از روزگارِ پادشاهیِ ناصرالدین شاه، با برقراریِ رابطة پایدار با «دولِ خارجه» و پدید آمدن هستة دستگاههای اداری و انتظامی مدرن، به تقلید از مدلِ اروپایی، زبانِ منشیانة درباری، رفتهرفتهرفتهرفته میبایست سبک دشوار و پرگویی مغلق کممایة خود را رها کند و راه تقلید از زبان اداری فرانسه و دستگاه اصطلاحی آن را در پیش گیرد. واژههای کهن میبایست بارهای معنایی تازه به خود بگیرند که از زبان فرانسه وام گرفته شده بود یا در همان قابهای زبان
سنتی و عادتهای آن، در همان قالبهای صرفی و نحوی عربی یا عربیمآب، واژههاییواژههایی را جعل کنند که چه بسا به گوش هیچ عربزبانی نخورده بود. آشنایی با اندیشههای «تجدّد»، و به دنبال آن، انقلاب مشروطیّت نیز عالمی از مفهومهای سیاسی را با خود آورد که سرراست از زبان فرانسه یا ناسرراست از راه ترکی عثمانی یا روسی به فارسی وارد شدند. از آن جمله، در بالاترین ساحت، مفهومهاییمفهومهایی مانند قانون اساسی، مجلس، حریّت، و مشروطیّت بود که، در جوار صدها واژة اداری و ارتشی و علمی و فنّی دیگر، به این معنای مدرن در زبان فارسی پیشینه نداشتند.
ساماندهی نظام اداری و تشکیل وزارتخانهها برای اداره امور تخصصی کشور در زمان پادشاهان قاجاری، گسترش یافته و بسیاری از وزارتخانههایوزارتخانههای مهم کشور مانند وزارت امور خارجه، اطلاعات و حتی صنایع و معادن و ... ریشه در این دوره تاریخی دارند. در نامگذاری این نهادها و سمتهای جدید، در کنار لغات غربی فراوان، اغلب از لغات با ریشة عربی استفاده شده است. واژگان عربی همگام با تغییرات همه جانبة ایران در عهد قاجاریه، به تعداد زیاد، پیوسته وارد زبان فارسی گشتهاند و گاهی بر حسب نیاز از مصادر عربی (یا از ریشة زبانهای دیگر و بر وزن کلمات عربی) جعل شدهاند، اما میتوان گفت بیشترین شیوة تامین نیازهای واژگانی آن عهد به شکل تغییر در کارکرد معنایی واژگان بوده است.<ref>تغییرات واژگان عربی در زبان شعرِ عصر قاجاریه، ۱۳۹۵، نرگس اسکویی، پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی، شماره ۳، صص ۳۲ - ۱۱، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب</ref>