جبروت و بحرمت ملکوت رسیم اگر نظر آری بخاکساری ما اگر بپردۀ راز تو پرده دار شویم فرشته را نسزد جای پرده داری ما ز یک ترشح ابر کرم فروشوئی غبار حرم ز رخسار شرمساری ما نظر بسوی جمالی فکن ز عین عطا مبین بجانب سستی و خامکاری ما ای رحمت تو ز معصیت برده گرو- وی قهر ترا لطف تو فرموده، برو - جائیکه شد از خرمن عفو تو سخن-آنجا گنه خلق بسنجند بجو


تصویر شماره 8: آرامگاه مولانا جلالی- دهلی. عکس سیاه سفید دکتر حکمت. عکس رنگی از داخل آرامگاه 17- درگاه امام ضامن: در جنب منار «قطب الدین ایبک»، نزدیک دروازه ی بزرگ علایی، آرامگاه ای موجود است متعلّق به یکی از سادات شیعه به نام «امام محمّدعلی مشهدی». این آرامگاه که به درگاه امام ضامن معروف است و همچنین، به او " سیّد حسینی پای منار" می گویند و اکنون در کمال ظرافت موجود است. صاحب قبر در زمان «سکندرشاه لودی» از مشهد مقدّس به هندوستان آمده و در دهلی اقامت اختیار کرده است. آرامگاه ی او در حجره ی مربّع بسیار ظریفی است که به امر خود او از سنگ مرمر ساختمان شده و بعد در آنجا مدفون گردیده به سال 944 هجری، بر سر در ورودی آن، این سنگ نوشته به فارسی منقوش است: «بسم الله الرحمن الرحیم وظیفۀ حمد و دعای که مجاوران حظیرۀ قدس و ساکنان روضه ی امن به آن قیام نماید، (کذا) نثار خداوندی که مقرّبان درگاه او دنیا و آخرت را فدای راه نموده اند و نقد جان و دل و پیکر آب و گل را صرف بارگاه او فرموده و درود وافره و تحیات متکاثره به مشهد معطر و حظیرۀ منور شفیع روز محشر و آل و اصحاب أطهر او واصل و مواصل باد وفی موقع ضرب (کذا) الخیرات و مسیر البریات توفیق ازلی رفیع حضرت هدایت مرتبت محمّد محمدت علی صفوت حسنی عشیرت حسینی نسب عمده ی سادات عظام، خلاصۀ اتقیای کرام، عالی عیسی ترک و موسی تجرید، کوه عزلت و تفرید، المؤید من عندالله الغنی قطب المله و الطریقه «سیّد حسینی الحسینی» گردانید تا این بقعه ی شریف و منزل لطیف را احداث نمود و وصیت فرمود که چون مدّت حیاتش که بذیل قیامت پیوند باد بسر آید و بتشریف «اُدخُلوها بِسَلام آمِنینً» مشرّف گردیده بسوی حظیره ی قدس و روضه ی أنس پرواز نماید آرامگاه ی فایض الأنوار آن حضرت، این بقعه ی نامدار باشد. و کان إتمام هذه البقعه (فی) شهورِ سنه أربع و أربعین و تسمأه» 944 هـ.

18- درگاه شیخ علاء الدین نورتاج: در چند میلی جنوب دهلی در ناحیه ی قصبه ی «مهر ولی» «Mihrauli»، در نزدیکی درگاه خواجه قطب الدین بختیار کاکی (رحمه الله)، آرامگاه ای است که به نام درگاه «شیخ یوسف قتال» معروف است. وی از مشایخ متصوّفه ی هندوستان بوده و مرید قاضی جلال الدین لاهوری؛ ولی در آستان آن درگاه، سنگ نوشته ای است که آن آرامگاه را به شیخ علاء الدین نور تاج نسبت داده به همین مناسبت، آن مکان، به «شیخ سرای» معروف شده است. مرحوم سیّد احمد خان نیز در کتاب «آثار الصنادید» اشتباهاً این سنگ نوشته را به آرامگاه ی «شیخ یوسف قتال» نسبت داده ولی در مجلّه ی «سنگ نوشته های هندو مسلم» ، این اشتباه تصحیح شده است. امّا این شیخ علاء الدین که او نیز از مشایخ متصّوفه ی هندوستان است، فرزند شیخ نورالدّین و نبیره ی «شیخ فرید الدین شکر گنج صوفی» معروف می باشد و با اسکندر شاه لودی معاصر است . وفات شیخ علاء الدین در سال 948 هجری واقع شده ولی این سنگ نوشته، به تاریخ 913 هجری می باشد. از این قرار، سی و پنج سال قبل از مرگ خود، این گنبد را ساخته است و عبارت فارسی سنگ نوشته چنین است: «بنای این عمارت گنبد، در عهد سلطان الأعظم «ابوالمظفر سکندر شاه سلطان» خلّد الله ملکهُ و سُلطانَه. بانی گنبد شیخ علاء الدین نورتاج نبیسه قطب العالم شیخ فرید شکر گنج ماه محرم سنه ثلث عشر و تسعمائه» 913 هـ 19- خانقاه شیخ یوسف شاه: از عصر سلطنت أفاغنه- شیر شاه (م1540-1545 م.) و اسلام شاه (1545-1554 م. ) در ایالت بهار، سنگ نوشته های اسلامی بسیاری موجود است که بعضی عربی و بعضی فارسی می باشد، و غالباً به خطّ نسخ و ندرتاً به خطّ نستعلیق نقش شده و در بنای مقبر ه ی پادشاهان و ساختمان ها و مساجد قرار دارند. آثار «شیر شاه» در دهلی نیز موجود است. در سر در آرامگاه ی «شیر شاه سوری» در شهر «سهسرام» (Sasaram) این بیت فارسی سنگ نوشته شده است: «شاها بقای عمر تو بادا هزار سال سالی هزار ماهی و ماه هزار سال» یکی از سنگ نوشته های قابل توجه آن عصر در سر در خانقاه شیخ یوسف گردیزی است در قصبه ی «بهر گیت» (Bohr Gate) در شهر «مولتان». این مرد عارف، ابوالفضل جلال الدین محمّد یوسف در 450 هجری در شهر گردیز، نزدیک غزنین تولّد یافته و در عهد غزنویان از موطن خود، به مولتان آمده و در هند به نشر دعوت اسلام مشغول گشته است، و در سال 531 هجری وفات یافته. خلفا و جانشینان او را که سجاده نشینان مسند طریقت بوده اند، همه «راجو» یا «یوسف شاه» لقب می داده اند. خانقاه مورد بحث، منتسب به یکی از ایشان است موسوم به شیخ صدرالدین راجو که در زمان اسلام شاه سوری در ایالت بهار دستگاه تصوّف گسترده است و لوحه ی موجود در سه سطر به خطّ نسخ می باشد از این قرار: سطر اول: بسم الله الرحمن الرحیم ربّنا تقبَّل منا إنّکَ أنتَ السمیعُ العلیمُ عمارت خانقاه عالیجاه و قدوة الواصلین سطر دوم: عمده المحققّین قطب الأقطاب بندگی حضرت شاه یوسف گردیزی در عهد سجادۀ حضرت شیخ المشایخ سطر سوم: شیخ صدرالدین راجو در زمان سلطان السلاطین اسلام شاه فی سنه 955 و پرداخت سیادت پناه سیّد احمد حسینی الواسطی شد .

20- مزار پیر مسگران: در شهر احمدنگر لوحه ی سنگی وجود دارد که در روی آن قطعه ای منظوم در بر گیرنده ی تاریخ وفات سید ابراهیم شاه ملّقب به پیر مسگران نقش شده است، به تاریخ 967 هجری. و این قطعه، در هفت سطر، به خطّ نستعلیق است و هنوز در شهر «احمدنگر» جماعتی به نام «مسگران» وجود دارند که آنها را «ناگوری» می نامند. سنگ نوشته ی مذکور به شرح ذیل است: سطر اوّل: تاریخ وفات حضرت سیّد ابراهیم شاه سطر دوم: در زمان حضرت شاه نظام شاه ابراهیم کامل با صفا سطر سوم: سالک راه طریقت بالیقین رهبر دین مقتدای اولیا سطر چهارم: ساکن «ناگور» پیر مسگران از جهان فانی شده سوی بقا سطر پنجم: رحلت آن عارف صاحب کمال کرد خالی از مقام خویش جا سطر ششم: از کرم سلطان عالی آرامگاه نزد- کالاشه- تکیه شد بنا سطر هفتم: هاتفی کرده ندا تاریخ آن عارف حق رهنما شاه سخا 21- درگاه سیّد صاحب: در «احمدنگر»، آرامگاه ای دیگر موجود است منسوب به سیّد صاحب نام، و مقابل آن، مدفن شخصی دیگر است موسوم به غالب خان، که در سال 970 هـجری کشته شده و کمله ی «خان شهید» مادّه ی تاریخ اوست. در حاشیه ی فوقانی مقابل آن قبر، غزل بسیار لطیف و مناسبی از شمس الدّین محمّد کاتبی نیشابوری یا ترشیزی سنگ نوشته شده است و غزل این است: ما عاشقیم و کشته شدن اعتبار ماست شمشیر عشق تیز ز سنگ مزار ماست بی زخم تیغ عشق ز عالم نمی رویم بیرون شد ز معرکه بی زخم عار ماست ما با وجود سنگ ملامت سلامتیم گویا که سنگهای ملامت حصار ماست ما را گرفته یار سوی درا می کشد ساقی بیار می که دم گیر و دار ماست چون کاتبی خوشیم که در دور خط یار عالم معطر از قلم مشکبار ماست و در حاشیه ی تحتانی سنگ قبر، این قطعه در مادّه ی تاریخ صاحب مزار از آثار شعرای همان زمان نقش شده است. گوینده، شاعری- حکیمی- تخلّص بوده است: شهید گشت بناحق، یگانه غالب خان

بلا نظیر جهان، دیده ی زمانه ندید هزار حیف از ا« نو جوان کزین گلزار شهید رفت و ز عالم گل امید نچید حکیمی از پی تاریخ فوت غالب خان ببحر فکر و خرد هر طرف بسی گردید سروش غیب بگوش دلم نویدی داد که شد شهید بظلم و ستم ز دست یزید شهید گشت بظلم و ستم چو غالب خان حساب سال شهادت طلب ز «خان شهید» 22- لوحه ی قبر موجی بدخشانی:

در موزه ی" پرونشل" (Provincial Museum ) در شهر لکهنو، لوحه ی سنگی موجود است که بر روی آن، دو قطعه ی فارسی در تاریخ وفات "محمّد قاسم موجی" حک شده است. 

این شاعر که در سال 979 هجری مطابق 1566 میلادی وفات یافته «محمّد قاسم» نام و «موجی» تخلّص دارد. او در اواخر قرن نهم در زمان سلطنت ظهیرالدین بابر که فرزندش شاهزاده همایون ، به فرمان وی به بدخشان رفت، به خدمت شاهزاده همایون پیوست و با آن شاهزاده، به هندوستان آمد و در خدمت پادشاه، منصب- جلبانی- یعنی کشتیرانی یافت و در اثر خدمت مستدام و هوش و کارآمدی، پیوسته ترقّی نمود تا آنکه در اوایل سلطنت اکبر به اوج کمال رسیده لقب- امیر البحری- یافت. وی را ذوق شعری بوده و مثنویات و اشعاری چند دارد که از آن جمله، مثنوی" یوسف و زلیخا"ست. ظاهراً تخلّص "موجی" از آن سبب اختیار کرده که اشاره به خدمت دریانوردی وی کند. گویند او را در ساحل "جمنا" در شهر "آگره" خانه ای عالی بوده که هم در آنجا وفات یافته است. سنگ نوشته ی لوحه ی سنگی فوق در سه سطر، به خط نسخ به شرح ذیل است: سطر اوّل: قطعه فی التاریخ [و] المناجات یا قدوس یا صبّوح یا رزاق یا فتاح سطر دوم: الهی چون از این غم خانه، موجی طناب خیمۀ امید بر کد اگر باشد خطایی رفته از وی در این دیر خراب آباد یک چند بتاریخ وفاتش بین که گفتم «گنه از بنده و عفو از خداوند» 979 هـ. سطر سوم: قائله سعدالله بروح قاسم موجی هر آنکس که خواند فاتحه از روی اخلاص خدا او را بحفظ خویش دارد بحق محرمان خلوت خاص کتبه عرب محمد بخاری 23- لوحه ی قبر خواجگی درویش:

در ورودی آرامگاه  ی «اتکه خان» در جنب درگاه نظام الدین اولیاء در دهلی، قبرستان کوچکی است که هفت یا هشت قبر قدیمی موجود است. یکی از آن جمله، صورت قبری است از مرمر سفید که به داشتن دو لوحه ی عمودی و یک لوحه ی افقی ممتاز است. 

این دو لوحه ی عمودی، یکی در بالای سر و دیگری در پایین پای مزار نصب شده و شش پا و نیم ارتفاع دارند. حاشیه ی این الواح و متن آنها با منبّت کاری و حجّاری بسیار ظریف و عالی مزیّن است. در لوحه ی بالای سر، در وسط کلمه طیبه به خطّ ثلث، و در زیر به خطّ نستعلیق، این ابیات در یازده سطر حک شده است:

از جهان رفت خواجگی درویش دل ازین دار بی بقا بر کند از سر اعتقاد و روی نیاز در بهشت برین نهاد قدم سال تاریخ او خرد گفتا سوی فردوس رهنما آمد ز آنکه کار جهان فنا آمد بر در شیخ اولیا آمد فارغ از قید ما سرا آمد «عمر درویش بی بقا آمد»

قائله و کاتبه عبدالسلام 990 هـ. در پیشانی لوحه ی پایین پا که به منبّت کاری و حجّاری بسیار عالی ممتاز است در مربّعی این بیت، به خطّ کهنه تری دیده می شود: ای بی تو گردش فلک بی مدار حیف باشد زمانه و تو نباشی هزار حیف 24- روضه ی شیخ سلیم چشتی فتحپوری-

این شیخ ربّانی که مراد و مرشد اکبر پادشاه بوده است، از اولاد صوفی معروف، شیخ فرید الدین شکر گنج می باشد. اکبر، تولّد فرزندش شاهزاده سلیم (جهانگیر) را از اثر دعا او می دانست و او را به نام وی موسوم ساخت. این شیخ بزرگوار، عمری دراز کرده و در سنه ی979 هـ در فتح پور سیکری وفات یافت و آرامگاه  ی او در بالای تلّ مرتفع سیکری، هم اکنون موجود، و زیارتگاه مسلمانان، و از حیث ظرافت و حجاری در جهان بی نظیر و تماشاگاه سیّاحان جهان است. مسجد معروف فتحپور نیز در جنب روضه ی او قرار دارد. (صفحه ی ..... همین کتاب)

این عبارت، در لوحه ی سنگ مرمر بر مرقد او منقوش می باشد: «تاریخ وفات شیخ الاسلام شیخ سلیم چشتی قدّس سرّه العزیز. مغیث ملّت و پیر طریق شیخ سلیم که در کرامت و قربت جنید و طیفور است منور است از او شمع خانواده چشت فرید کنج شکر را خلف ترین پور است دو بین مباش «ز خود فانی و بحق باقی» به سال رحلتش اندر زمانه مشهور است چون عدد دو از ماده تاریخ کم شود سال 979 استخراج می شود. 25- درگاه علی برید: سنگ این قبر، نمونه ای از سنگ قبری است که اشعار لطیف و مناسب اساتید سلف را بر روی آن نقش کرده اند. قبر علی برید در یک میلی جنوب غربی شهر بیدر قرار گرفته است. او، بنای عالی و معظّمی است. در اطراف دیوار آرامگاه، در روی زمینه ی کاشی ملّون، بعضی اشعار بسیار نغز و مناسب از عطّار نیشابوری و سعدی شیرازی، همچنین دو قطعه در مادّه تاریخ فوت علی برید و تاریخ بنای مزار او به خطّ نستعلیق زیبا سنگ نوشته شده است. تاریخ وفات و تاریخ بنا در روی سنگ نیز دیده می شود. تاریخ وفات 987 هـجری و تاریخ می باشد. الف- اشعار عطا که در روی دیوار خانقاه بر روی کاشی نوشته شده غزلی است به شرح زیر: ای همنفسان تا اجل آمد بسر من از پای در افتادم و خون شد جگر من دی تازه گلی بودم اندر چمن باغ امروز فرو ریخت همه بال و پر من یاران و عزیزان بسر خاک من آیند و ز خاک بپرسند نشان و خبر من گر خاک جهان جمله به غربا ببیزند حقا که نیابند نشان و اثر من رفتم به چنان جای که باز آمدنم نیست هم نیست امیدم که کس آید به سر من عطّار دلی دارم از درد به خون غرق حقا که نیاید دو جهان در نظر من ب- اشعار سعدی از بوستان:

 دریغا که بی ما بسی روزگار
  کسانی که ازما به غیب اندرند
 تفرج کنان در هوا و هوس
  چراجاودان ماندن امیدماند

بروید گل و بشکفد نو بهار بیایند و بر خاک ما بگذرند گذشتیم بر خاک بسیار کس چوکس راندیدی که جاوید ماند


          و نیز این غزل از همو: دامنکشان که می رود امروز بر زمین 

فردا غبار کالبدش بر هوارود خاکت دراستخوان رودای نفس خیره چشم مانند سرمه دان که در و توتیا رود ج- قطعه در تاریخ گنبد خانقاه: بانی این گنبد گردون مثال مصرع آخر که تاریخ بناست شاه فرخنده، برید نیکخو «نام گنبد قبة الأنوار گو» 984 هـ. د- قطعه ای در تاریخ وفات: شاه سریر مملکت دین علی برید

چون تنگنای فانی دنیای اون بهشت آسوده در بهشت شده از ورای غیب تاریخ فوتش آمده «آسوده در بهشت» 987 هـجری

                            آثار فارسی در  کشمیر شهر سرینگار

کشمیر نیز مانند بسیاری دیگر از شهرهای شبه قاره هند آثار تاریخی فارسی دارد بخصوص در سبک معماری و خط فارسی، کشمیر آنقدر به فرهنگ ایرانی نزدیک است که آنرا ایران کوچک می نامند. در هند 15 هزار سنگ نوشته فارسی وجود دارد که بعضی بطور کامل فارسی و بعضی با آیات قرانی و احادیث آمیخته اند بخصوص در آرامگاهها با آیه الکرسی. در کشمیر همه زیارتگاهها و آرامگاههای عارفان و قبر بزرگان با خط و شعر فارسی تزئین است و هنوز هم این روش کم و بیش ادامه دارد. یک نمونه سنگ نوشته های فارسی در مسجد جامع سرینگر قرار دارد. کلنگ مسجد بزرگ و زیبای جامع کشمیر در سال ۱۳۹۸ میلادی( ۸۰۱ قمری) بدست سلطان سکندر زدہ شد برای ساخت و تعمیر آن یک استاد از خراسان بنام خواجه صدرالدین خراسانی به کشمیر دعوت شد و مسجد زیر نظر وی تکمیل گردیده است ۔ سنگ نوشته فارسی این بنا یک سنگ یکپارچه مرمر سیاه است که فرمان شاه جهان( ۱۵۹۲- ۱۶۶۶) بر آن نگارش شده است شاه جهان مانند پدر بزرگش اکبرشاه عاشق هنر و معماری و شعر و ادب فارسی بود. هیچ پادشاهی در طول تاریخ هند به اندازه شاه جهان از خود کارهای عظیم معماری و هنری برجای نگذاشته در این خصوص تنها کافی است به شاهکار تاج محل و آرامگاه آصف الدوله - قلعه آگرا و قلعه سرخ دهلی و باغ شالیمار لاهور اشاره کرد که شهرت جهانی دارند. از او فرمان هایی زیادی باقی مانده که همگی به زبان فارسی است اما فرمان او در مورد کشمیر که بر روی سنگی در مسجد سرینگر نیز حک شده است قابل توجه خاصی است زیرا از معدود فرمان های اوست که دارای لوح سنگی است. در این لوح سنگی سفر شاه جهان است برای عنایت به مردم کشمیر و دستور لغو شدن مظالم حاکم محلی و فرمان اینکه از میوه و گوسفندان مالیات نگیرند و به زور مردم را برای چیدن زعفران نبرندو مردم را به بیگاری نکشند. این فرمان طولانی است ولی در مجموع سند بسیار با ارزشی است. نکته جالب که ماهها را به سبک ماههای ساسانی نوشته یعنی اسفندارمز ماه – آذرماه و ... در حالیکه سایر سنگ نوشته ها ماهها یا قمری است یا با نامهایی مانند ماه شمار امروزی در افغانستان : قوس – میزان – سنبله – تموز - و ...


بخش اول فرمان: شاه جهان پادشاه عادل غازی(جنگجو)


الله اکبر


نقل فرمان سعادت نشان حضرت سلیمان مکانی صاحبقران ثانی که بتاریخ هفتم اسفندارمز ماه الهی حسب الالتماس کمترین خانه زادان احسن ا... المخاطب بظفرخان در باب برطرف نمودن بدعتهایی که در زمان صوبه داران سابق در بلده دلپذیر کشمیر شده بود و باعث خرابی رعایا و سکنه این دیار بود شرف ورود یافته چون همگی همت والا منت، مصروف و معطوف بر رفاهیت خلق است بنابرین بعضی امور که در خطه دلپذیر کشمیر باعث آزار سکنه آن دیار میشد حکم فرمودیم که برطرف باشد.

از جمله آن مقدمات یکی آنست که وقت چیدن زعفران مردم را به عنف می بردند که زعفران بِکَّنند و قلیلی نمک بعلت اجوره آن  بآن مردم میدادند و ازینجهت بآنجماعه آزار بسیار میرسید. حکم فرمودیم: که تکلیف چیدن زعفران اصلاً بکسی نکنند و آنچه تعلق بخالصه شریفه داشته باشد مزدوران را راضی ساخته اجوره واقعی بدهند و آنچه تعلق بجاگیردار داشته باشد کل زعفرانرا بجنس حواله جاگیردار نمایند تا به هر طریقی که خواهند بچینند . مقدمه دیگر آنست که در زمان بعضی از صاحب صوبهای کشمیر بر سر خروار شالی دو دام بعلت هیزم میگرفته اند و در عمل اعتقاد خان چهار دام بآن علت بر سر خرواری گرفته میشد چون ازینجهت آزار بسیار نیز برعایا میرسد بنابرین حکم فرمودیم که بالکل رعایا را از طلب این وجه معاف دارند و بعلت هیزم هیچ چیز نگیرند . مقدمه دیگر آنست که دهی که جمع آن زیاده از چهارصد خروار شالی بوده باشد ازآن ده دو گوسفند حکام آنجا هر ساله میگرفته اند و اعتقاد خان در ایام صاحب صوبکی خود بجای گوسفند بر سر هر گوسفندی شصت و شش دام میگرفته چون ازینجهت نیز رعایا آزار تمام میرسید بالکلیه حکم فرمودیم که برطرف باشد نه گوسفند بگیرند و نه نقد باینعلت و رعایا را از گرفتن این وجه معاف دارند دیگر اعتقاد خان در ایام صاحب صوبکی خود سراسری نموده بر سر هر ملاحی خواه جوان خواه پیر خواه خردسال هفتادوپنج دام میگرفت و معمول قدیم آن بوده که بر سر جوانی شصت دام و بر سر پیری دوازده دام و بر سر خردسالی سی و شش دام میگرفته اند حکم فرمودیم که دستور سابق را معمول داشته بدعتی که اعتقادخان کرده برطرف دانند و بمقتضای آن عمل نکنند . مقدمه دیگر آنست که صاحب صوبها در وقت میوه در هر باغ و در هر باغچه که میوه خوبی که گمان داشته اند کسان خود را تعیین مینموده اند که آن میوه را بجهت آنها محافظت نمایند و نمیگذاشته اند که صاحبان آن باغها و باغچها آن میوه را متصرف شوند ازینجهت ازار بسیاری بانجماعه میرسیده چنانچه بعضی از آن مردم درختهای میوه را دور ساخته اند حکم فرمودیم که هیچ صاحب صوبه فرق میوه باغ و یا باغچه یی نکنند می باید که حکام گرام و دیوانیان کفایت فرجام و عمال حال و استقبال صوبه کشمیر این احکام جهانمطاع را مستمر و ابدی دانند و تغییر و تبدیل بقواعد آن راه ندهند و هر کس که تغییر و تبدیل را راه دهد بلعنت خدا و بغضب پادشاهی گرفتار خواهد  شد.  
  تحریراً فی تاریخ بیست و ششم آذر ماه الهی . 

در مسجد بلبل شاه کشمیر نیز که مسجدی قدیمی و حدود 700 ساله یک کتیبه فارسی وجود دارد . مسجد حضرت بال:

مسجد حضرت بال(مو) در کنار دریاچه تال سرینگر قرار دارد. در اینجا یک تار موی که گفته می شود متعلق به پیامبر اسلام است نگهداری می شودو به همین دلیل این مکان زیارتگاه و مقدس است. موى منسوب به رسول در صندوقى شیشه‌اى نگهدارى می‌شود و هر ساله در سالروز میلاد پیامبر و معراج وى و چند مناسبت دیگر در معرض بازدید و زیارت جمعیت انبوهى قرار می‌گیرد كه از سراسر كشمیر با این هدف به سرینگر می‌آیند شخصى با منصب «نشان‌ده» مسئولیت به نمایش گذاشتن موى مقدّس را برعهده دارد. مراسم نشان دادن مو، كه باشكوه تمام برپا می‌شود، مناسبات اجتماعى و اقتصادى گسترده‌اى میان روستانشینان و شهرنشینان مسلمان كشمیرى و نیز مردم شهرها با یكدیگر ایجاد كرده است. به هنگام برپایى این مراسم و در بیرون حضرت بال، بازارهاى دوره‌اى تشكیل می‌شود و براى بازرگانان و صنعت‌گران فرصتى فراهم می‌گردد تا كالاهاى خویش را عرضه كنند. زیارت‌كنندگان حضرت بال و موى مقدّس، رفع حوائج گوناگون خویش (چون درمان بیماریها، بچه‌دار شدن، طول عمر، و محافظت در برابر سیل و قحطى و بلایاى دیگر) را خواستارند و نذرها و هدایایى نیز براى تحقق خواستهایشان به این درگاه تقدیم می‌كنند امروزه مردم براى تبرك، به دست و بدن و حتى لباس كسانى كه موى مقدّس را به نمایش می‌گذارند دست می‌كشند . مسجد حضرت بال کتیبه فارسی ندارد اما یک نسخه قران بسیار قدیمی با ترجمه فارسی دارد که با توجه به شیوه نگارش تاریخ آن(نداشتن گ- ژ ) باید بیشتر از هزار سال قبل باشد سبک ترجمه آن شباهت زیادی به قران قدس (قرانی در موزه آستانقدس)دارد که گمان می رود 1200 سال قدمت داشته باشد. این قران را علمایی که از ایران به کشمیر آمده اند همراه آورده اند.

.
بخش هایی از یک  برگ قرآن در حضرت بال سرینگر ترجمه فارسی آن قدیمی ترین ترجمه است.

(مطالب برپایه مشاهدات شخصی اینجانب(عجم) و دایره المعارف پدیای اسلام است) دکتر حکمت علی رغم سفر به سرینگر از این زیارتگاه مهم یاد نکرده است. با توجه به اینکه بنای اصلی آن 1975 ساخته شده بنظر می رسد در آن زمان این مسجد اهمیت خاصی نداشته است. در کشمیر بسیاری از آرامگاهها و سنگ قبرها هنوز هم با شعر و خط فارسی تزئین می شوند بطور نمونه به قبر پدر و مادر "فاروق عبدالله " وزیر در دولت هند در کناره دریاچه تال(دال) سرینگر نگاه کنید :


مزار الشعراء در کشمیر:

.
. 

 .0 . در شهر سرینگر پایتخت کشمیر، در محله ی موسوم به درگ جان (Drug-jan)، در مشرق دریاچه معروف دال (تال)،  بر سر تپّه ی مرتفعی که متجاوز از یکصد پا ارتفاع دارد محلّی است محصور و اطراف آن سبزه و گل فراوان و در وسط پنج قبر نمایان است که بعضی بکلی ساده و بدون خط و سنگ نوشته، و یک قبر که نقش های اندکی بر آن باقی مانده ولی بکلّی نا خوانا است؛ و این آرامگاه ، هم اکنون به "مزار الشعرا" معروف می باشد.


در سرینگر مشهور است که بعضی شعرای عهد جهانگیری و شاهجهانی در اینجا مدفون شده اند. این پنج قبر ظاهراً متعلّق ست به: 

الف- کلیم همدانی ب- محمّد قلی سلیم ج- طغرای مشهدی د- قدسی مشهدی هـ- نفر دیگر نامعلوم است، که ممکن است شیخ فتح الله شیرازی باشد. نویسنده ی این سطور، در تیرماه 1334 شمسی به زیارت آن آرامگاه نایل گردید و از اولیای دولت کشمیر تقاضا نمود که لوحه ای شامل اسامی این بزرگان و سال وفات ایشان را در آنجا نصب نمایند. الف- ابوطالب کلیم: در کتاب «اسرار الأخیار» معروف به «تاریخ حسن» که از اسناد مهمّ تاریخ کشمیر است. و نسخه ی خطّی نفیسی از آن در کتابخانه ی دولتی کشمیر وجود دارد، در جلد سوم، قسمت چهارم، در شرح حال هر یک از شعرای مذکور اشاره به مدفن آنان نموده از آن جمله، در زیر میرزا طالب کلیم چنین نوشته است: «... آخر عمر، او را برای نظم کردن شاهنامه ی شاهان جغتاییه به کشمیر فرستادند و در آنجا رسیده بعد از چند گاه، از جهان در گذشت و در مزار شعرا مأوا گرفت».

ملّا طاهر غنی کشمیری، در تاریخ فوت ابوطالب کلیم، این قطعه را گفته است: حیف کز دیوار این گلشن پرید طالبا آن بلبل باغ نعیم رفت و آخرخامه را از دست داد بی عصا طی کرد این ره را کلیم اشک حسرت چون نمیریزد قلم شد سخن از مردن طالب یتیم هر دم از شوقش دل اهل سخن چون زبان خامه میگردد دو نیم عمرها در یاد او زیر زمین خاک بر سر کرد قدسی و سلیم عاقبت در اشتیاق یکدیگر گشته اند این هر سه در یکجا مقیم گفت تاریخ وفات او غنی «طور معنی بود روشن از کلیم» 1061 هـ. ب- قدسی مشهدی : از مشاهیر شعرای شاهجهانی و در «تاریخ حسن» سابق که قبلاً ذکر آن رفت، و به طور خلاصه چنین گفته: «حاجی محمّد جان قدسی، وطنش مشهد مقدّس رضوی است. به جهت انصرام بعضی مهمّات به هند آمد باریاب صحبت شاه جهان گشت. و ملک الشعرای وقت شد؛ گویند به موجب وفات فرزند خود محمّد باقر محزون شد؛ به وطن بازگشت نکرده «ظفرنامه»ی شاه جهانی را به نظم آورده و همچنین، مثنوی در تعریف و توصیف کشمیر و سختی راه آن سروده و بسیار خوب گفته است. آخر عمر به کشمیر آمد و در آنجا اقامت گزید. در مزار شعرا، متّصل به پل درگ جان به خاک آرمید.»وفات او در سال 1056 اتّفاق افتاده است . ج- محمّد قلی سلیم قبر سوم، ظاهراً منسوب به محمّد قلی سلیم است که او نیز در زمان شاه جهان ایران به هند آمده و ملازمت نوّاب اسلام خان - وزیر اعظم- را داشته. این بیت از اوست: کمتر نیم از قیصر و فغفور که من نیز در هند سیه بختی خود شاه سلیمم

او یک مثنوی دارد به نام «قضا و قدر» و همچنین، مثنوی در «تعریف کشمیر» از اوست. در تاریخ أسرار الأخیار معروف به تاریخ حسن در آخر شرح حال او می نویسد: «آخر عمر به تقریب رفاقت بعضی امرا به کشمیر آمده در آنجا طبع سلیمی سقیم شده در مزار شعرا به خاک فنا آمیخت». تاریخ وفات او را ارباب سیر و تذکره ها 1057 هجری ضبط کرده اند. نام او را گرچه بعضی علی قلی ثبت کرده اند، ولی ظاهراً محمّد قلی صحیح باشد . نویسنده ی این سطور از جناب مولانا آزاد وزیر فرهنگ هند شنیدم که در موزه ی دولتی سرینگر سنگ قبر سلیم موجود است. از این رو، به موزه ی مکور رفته به جستجوی آن سنگ برآمدم. مشاهده شد که بر لوحه ی سنگی به خطّ نستعلیق جدید نوشته شده است «قد توفّی الفاضل ... ابن محمّد صالح محمد سلیم الطهرانی فی سنه 1074» که با ملاحظه ی تاریخ فوت سلیم معلوم شد که این سنگ قبر، متعلّق به محمّد قلی سلیم نیست.

د- طغرای مشهدی: قبر چهارم، ظاهراً متعلّق به طغرای مشهدی در شرح حال او در تاریخ حسن چنین نوشته است: «شاعری خوش فکر و معنی یاب و منشی طبیعت و از ملازمان شاهزاده «مراد بخش» بود و او را مدح گفته. مثنوی نیز در وصف کشمیر دارد. آخر عمر به تحریک میرزا ابوالقاسم دیوان مشهور به قاضی زاده به کشمیر آمده، در محلّه ی «ناید بازار» در یک دکّانی دیوانه وار سکونت می کرده و به معنی سنجی شاغل می بود. چون رحلت نمود، در مزار شاعران محلّه ی "درگ جان" به خاک آسود». هـ- شاه فتح الله شیرازی ظاهراً قبر پنجم (که در حقیقت، قبر اوّل و از همه قدیمی تر است) متعلّق است به شاه فتح الله شیرازی که از شعرای زمان اکبر است؛ صاحب «تاریخ حسن» در شرح او می نگارد: «شاه ابوالفتح (کذا) از علمای ایران، صاحب طبع و خوش بیان بود، از ولایت به دکن آمده در مصاحبت اکبر شاه تقرّب حاصل نمود. در سنه ی 995 با اردوی پادشاه به کشمیر آمده در آنجا توقّف نمود و عاقبت به تب شدید و سوزان مبتلا گشته از جهان درگذشت، و در مزار شاعران متصّل به پل «درگجن» بالای بلندی آسود. شیعیان، قبر او را مطاف و مرجع خود کرده اند.»


در کشمیر مناطق شیعه نشین معروف لداخ و له قرار دارد که در ارتفاعات هیمالیا است این نگارنده موفق به دیدار از آنها نشد.

27- درگاه خواجه باقی بالله دهلی :

این درگاه، در شهر دهلی زیارتگاه است و جنب روضه ی قدم شریف واقع شده. بر دروازه ی جنوبی آن درگاه، این قطعه که مشتمل بر مادّه ی تاریخ وفات او است منقوش می باشد. خواجه ی مذکور، از بزرگان مشایخ سلسله ی نقشبندیه است که در 972 هـجری متولّد و در 1012 وفات یافته است:

خواجه باقی آن امام اولیاء نکهت بستانسرای انبیاء چونکه بد مشرب فنا اندر بقا رخت بسته زین سرای بی بقا سال تاریخ وصالش خسروی عارف بالله اسرار نهفت از نهال جعفری خوش گل شگفت محو حق گشته ز اسرار صنفت؟ چون ندای ارجعی از حق شنفت فی البهدیه «نقشبند وقت» گفت


1012 هـ. دو تصویر زیر از آرامگاه نعمت‌الله‌ شاه‌قادری صوفی قرن 1582 کشمیر سرینگر شاها ز کرم بر من درویش نگر بر حال من خسته دل ریش نگر


مشو دوور ای عزیز من بیا نزدیک ما بنشین . چرا بیگانه میگردی نشانِ آشنا داری 28- آرامگاه اکبر: برای نشان آثار فارسی در مقابر سلاطین، بهترین نمونه آرامگاه اکبر پادشاه، امپراطور معروف بابری گورگانی هندوستان است که در قصبه ی "سکندرا" پنج میل و نیم خارج از شهر آگره واقع شده است و اکنون یکی از بهترین آثار تاریخی هندوستان می باشد و نیز، صورتی کامل از معماری عصر گورکانی مغول است.نوشته های بی همتای آرامگاه اکبر شاه مورد مطالعه کامل دکتر حکمت قرار نگرفته در حالیکه این بنا بیشترین سنگ نوشته های فارسی در کل هندوستان را دارا است در نگاه اول سنگ نوشته ها که بسبک کتیبه های خط شکسته قرانی هستندو بسیار هنرمندانه بر سنگ های بسیار فاخر مرمر آنهم بصورت برجسته کنده شده اند آیات قرانی می نماید ولی با کمی دقت درمی یابیم که همگی اشعار فارسی به خط شکسته است. این مجموعه بی نظیر هنوز بطور کامل خوانده نشده است.




.

یکی از سنگ نوشته های آرامگاه اکبر شاه 1253 ق

اکبر در سال 1556 میلادی مطابق 936 هجری، به تخت سلطنت نشست و در 1605 میلادی مطابق 1014 هجری در آگراه وفات یافت و در آن بنا مدفون شد. شرح ظرایف معماری این بنای دلگشا خارج از حوصله ی این مقاله است و فقط به ذکر بعضی ابیات فارسی که در سر در ورودی و در آرامگاه به خطّ ظریف نستعلیق به قلم کاتبی موسوم به عبدالحقّ شیرازی در سال 1022 هـ ق سنگ نوشته شده است اکتفا می شود.

در سر در خارجی، قصیده ی مفصلّی است که این دو بیت از آن است: مرحبا خرم فضایی بهتر از باغ بهشت. مرحبا عالی بنایی برتر از عرش برین کلک معمار قضا بنوشته بر درگاه او هذه جنّات عدن فادخلوها خالدین در پیشانی دروازه ی داخلی بنا، به طرف باغ این قطعه است: طاقی که از رواق نهم چرخ برتر است روشن ز سایه اش رخ تابنده اختر است این طاق زیب نه فلک و هفت کشور است از روضۀ منورۀ شاه اکبر است در روی قبر خارجی اکبر، لوحه ای از سنگ مرمر سفید نصب شده است و کلمه ی مبارکه ی «الله اکبر جلّ جلاله» در دو ضلع شمالی و جنوبی آن نقش بسته شده است. در اطراف قبر، محوّطه ی مربعی است که دورادور آن، طاق نماهای کوتاهی همچنان از سنگ مرمر سفید دارد و در بالای طاق نماها، با خطّ نستعلیق بسیار ظریف، این مثنوی فصیح و بلیغ سنگ نوشته شده است، شاعر نام خود را ذکر نکرده است. در ضلع غربی و جنوبی: بنام شهنشاه ملک قدم همه پادشاهان روی زمین کند از عدم آشکار وجود ز لطفش که و مه طلبکار کام نگارندۀ جوهر آب و خاک دو عالم ز فیض ازل آفرید ببخشید آنگه سرای سپنج که از عدل ایشان شود روزگار ره داوری را چو گیرند پیش که ذاتش مبّرا بود از عدم ازو صاحب تاج و تخت و نگین بود ذات او مظهر عدل وجود بود در گهش قبلۀ خاص و عام طرازندۀ گوهر جان پاک یکی کرد پنهان و دیگر پدید بشاهان با افسر و تاج و گنج شگفته تر از باغ در نوبهار شناسند بیگانه را همچو خویش


در ضلع غربی: بنام شهنشاه ملک قدم همه پادشاهان روی زمین کند از عدم آشکار وجود ز لطفش که و مه طلبکار کام نگارندۀ جوهر آب و خاک دو عالم ز فیض ازل آفرید ببخشید آنگه سرای سپنج که از عدل ایشان شود روزگار ره داوری را چو گیرند پیش که ذاتش مبّرا بود از عدم ازو صاحب تاج و تخت و نگین بود ذات او مظهر عدل وجود بود در گَّهش قبلۀ خاص و عام طرازندۀ گوهر جان پاک یکی کرد پنهان و دیگر پدید بشاهان با افسر و تاج و گنج شگفته تر از باغ در نوبهار شناسند بیگانه را همچو خویش

شّهی کو چنین زیست در روزگار ز نُهصد فزون بود شصت و سه سال ببالای زرینه مّسند نشست جهان را بیاراست از عدل و داد بر پایۀ تخت از هر گروه به هر ار فکندی نظر سوی خاک بدرگاه او هر که بردی پناه گرفتی بیک حمله ملکی برزم چو لطف خدا، لطف او عام بود بود سایۀ ذات پروردگار که شه اکبر آن سایۀ ذوالجلال بّرِ تخت او گشت افلاک پّست دل اهل عالم ازو گشت شاد شده جمع مردان صاحب شکوه بگوهر شدی بهتر از جان پاک چو اندیشه رفتی ز ماهی بماه بایمای ابرو بدادی ببزم بهر کار چشمش بانجام بود





....... ضلع شرقی: روان شد چو آوازه اش در جهان بپرداخت آنگونه روی زمین بگیتی دو افزون ز پنجاه سال چو از عدل آباد کرد این جهان شه هفت کشور از این پیش بود بنزد خردمند هشیار دل مجو مهر از جوهر نه سپهر سپهر است پر کینه، مهرش مدار جهانست مانند موج سراب که در دل نگنجید راز نهان که کرد آفرینش جهان آفرین چنین کرد شاهی ز روی جلال سوی آن جهان رفت روشن روان کنون هشت جنت مسخّر نمود سرابیست این عالم آب و گل که‌ باکس بپایان نبرده است‌ مهر که با کینه ور مهر ناید بکار از آن تشنه دل کی شود کامیاب


...ضلع شمالی:

  نبسست پیمان کس روزگار
  نماند بگیتی کسی جاودان
   چه خوش گفت آن کامل نکته سنج
  «جهان ای برادر نماند بکس
  شد از عدل شه اکبر کامکار
  جهان گشت خرم بدوران او
  ولی دهر بی مهر پیمان گسل
  ز تأثیر بی مهری این جهان
  روانش همیشه ز حق شاد باد

که نشکست آنرا بهنگام کار ز دست اجل کسی نبردست جان که از گوهر دانش اندوخت گنج دل اندر جهان آفرین بند و بس» بسان بهشت برین روزگار زمین و زمان شد بفرمان او ز کین مهر او کرد بیرون ز دل روان شد سوی عالم جاودان ازو عالم قدس آباد باد



29- مزار قاضی نورالله شوشتری معروف به شهید ثالث: 

السید نورالله الشریف المرعشی الشوشتری- درسال 956 هجری متولّد شده است و نسب او به علی بن الحسین (ع) منتهی می شود. در آغاز عمر، در ایران به تحصیل علوم عقلیه و نقلیه پرداخته و از مشاهیر علمای شعیه ی امامیه گردید. در 995 ، در ایّام سلطنت اکبر پادشاه مغولی، برحسب دعوت حکیم ابوالفتح گیلانی و شاه فتح ا لله شیرازی به هندوستان آمد و در شهر لاهور به منصب قاضی القضاتی معیّن گردید. از این جهت، او را «قاضی» نامیدند.

در زمان سلطنت جهانگیر که پادشاه متعصّبی بود او را تکفیر کرده اند و به امر آن پادشاه در سال 1019 هجری برابر با 1611 میلادی به قتل رسید و بدین سبب، نزد طایفه ی طایفه ی امامیه به شهید ثالث معروف است .

آرامگاه ی او در شهر آگره در محلّه ی "دیال باغ" مرکز تجمّع شیعیان و زیارتگاه ایشان است. ظاهراً در سال 1188هجری "منصور خان"، استاندار آگره، آرامگاه ی او را تعمیر نموده و چهار دیواری بر آن نصب کرد. از آن به بعد، در سنوات 1290 و 1303 هجری قمری مرمّت یافت.


در این اواخر، مرحوم مولوی سیّد ناصر حسینی معروف به ناصر الملّة (مؤلّف کتاب عبقات الشیعة) تعمیرات اساسی فرمود و خود نیز در آنجا مدفون است. در اطراف قبر، ضریحی است از سنگ مرمر به ارتفاع سی سانتیمتر اطراف قبر نصب شده و بر روی آن قبر، لوحه ی مرمری است که به خطّ نستعلیق چنین سنگ نوشته دارد: «مرقد مطهر و مضجع منوّر سیّد سند عالی مقدار، شهید سعید و الاتبار، بهار باغ امامت، سحاب گلشن سیادت، برق کشتزار اهل ضلالت، پیشوای فرقه ی ناجیه ی با سعادت، یادگار شهسوار یثرب و بطحا، چشم و چراغ شهید کربلا، آفتاب آسمان هدایت و رهبری، ابوالفضائل سید نورالله شوشتری نورالله در سنه ی 1019 به عهد جهانگیر به درجه ی شهادت فایز گشته و مرمّت مرقد در سنه ی 1188 هجری به شهود پیوست». و در روی لوحه ی سنگ به خطّ ثلث چنین سنگ نوشته شده است: الله مرقد منوّر السید نور الله الحسینی الشوشتری و در پایین سنگ قبر چنین نوشته است: «در عهد جهانگیر پادشاه، بسعادت شهادت فایز شدند سنه 1019 هجری، و در وسط لوحه ی قبر این قطعه است. ظالمی اطفاء نورالله کرد . قرة العین نبی را سر برید سال قتل حضرتش ضامن علی .گفت: «نورالله سیّد شد شهید»1019 هـ.

در این اواخر، یعنی در سال 1346 هجری، سر در جدیدی از طرف خان بهادر ناظم حسینی به سنگ سرخ نصب کرده اند که گرداگرد درب قطعه ای مشتمل بر چهارده بیت زیر به فارسی به خطّ نستعلیق سنگ نوشته شده است. ضعف تألیف و سستی ترکیب این اشعار، حاکی از انحطاط ادب فارسی در قرن اخیر در هند می باشد. 
 مبتلا بودند خاصان خدا
 رمزها دارد بلا و امتحان
  بوالبشر از کید شیطان رجیم
  کرد سامان لهب بهر خلیل
  در فراق یوسف مصری ز حزن
  در چه و زندان شده یوسف اسیر
حمزه را وحشی بخاک و خون کشید
دختر اشعث حسن را زهر داد
روز عاشورا سر سبط نبی
رفت بر آل نبی ظلم و ستم
قاضی نورالله میان آگره 
ساخت باب روضه اش ناظم حسین
سال تاریخ بنای باب را
 نزد ارباب یقینست، ای عروج

در جهان اندر بلاهای شدید نص برین معنیست قرآن مجید رحمت و آزار در جنّت کشید درد و آلام مرض ایّوب دید دیده های پیر کنعان شد سفید تیغ بیدینی سر یحیی برید ابن مجلم کرد حیدر را شهید در مدینه بهر ترویج یزید خنجر شمر از پس گردن برید نوبت آخر بنورالله رسید شهد مرگ از دست میخواری چشید شد معینش هر سعید و هر رشید گفت هاتف: «باب مظلوم و شهید» باب خلد این باب نورالله شهید

30- درگاه بزرگ مخدوم جهان : در بیست میلی شهر پاتنا (بهار) قریه ای است قدیمی و تاریخی به نام «مانیر شریف» (Maner Sharif) که گویند در 576 هـ. پیری به نام «امام محمّد تاج فقیه» از اورشلیم مهاجرت کرده و آن قریه را متصرّف شده. و سادات مانیر، همه از اولاد و احفاد آن شخص هستند. یکی از اعقاب او موسوم به شیخ یحیی مانیری ملقّب به «مخدوم جهان» که در سنّ صد و ده سالگی در سال 690 هـجری وفات یافته در آنجا مدفون شد. مزار وی به نام «درگاه بزرگ» تاکنون باقی و زیارتگاه است. «محمّد تغلق» و «سکندر لودی» و «بابر» پادشاه مغولی، همه برای تبرّک به زیارت آن درگاه رفته اند. در عهد «جهانگیر بن اکبر» یکی از ارا، وی مسجدی در قرب آن درگاه بنا کرده که این ابیات در آنجا سنگ نوشته است: ای خوش آنکس کاندرین دار فنا خاصّه کاو کرده بنای مسجدی همچنین بر مرقد سلطان دین ساخت ابراهیم خان کاکر زدل بندۀ عاصی چو در تاریخ آن ناگهان در گوش هوش او سروش گفت این مصراع از الهام غیب تخم احسان کاشت در کشت بقا بر طریق کعبۀ بیت الهدی شیخ یحیی سر گروه اولیا مسجدی عالی بنا بهر خدا جستجو بنمود و میزد دست و پا(!) بهر این دارالأمان دو سرا «کرد ابراهیم بیت الله بنا»

1014 هـ.

31- درگاه کوچک شاه دولت: از احفاد شاه یحیی مذکور در فوق، پیر دیگری به نام شاه دولت که در عصر خود مورد احترام بسیار بوده است و عبدالرحیم خان خانان به قول صاحب «مآثر الأمرا» در صف مریدان وی قرار داشته. روایت کنند که در سنّ صد و بیست و پنج سالگی در سال 1017 هـجری وفات یافت و آرامگاه ی وی به نام «درگاه کوچک» در همان قریه ی «مانیر» واقع است. همان شاعر که گوینده ی مادّه تاریخ درگاه بزرگ است. این ابیات را برای این یک نیز ساخته و در درب ورودی درگاه نقش بسته است: قطب اقطاب زمان قدوه دین شاه دولت که سوی عالم قدس سال هجرش خرد عاصی یافت آنکه از مهر و مه انور بوده چون بگیتی بسفر در بوده «وارث حال پیمبر بوده»

1017 هـ از بهر نثار این بنای آباد اول بشمر «روضه احباب» و دوم از درج دلم دو دُر تاریخ فتاد «مانند بهشت جاویدان ایمن باد»

1025 هـ.

32- سنگ نوشته های نامی: سنگ نوشته هایی چند در نقاط مختلف هندوستان پراکنده اند که بعضی از آنها به نظر نویسنده رسیده، همه از "میر محمّد معصوم نامی بهکری" می باشند و آنچه که به دست آمده در اینجا ثبت می شود. میرمحمّد بهکری متخلّص به «نامی» از رجال و همچنین از خطّاطان معروف دربار اکبر پادشاه می باشد و در سال 1019 هجری وفات یافته و سنگ نوشته های نستعلیق به خطّ او و از اشعار خود او در غالب بلاد هندوستان که در قلمرو اکبر پادشاه قرار داشته متعدّد یافت می شود مانند قندهار، آگره، فتح پور- سیکری، ناگور، اودگیر و بیدر که این همه را در تاریخ های مختلف مابین 1007 تا 1014 هجری نوشته است . شرح حال محمّد معصوم نامی در مآثر الأمراء به تفصیل ثبت شده است که چگونه در دوره ی اکبر ترقّی کرده و مرتبه ی امارت یافت، تا اینکه به سفارت به دربار پادشاه ایران به اصفهان رفته مورد عنایت و لطف شاه عبّاس اوّل صفوی قرار گرفت. و او کتابی به نام «تاریخ معصومی» در تاریخ «صوبه ی سند» دارد که در پونا به چاپ رسیده است. جهانگیر پادشاه به او لقب «امین الملک» عطا کرد. با آنکه در شرح حال او نوشته اند که: «کتابت نویس خوش خطّ بالا دست بود»، ولی خطّ نستلعیق او در این سنگ نوشته ها چندان تعریفی ندارد. گویند که در مساجد اصفهان و تبریز نیز سنگ نوشته هایی از او موجود است؛ ولی نویسنده تاکنون از آنها اطّلاعی ندارد (ممکن است اداره ی باستان شناسی ایران در این باره تحقیقی بفرمایند). چهارده فقره از سنگ نوشته های او و پسرش، «میربزرگ»، در اینجا نقل می شود:

الف- در سنگ نوشته ای که از او در "ناراینا" (Naraina) موجود است، این بیت خود را بر روی سنگ حک کرده: «چند بخسبی تو درین خوابگاه خیز که بسیار دراز است راه قائله و راقمه محمد معصوم البکری النامی سنه 1014 هـ.» ب- در سنگ لوحه ای که اکنون در ستونی در آرامگاه ی گرگ علی شاه در بلده ی "چاتسور" در نزدیکی جیپور موجود است، این رباعی سنگ نوشته از اوست: طاعة الله غنیمة جام از می عیش تلخکام افتاده بنگر ز حریفان می و جام افتاده این مجلس باده ناتمام افتاده مستانه بخواب هرکدام افتاده قائله محمد معصوم سنه 1010 هـ. ج و د- در خرابه های باغ معروف به «باغ حسام»، دو سنگ نوشته روی دو سنگ بوده است که اکنون یکی را به شهر «بیدر» برده اند و دیگری را به دیوار «اندهری محل» در «اودگیر» نصب کرده اند. در اوّلی نوشته است: ساختم این خانه را تا دوستی منزل کند ورنه عاقل عمر خود کی صرف آب و گل کند در دومی نوشته است: توان کردن تمام عمر را مصروف آب و گل . که شاید یک دمی صاحبدلی در وی کند منزل تصویر شماره نهم


هـ، و، ز، ح- در شهر ناگور (Nagaur) در خانقاه «تاریکین»، چهار سنگ نوشته موجود است که یکی از آن جمله به خطّ خود "نامی" و سه دیگر به خطّ فرزندش "میربزرگ" می باشد که او نیز، مانند پدر، خطّاطی نامی بوده است و آنها مشتمل بر عبارات منثور و منظوم می باشند که به خطّ نستعلیق نوشته شده. سنگ نوشته ی اوّل: بر لوحه ی سنگی که بر سر استخری نصب شده چهار سر است به شرح زیر به خطّ میربزرگ (و همین رباعی را پدر او میرمحمّد معصوم نامی نیز به خطّ خود در "سادال پور" سنگ نوشته کرده است). . سطر اوّل نامی بگشا چشم بصیرت در یاب بنیاد زمانه همچو نقشیست بر آب سطر دوم با تو گویم که حاصل دنیا چیست بیداری یکزمان و باقی همه خواب سطر سوم: به تاریخ سنه 1008 در خدمت نواب امیر محمد معصوم نامی به زیات این مزار رسید. سطر چهارم: حرره میر بزرگ سنگ نوشته ی دوم: به خطّ خود میرمعصوم نامی، قطعه ای است در سه سطر، از این قرار: سطر اوّل دو جهان در نظر دیده وران مختصر است هر که بربست ازو چشم طمع دیده وراست سطر دوم تا تو بد عهد ره مهر و وفا بربستی نامی دلشده را روی بدیوار و در است. سطر سوم بعد از فتح دکن، حضرت أعلی بنده را به حجابت عراق رخصت فرمودند. العبد محمّد معصوم بکری سنه 1010. سنگ نوشته ی سوم: به خطّ "میر بزرگ" در سه سطر، به شرح زیر، سنگ نوشته ی عربی است به خطّ نستلعیق: سطر اوّل: عین سلیمان علیه السلام اعظم المصائب فوت الوقت بلافائدة سطر دوم: حرّره العبد میر بزرگ بن امیر محمد معصوم النامی تخلصاً و البکری مسکناً سطر سوم: والترمذی اصلاً و الحسینی نسباً و کان ذلک فی سنه 1008 ثمان و الف سنگ نوشته ی چهارم: سنگ نوشته ی است فارسی همچنان به خطّ میر بزرگ، مشتمل بر پنج بیت از مثنویات خمسه ی پدر او، در هشت سطر (این سنگ نوشته چون اشاره به سفر او به ایران می نماید، دارای ارزش تاریخی است) به شرح ذیل: سطر اوّل: در حین مراجعت از ایران در ملازمت نواب امیر محمّد معصوم نامی سطر دوم: باینجا رسید و این چند بیت از خمسۀ ایشان که در انیولا باتمام رسانیده سطر سوم: بودند تحریر نمود در سنه 1013. سطر چهارم: از معدن الافکار: بحر ز گرداب شده کاسه گر تا نمی از جود تو یابد مگر سطر پنجم: از کتاب حسن و ناز: حدیث لعل آن سرچشمۀ نوش شده پیرایل لب چون در گوش سطر ششم: از کتاب اکبر نامه: بگلچینی آن گلستان شدم سراپا صبا وار دامان شدم سطر هفتم: از کتاب رای و صورت: حسن است درم خریدۀ او خوبی گل آفریدۀ او سطر هشتم: از کتاب خمسۀ متحیّره: هست بر نامت ابتدای همه بتو آغاز و انتهای همه ط- سنگ نوشته ی دیگری نیز در همان شهر موجود است که گرچه رقم نامی را ندارد ولی خطّ خود اوست در چهار سطر از این قرار: سطر اوّل: در تاریخ سنه چهل و چهار الهی موافق سنه 1008 بندگان اعلیحضرت جهان پناه سطر دوم: فلک بارگاه ظل الله متوّجه فتح دکن بودند، بدینجا عبور افتاد سطر سوم: تا کی گویی بچرخ شد خانۀ ما خندند همه بر دل دیوانۀ ما سطر چهارم: ز افسانۀ دیگران بیا عبرت گیر زان پیش که بشنوند افسانۀ ما

ی- سنگ نوشته ای دیگر بر روی سنگ در معبد نیل کنت (Nil- Kanth) در شهر ماندو در چهار سطر ایضاً به قلم نستعلیق به خطّ نامی به این شرح: 

سطر اول: حضرت ظل الله اکبر پادشاه فتح دکن و داندیش سطر دوم: نموده در سنه 1009 عازم هند شدند قائله نامی سطر سوم : دیدم جغدی نشسته در صبح پگاه بر کنگرۀ مقبرۀ شروانشاه سطر چهارم: فریاد کنان ز روی عبرت می گفت کو آن همه حشمت و کجا آن همه جاه یا- در محلّ معروف به بدر شاه نزدیک ماندو (Mandu) چند آرامگاه و یک خرابه ی بنا موجود است که یکی از آن قبرها دارای چند سنگ نوشته ی فارسی است به شرح زیر: اوّل به خطّ نستلعیق: چشمم آن شب که ز شوق تو نهد سر بلحد تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود دوم نیز به همان خط از همان کاتب: بر سر تربت من چون گذری همّت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود سوم: در دو لوحه مقابل یکدیگر این بیت سنگ نوشته شده: خود رفته ایم و کنج مزاری گرفته ایم تا بار دوش کس نشود استخوان ما

ظاهراً این خط باید به قلم میر محمّد معصوم نامی باشد. 

تصویر شماره 10: سنگ نوشته ای از نامی در «ماندو»

یب- سنگ نوشته ای نیز، در کنار استخر در قصبه ی "سادل پور" (Sadal Pur) در نزدیکی دهار (Dhar) به خطّ "نامی" موجود است که ارزش تاریخی دارد، در نه سطر به شرح زیر: سطر اوّل: بندگان حضرت شاهنشاه خلافت پناه ظلّ الله جلال الدّین محمد سطر دوم: اکبر پادشاه در حین توجّه تسخیر دکن این منزل را بعز قدوم سطر سوم: رشک فردوس برین ساختند و کان ذلک سطر چهارم: فی تاریخ اوایل اسفند ارمذ سنه 44 الهی سطر پنجم: موافق سنه 1008 حرّره محمد معصوم نامی بکری سطر ششم: نامی بگشا چشم بصیرت دریاب سطر هفتم: بنیاد زمانه همچو نقشیست بر آب سطر هشتم: با تو گویم که حاصل دنیا چیست سطر نهم: بیداری یکزمان و باقی همه خواب یج- بر روی لوحه ی سنگی متّصل به دروازه ی علیای قلعه ی "اسیر گره" در "نیمار" (Nimar) چهار سنگ نوشته هست که اوّلی آنها به خطّ میرمحمّد معصوم نامی می باشد و چون واقعه ی فتح قطعه را به دست اکبر ذکر می کند، دارای ارزش تاریخی است. این سنگ نوشته، در شش سطر است از این قرار: سطر اوّل: قلعۀ اسیر که با کرۀ اثیر همسر است و از زمان بنا تا امروز دست سطر دوم: تصرف از آن کوتاه بود در تاریخ سنۀ چهل و پنج وافق سنه 1005 بر دست سطر سوم: شاهنشاه ظل الله جلال الدین محمد اکبر پادشاه مفتوح شد. سطر چهارم: کرد از تأیید لطف ایزدی فتح اسیر شاه هفت اقلیم عالمگیر اکبر پادشاه سطر پنجم: نامیا داد الهی دادش این فتح عظیم سال تاریخ الهی خواه از «داداله» 45 الهی. سطر ششم: قائله و کاتبه محمد معصوم بکری دو سنگ نوشته ی دیگر مربوط به زمان های دیگر است و به خطّ "نامی" نیست. ید- در قلعه ی سرخ شهر "آگراه" در اطاق دربان، جنب "دروازه ی دهلی"، سنگ نوشته ی دیگری از نامی در پنج سطر موجود است که بیانگر تاریخ جلوس جهانگیر بن اکبر پادشاه می باشد به شرح زیر: سطر اوّل: شاه جهان چون گرفت جای بتخت شرف. تخت ز رفعت نهاد بر زبر چرخ پا سطر دوم: دست دعا برگشاد پیر فلک از نشاط . گفت که بادا مدام حکم تو فرمان روا سطر سوم: خواست که- نامی- کند سال جلوسش رقم . بود در آندم لبش پر ز ثنا [و دعا] سطر چهارم: میل دو چشم حسود یک الفش کر و گفت . باد جهان پادشاه شاه جهانگیر ما قائله و راقمه محمد معصوم البکری 33- قبر شیخ فرید بخاری ملقّب به مرتضی خان: در جنوب دهلی در نزدیکی مزار "شیخ نصیر الدّین چراغ دهلی"، لوحه ی قبری مشاهده شد که دارای سنگ نوشته ی فارسی بود و این، قبر به یکی از امرای زمان، اکبر بن همایون پادشاه، موسوم به سیّد احمد بخاری ملّقب به مرتضی خان متعلّق است. عین سنگ نوشته، به خطّ نستعلیق که از روی سنگ یادداشت شده از این قرار است: یا الله . سبحان الملک الحی الذی لایموت و لایفوت. در زمان دولت حضرت عرش آشیانی جلال الدین اکبر پادشاه غازی شیخ فرید الدّین سید احمد بخاری به عنایات آنحضرت ممتاز بود و در عهد عدالت نورالدین جهانگیر پادشاه ابن ابکر پادشاه بخطاب مرتضی خانی سرافراز گردید. بتاریخ سنه (9) نُه جلوس و مطابق سنه 1025 هجری برحمت الهی پیوست. مرتضی خان چو بحق واصل شد. گشت اقلیم بقا مفتوحش. بهر تاریخ ملایک گفتند «باد پر نور الهی روحش» و نیز در روی لوحه سنگی شکسته که در جوار قبر افتاده بود این بیت مشاهده شد: «فرید مرتضی خان را ز احسان . الهی عاقبت محمود گردان» 34- روضه ی شیخ کبیر معروف به «بالاپیر»: در «قنوج» در کنار رود «کالی» بنایی است عالی که از سنگ های مرمر ساخته شده. آرامگاه ی شیخ کبیر که از مشایخ قادریه است و سه تن از نزدیکان او در آنجا قرار دارد. یکی از فرزندانش موسوم به شیخ مهدی در سنه ی 1057 هـ. گنبدی عالی بر آرامگاه ی او بنا کرده است و بر پیشانی دروازه ی آن، این عبارات و ابیات سنگ نوشته شده: در خانه ی اوّل: این گنبد عالی در زمان دولت نواب معلی القاب بهادر خان بن دریا خان افغان غوریه خیلی داود زی عمارت پذیرفت. در خانه ی دوم: این گنبد عالی در هزار و پنجاه و هفت هجری در عهد سلطنت ابوالمظفر شهاب الدین محمد صاحب قران ثانی شاه جهان پادشاه غازی خلدالله ملکه تعمیر پذیر شد. در خانه ی سوم: تاریخ وفات شیخ کبیر بالا پیر بن حضرت شیخ قاسم قادری

 شده زهجری سال هزار و پنجه و چار. دوشنبه و ده ودوبودازمه رمضان
  که پیر کامل وقطب زمانه شیخ‌ کبیر سپهرعلم وعمل بحردانش وعرفان 
  بگفت داعی حق را اجابت لبیک. روانه کردروان رابروضه رضوان 

در خانه ی چهارم: روضه فیض بخش شیخ کبیر در حقیقت بود بهشت برین یافت توفیق زین عمارت خوش. شیخ مهدی سپهر صدق و یقین هست در لفظ «نغز» تاریخش بیگمان الف و سبعه و خمسین1057 هـ. در خانه ی پنجم: شیخ قادر چو رفت از عالم. سال تاریخ از خرد جستم گریه کردند جمله اهل الله. گفت بشمر ز «مات قادر شاه» تاریخ وفات قادر شاه بن شیخ کبیر1052 هـ . متّصل به این روضه، گنبدی دیگر است که در آنجا، شیخ مهدی بن بالا پیر متوفّی به سال 1088 هـ. مدفون است. 35- مرقد سرمد: سرمد کاشی که یکی از شعرای مجذوب و آشفته حال زمان خود بوده است و رباعیات پر وجد و حال دارد، در زمان شاه جهان در دهلی می زیسته و داراشکوه فرزند شاه که شخصی عارف مشرب و صوفی دوست بوده به او ارادت می ورزید. در اوایل جلوس اورنگ زیب، به تهمت الحاد و زندقه به فتوای علمای زمان به قتل رسیده است. قبر او در نزدیکی دروازه ی شرقی مسجد جامع دهلی در شاه جهان آباد (دهلی کهنه)، هم اکنون موجود بوده و مرقد و محجری دارد و این اشعار سست بر روی قبر او مسطور است:

  شاه سرمد بعهد عالمگیر.     چون سفر ساخته بخلد برین 

گفت تاریخ اکبر مسکین «لحد مرقد شهید سرمد این» هو الرحیم .لا الا الا الله محمد رسول الله .مرقد سرمد 18 ربیع الثانی 1070 هجری سید محمد شاه سجاده نشین درگاه شریف تصویر شماره 11: مرقد سرمد، دهلی

یکی از معاصران وی، مادّه تاریخ زیر را درباره ی قتل او گفته است:

عارف حق حکیم سرمد بود همچو مهر فلک به عریانی ذات والای آن خدا آگاه گفته ام سال قتل آن مقبول بر هم عالمان سرآمد بود بود ذاتش به پاکدامانی بود بی شک قتیل عشق الله «بود مقبول سرمد مقتول»1070هـ.

36- آرامگاه ی غازی الدین خان: در بیرون دروازه ی اجمیر در شهر دهلی کهنه ی فعلی، مقره و مدرسه ای واقع است متعلّق به غازی الدین خان بهادر فیروز جنگ پدر نظام الملک آصفجاه، جدّ اعلای سلاطین آصفجاهیه ی دکن، که یکی از اعیان معروف زمان اورنگ زیب می باشد. وی پس از آنکه در شهر احمدآباد به سال 1702 میلادی، مطابق 1112 هجری وفات یافت؛ جنازه ی او را به دهلی نقل کرده و در آنجا مدفون ساختند. این آرامگاه ، از سنگ مرمر بنا شده و در داخل عمارت، مدرسه ی وسیعی وجود دارد به سبک معماری مدارس قدیم ایران که طرفین شمال و جنوب آن، مشتمل بر دهلیزها و حجره هایی است و در سمت غربی آن، مسجدی از سنگ سرخ ساخته. ظاهراً هم در اینجا کمپانی هند شرقی، اوّلین مدرسه را تأسیس کرده است که از طرف اعتمادالدولة نواب فضل علیخان، به آن مساعدت مالی شده است و برای اوّلین بار در آنجا زبان انگلیسی تعلیم می داده اند. فعلاً یکی از کالج های مهمّ شهر دهلی، موسوم به "دهلی کالج" در این بنا قرار دارد و این سنگ نوشته، در سردر مدرسه به خطّ نستعلیق نقش بسته است: «نه بر لوح نقشی بماند و لیک جزای عمل ماند و نام نیک به یاد حسنات نوّاب اعتماد الدوله ضیاء الملک سید فضلعلی خان بهادر سهراب جنگ، که یک لک و هفتاد هزار روپیه برای ترقی علوم در مدرسه هذا واقعه در دهلی خاص مولد و موطن خویش بصاحبان کنپنی (کذا) انگریز بهادر تفویض نموده اند منقوش گردید. در سنه 1829 عیسوی. سنگ نوشته سید امیر رضوی » 37- تکیه ی بابا شاه مسافر غجدوانی بخاری:

در شهر "اورنگ آباد"، جایگاهی بسیار مصفّا وجود دارد که منتسب به "باباشاه مسافر" نقشبندی است. آن مکان را که به "پانچکی" (آسیای آبی) موسوم است، نظام الملک آصف جاه اول، در سال 1117 هـ. بنا کرده و بعد از آن، یکی از بزرگان دکن به نام "جمیل بک خان"، استخری خیلی وسیع و فواّره های بسیار جمیل در آنجا بنیاد فرموده که اکنون یکی از  نزهتگاه های زیبای شهر اورنگ آباد است، میرغلامعلی آزاد بلگرامی مثنوی ای در وصف آن مکان سروده است. 

تکیه بابا شاه مسافر بخاری- اورنگ آباد 1880

بابا شاه مسافر نقشبندی که از مشاهیر متصّوفه ی قرن دوازدهم هجری است، متولّد در «غجدوان» بخار و مرید بابا شاه سعید پلنگ پوش است، و در بنگاله و هندوستان شمالی مسافرت بسیار کرده و بالاخره در اورنگ آباد مقیم گشته است. وی در سال 1110 هجری وفات یافت و جنب قبر مرشد خود مدفون گشت. درسر در آرامگاه ی وی در طرف دست راست درب ورودی این چهار بیت به قلم نستعلیق بسیار زیبا بر روی سنگ سنگ نوشته شده است: پیر کامل سرآمد عرفا خاص درگاه رب عرش مجید

قطب روی زمین و غوث زمان اختر برج سعد و شاه سعید  

در نظر داشت دار باقی را چشم ازین دار بیوفا پوشید سال تاریخ وصل گفت خرد «قصر جنت بود مکان سعید»1110 هـ همینطور در سر در ورودی درب میانی، این سه بیت حک شده است: مسافر شاه اقلیم حقیقت مقیم عرش شد از فرش این طاق چو وقت وصلش آمد از دل شوق.

بحق پیوست از بس بود مشتاق  خرد تاریخ سال رحلتش گفت «مسافر شد ز عالم قطب آفاق»

آزادبلگرامی، گوینده ی این اشعار را شاعری به نام "عنایت الله بیگ اندجانی" متخلّص به "راجی" معرّفی کرده است. اکنون این تکیه و مزار، زیارتگاه مسلمانان آن دیار، و محلّ سیاحت جهانگردان أقطار أمصار می باشد. 38- مادّه تاریخ مهدیخان نوّاب: در شهر حیدرآباد، آرامگاه ی شخصی به نام "نواب میرمهدیخان صاحب"، در محوّطه ی کوچکی واقع است در نزدیکی محلّه ی موسوم به "کوتله علی جاه" (1) چون سبک خاصّی در مادّه تاریخ اختراع کرده که منحصر به فرد است، از این جهت قابل ذکر می باشد. این لوحه سنگ، سیاه است و بالای آن، آیات مبارکه ی سوره ی "القدر" به قلم ثلث حکّاکی شده ؛ امّا نقش سنگ به قلم نستعلیق می باشد و این بیت، سنگ نوشته شده است: [ نوّاب میر مهدی خان صاحب] سال تاریخ ولادت مدّت عمر و وفات

                                   	هر سه تاریخ از خطاب و اسم و از صاحب عیان
حلّ  معمّا از این قرار است: 

خطاب و اسم و صاحب = نوّاب میر مهدی خان صاحب = 1120 صاحب... ... ... ... ... ... = 101 سال تاریخ وفات = 1120 ه. مدّت عمر = 101 سال چون سنین عمر از تاریخ وفات کسر شود 1019 باقی می ماند، که سال تولّد آن مرحوم است. 39- آرامگاه ی بیدل:

در نزدیکی پورانا قلعه در دهلی،  آرامگاه  ی میرزا عبدالقادر بیدل قرار دارد که سال گذشته هواخواهان این شاعر بزرگ در افغانستان، اعانه ای جمع کرده آرامگاه ظریفی برای او بنا کردند. سردار نجیب الله خان  - سفیر کبیر افغانستان در دهلی، برای ساختن این بنا زحمت بسیار کشید. بر سنگ قبر او، تاریخ "سیم صفر سنه ی 1133 هجری" نقش شده است که سال وفات آن شاعر معروف است.

سنگ نوشته ای فارسی بدین شرح دارد: سطر اوّل: آرامگاه میرزا عبدالقادر بیدل سطر دوم: 1054 ه.ق – 1133 ه.ق سطر سوم: این بنا در سال 1374 ه.ق. با کمک دوستداران افغانی بیدل به سر رسید. تصویر شماره ی 13 – آرامگاه بیدل در دهلی


بیدل در عصر خود در هندوستان، شهرتی بسزا داشته است. هم اکنون در افغانستان و پاکستان نیز اشعار او را بسیار می پسندند. متأسّفانه در ایران چنانکه باید شناخته نشده است. 40- تکیه ی شاه مردان:

این عمارت، در شهر دهلی نو واقع شده و در آنجا نشان قدمی بر سنگی ساخته شده که آن را نشان قدم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می دانند. آن نقش پا را در سال 1137 هجری، در حوضی از سنگ مرمر قرار داده اند و بر گرد آن، این بیت خواجه حافظ نقش شده است:

بر زمینی که نشان کف پای تو بود سال ها سجده ی صاحبنظران خواهد بود همه ساله در بیستم ماه رمضان، شیعیان دهلی برای کسب فیض به آنجا می روند. در زمان بهادر شاه دوم، آنجا را تعمیر کرده اند، ولی در زمان حاضر، بعد از اختلاف هندو و مسلمان و کشمکش هایی که در سال 1947 میلادی واقع گردید، خرابی بسیار در این مکان راه یافته و مقداری از زمین های آن را تصاحب کرده اند. 41- مزار شیخ محمد علی حزین: شیخ محمّد علی حزین ( محمّد علی بن ابی طالب گیلانی)، متوّلد در اصفهان به سال 1103 هجری، مؤلّف " مجموعه ی حزین" ، " تذکرة المعاصرین" و کلّیات در زمان سلطنت نادر شاه در سال 1146 هجری، به هندوستان مهاجرت کرده و در آنجا کتاب تذکره را در شرح حال شعرای معاصر خویش، تألیف نموده ظاهراً در سال 1185 هجری در بنارس وفات یافت و در همانجا مدفون شد. نویسنده ی این سطور، موفّق به زیارت آرامگاه ی او گردید. در دو مایلی مغرب بنارس در آرامگاه ی مخصوص جماعت شیعه ی إثناعشری در زیارتگاهی که به نام سیّده فاطمه علیها سلام الله دایر کرده اند، قبور زیادی از شیعیان موجود است. در یک طرف آن تکیه، قبر حزین در روی مصطبه ای قرار دارد و محجری در اطراف آن مصطبه است و بر روی مزار، سنگی به طول یک متر و نیم و به عرض سی سانتیمتر قرار دارد و در روی سنگ، این عبارات و اشعار نقش شده است : سطر اوّل: یا الله . سطر دوم: یا محسن قد أتاک المسیء سطر سوم و چهارم و پنجم: العبد الرّاجی إلی رحمة ربّه محمّد المدعو بعلی بن ابی طالب الجیلانی در طول سنگ در دو حاشیه، این دو بیت مقابل یکدیگر حک شده است: زباندان محبّت بوده ام دیگر نمی دانم همین دانم که گوش از دوست پیغامی شنید اینجا حزین از پای ره پیما بسی سر گشتگی دیدم سر شوریده را بالین آسایش رسید اینجا

و زیر مصراع چهارم، عدد  "1185" نقش شده که گویا تاریخ وفات اوست و در پایین لوحه ی سنگی، این بیت به طور افقی کنده شده است:

روشن شد از وصال تو شب های تار ما. صبح قیامت است چراغ مزار ما


تصویر شماره ی 14 : آرامگاه شیخ محمّد علی حزین – مغرب بنارس

42- امام باره ی آصف الدّوله :

در شهر لکهنو  که در قرن سابق ، تختگاه سلاطین " اوده" (  Oudh) بوده است، تکیه ای  - یا به اصطلاح اهل محل، "امام باره" ای وجود دارد که از نظر ظرافت معماری و تناسب بنا و عظمت طاق در جهان بی نظیر است و آن را  نوّاب آصف الدّوله (پادشاه لکهنو، 1775تا 1797میلادی) بنا نموده است. آن نوّاب خیر اندیش، بنای این امام باره را در سال 1784 به این نیّت شروع نمود که بدین وسیله در آن سال، به مردم قحطی زده ی لکهنو، کمکی کرده باشد. گویند که ده میلیون روپیه به مصرف آن رسانید. طاق وسط آن ، از حیث عرض و طول در تمام عالم، منحصر به فرد است.  طول شبستان 1063 پا عرض 53  پا ارتفاع 50 پا ) به نقل از حکمران ایالت بنام K.M.Munshi)

بانی آن بنا و همسر او شمس النّساء بیگم هر دو در همانجا مدفون می باشند. شیعیان امامیه که در لکهنو جمعیتی دارند، هر ساله در دهه ی عاشورا ، آنجا را چراغانی نموده به مراسم عزاداری قیام می نمایند. ملّا محمّد شوشتری که از روضه خوان های معروف آن زمان بود، قطعه ی زیر را در تاریخ وفات نوّاب سروده که در آنجا موجود است: گلشن عشرت به تاراج خزان رفت ای ندیم شامّه استشمام حسرت می نماید در نسیم آصفی کین نه صدف را یک دُرّ شهوار بود. آن دُر شهوار رفت از دست و عالم شد یتیم لکهنو بی آصف است و آسمان بی آفتاب. شهر یونان بی مسیح و طور سینا بی کلیم نقد رحمت در کنار و فرد بخشش در بغل. بر کریمان جنس غفران است اعطای کریم نقشبند کاف و نون بر تربت آصف نوشت. " ههنا روحٌ و ریحانٌ و جنّاتُ النّعیم"1212ق و نیز، قطعه ی زیر در بالای درب ورود مسجد،در بر گیرنده ی تاریخ تعمیرات و سفید کاری بعدی است: از حکم شاهان چون جلوه سفیدی . آمد به جمله مسجد بسیار نیک و زیبا تاریخ فرّخ او کندم به لوح سیمین. کرده رقم سفیدی نور ید است و بیضا 1250 هجری 43- آرامگاه اسد الله خان غالب:

شاعر استاد فارسی زبان قرن اخیر هندوستان ، اسدالله خان غالب است که در سال 1212 هجری متولّد شده و لفظ "غریب" ، مادّه ی تاریخ ولادت اوست، و در 1285 وفات یافته است . هم اکنون، آرامگاه  ی او جنب درگاه "خواجه نظام الدّین اولیا" در دهلی است. 


یکی از شاگردان او، با تخلّص "مجروح "، این بیت را در باره ی او گفته که بر روی قبرش حک کرده انده : رشک عرفی و فخر طالب مرد . اسدالله خان غالب مرد. اکنون که سال 1375 هجری قمری مطابق با 1956 میلادی است، دوستان و هواخواهان، بر فراز قبر او چارطاقی کوچکی از سنگ مرمر سفید ساخته اند که تصویر آن، در زیر ملاحظه می شود.

تصویر شماره ی15- 16 – لوحه ی مزار غالب، دهلی مزار شاعر فارسی گوی بوعلی شاه قلندر آرامگاه Shaikh Sharafuddeen Bu Ali Qalandar Panipati شهر پانی پت در 90 کیلومتری دهلی و در مسیر چندیگر قرار دارد. در این شهر چند آرامگاه اسلامی ایرانی وجود دارد که به تمدن ایرانی و شیعی مربوط می شود. یکی آرامگاه و زیارتگاه شیعیان و صوفی های پانی پت بنام بوعلی شاه قلندر 1209 – 1324 ق که شاعری فارس زبان بوده و دیوان شعری از به زبان فارسی بجای مانده است. شعر معروف مست قلندر از اوست. او حدود سالهای 1400 م در پانی پت بدنیا آمده است اما اجداد او از گنجه هستند مزار او زیارتگاه مسلمانان اعم از شیعه و سنی و همچنین زیارتگاه هندو ها است. Haiderium Qalandaram Mastam. Banda-e-Murtuza Ali Hastam. Peshwa-e-Tamaam Rindaanam. Ke Sag-e-kooy-e-Sheer -e-Yazdaanam

He published a collection of Persian poetry by the name of " Diwan Hazrat Sharafuddeen Bu Ali Qalandar

دوم : آرامگاه سلطان ابراهیم لودی از پادشاهان مسلمان و خراسانی هند که بعد از او حکومت به سلسله بابری یا گورگانی یا مغولی(فارس زبان خراسان بزرگ) منتقل شد.


سوم : درگاه حضرت امام ابوالقاسم معروف به Raja Hemu's 'Beheading نیز در همین شهر قراردارد.



                                آرامگاه میرزا غیاث بیگ در آگرا
  

آرامگاه میرزا غیاث بیگ مشهور به اعتماد الدوله در شهر اگرا در کنار رود یمنا و با فاصله سه کیلومتر از تاج محل قرار داردآرامگاه او تحت نظارت دخترش نورجهان ساخته شد و اشعار فارسی از نور جهان بر این بنا حک شده است. آرامگاه با شکوه و بسیار هنرمندانه وی که با سنگ مرمر و همانند باغهای پارسی ساخته شده است یکی از بناهای دیدنی شهر اگرا در جنوب دهلی است. نوع سنگ نگاری و نقاشی با سنگ رنگی که در این بنا بکار رفته مدل و الگویی برای سنگ تراشی ها و تزئینات و نقوش زیبای بنای تاج محل شده است. این بنای هنرمندانه در فاصله سالهای 1622 تا 1628 ساخته شده است .

وی یکی از شاهزادگان ایرانی و از درباریان شاه طهماسب صفوی بودکه با خانواده اش به هند مهاجرت کرد و در هندوستان به مقام وزارت و نایبی رسیدو لقب و سمت اعتماد دولت یعنی ستون دولت را از جهانگیر امپراتور هند داشت. وی پست ها و مشاغل مهمی در دربار هند داشت. وی پدر مهر نسا نورجهان بود که همسر قدرتمند جهانگیر شاه شد نوه او یعنی دختر میرزا حسن بنام ارجمند بانو بیگم مشهور به ممتازِ محل(برترین در منطقه) یا تاجِ محل بود ارجمند بانو همسر شاه جهان (شاهزاده خرم) بود که در ارج گذاری به مقام او شاه جهان تاج محل را بنا کرد. دختر دیگر میرزا حسن و خواهر ارجمندبانوبنام  پروار خانم با محتشم خان پسر برادر جهانگیر قطب الدین کوکا پیوند زناشویی بست آرامگاهش اکنون در شیخ پور در بدوان است.
           تصویر آصف خان       و                                       دخترش ارجمندبانو      
  

نور جهان هنگامیکه دختر شیر خواره ای بود پدرش میرزا غیاث بیگ به همراه همسر و پسرش میرزاحسن از ایران به هند گریخت. این خانواده بعدها در هند مناصب بسیار مهمی بدست آوردند. نورجهان را پدرش در مسیر فرار به هند در یک آب انبار رها کرد تا بمیرد اما کاروانی از یزد او را پیدا کرد و او زنده ماند و بعدها همسر جهانگیر شاه و زن بسیار قدرتمند و بانفوذ دربار هند شد. که توانست موجب نفوذ پارس زبانها در دربار شود .

تصویری از خواب جهانگیر در رویای دیدار شاه عباس صفوی.در کره زمین شیر و بره در صلح قبر جهانگیر در شاه دره لاهور به سبک قبر اعتماد الدوله ساخته شده است. قبر خود نورجهان نیز در شاه دره باغ لاهور واقع شده است. او به شعر فارسی علاقه خاصی داشت فرهنگ جهانگیری لغت‌نامه‌ای فارسی مستند به اشعار است که با تشویق او و اکبر شاه توسط عضد الدوله شیرازی تدوین شده است شعر معروف زیر را جهانگیر شاه در وصف انارگلی و عشق ناکام خود سروده است: تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را آه گر من باز بینم روی یار خویش را

    • منار لودی در جیپور


منار لودی در نزدیکی اوشا ماندیر مناره ای بزرگ و آجری است دارای کمتر از  8 و نیم متر قطر و 12و نیم متر ارتفاع است دارای معماری هنرمندانه است و 69  پله مدور دارد که برای اذان و اعلام موضوعات مهم بکار می رفته است.دارای نوشته های قرانی و 16 بیت شعر فارسی بر سنگ نوشته دروازه ورودی آن است. نام شاه ابراهیم بن سکندر بهلول شاه تاریخ 926 ق مشاهده می شود. منار از سنگ های قرمز و مرمر ساخته شده است.
 
Chandramani Singh (ed.), Protected Monuments of Rajasthan (Jaipur 2002)

.