نقش پارسی بر میراث جهانی در هند/فصل دوم: سنگ‌نوشته‌های فارسی در قصور سلطنتی

فصل نخست: کتیبه‌نویسی در هند فصل دوم فصل سوم: سنگ‌نوشته‌های فارسی مساجد
نقش پارسی بر میراث جهانی در هند


عناوبن ویرایش

فصل دوم: 29 سنگ نوشته های فارسی در قصور سلطنتی

  1. . در قلعه ی سرخ دهلی
  2. . در قلعه ی سرخ اکبر آباد(آگره)
  3. . در قلعه ی فتحپور سیکری
  4. . در قصور راجه های هند
  5. . قصبه ی آمبر

سنگ نوشته های فارسی در قصور سلطنتی ویرایش

بهترین نمونه ی سنگ نوشته های فارسی در قصرهای سلطنتی هند، از زمان سلاطین مغولیه(گورکانی) باقی مانده است که هم از حیث عبارت، فصیح و بلیغ است و هم از حیث نظم، سلیس و روان، و هم از جهت خط، ظریف و زیباست. اگر بخواهیم تمام سنگ نوشته های فارسی کاخ های سلطنتی سلاله های مختلف سلاطین مسلمان هند را در اینجا ذکر نماییم، از حوصله ی این مقال خارج است؛ بنابراین، به ذکر چند نمونه و مثال معروف اکتفا خواهد شد.

1- قلعه ی سرخ دهلی

قصر سلاطین مغول (از عهد شاه جهان به بعد) ویرایش

در عمارت خوابگاه یا «بری بیتک» که عمارت ظریف نفیسی است از سنگ مرمر و اطراف آن مملو است از پرچین سازی و منبّت کاری و در آن، شاه نشینی است شامل دو محراب، محراب شمالی و محراب جنوب؛ در محراب جنوبی، در روی مرمر سفید به خطّ نستعلیق با آب طلا، این سنگ نوشته ی ظریف منقوش است:

«سبحان الله این چه منزل هاست رنگین و نشیمن هاست دلنشین قطعۀ بهشت برین چون گویم که قدسیان همت بلند بتماشایش آرزومند. اگر ساکنان اطراف و اکناف بسان بیت العتیق بطوافش آیند رواست و اگر نظارگیان أنفس و آفاق مثل حجر أسود به تقبیل آستان رفیع الشأنش شتابند سزا. آغاز قلعه ی والا که از کاخ گردون برتر است و رشک سدّ اسکندر. و این عمارت دلگشا و باغ حیات بخش که در منازل، چون روح در بدن است و شمع در انجمن؛ و نهر اطهر که آب صافیش به نیاز آئینه ی جهان نماست و دانا را از عالم غیب پرده گشا. و آبشارها ک هر یک گوئی سپیدۀ صبحدم است یا لوحۀ اسرار از لوح و قلم و فوّاره ها که هر کدام پنجۀ نور است ...»

«سنگ نوشته ی محراب شمالی چنین منقوش است (دنباله ی عبارت فوق): «به مصافحه ی آسمانیان مایل، یالآلی متلألی است به انعام زمینیان نازل. و حوض که همه از آب زندگانی پر، به صفا رشک نور و چشمه ی خور- دوازدهم ذی الحجّه سال دوازدهم جلوس اقدس، مطابق هزار و چهل و هشت هجری به عالمیان نوید کامرانی داد و انجامش که بصرف پنجاه لک روپیه صورت پذیرفت، بیست و چهارم ربیع الأوّل سال بیست و یکم جلوس همایون موافق سنۀ هزار و پنجاه و هشت به فرّ قدوم میمنت لزوم گیتی خدیو کیهان خداوند، بانی این مبانی آسمانی- شهاب الدین محمد صاحبقران ثانی- شاه جهان پادشاه غازی در فیض بر روی جهانیان بگشاد

نیز این ابیات با آب طلا بر دیوار نقش شده:

  • شهنشاه آفاق شاه جهان
  • در ایوان شاهی بصد احتشام
  • اساسی است تا ناگزیر این بنا
  • زهی دلنشین قصر پرساته
  • شرافت یکی آیه در شأن او
  • چو ... در این سرای سرور
  • بپایش سر صدق هر کس که سود
  • زمانه چو دیوار او بر فراشت
  1. ز بس روی دیوارش آراسته است
  2. چنان بر سرش دست ایام کرد
  3. ز فواره و حوض دریا نشان
  4. چو پای شهنشاه عادل بود
#به اقبال ثانی صاحبقران 
#چو خورشید بر چرخ بادا مدام 
#بود قصر اقبال او عرش سا 
#بهشتی به صد خوبی آراسته 
#سعادت در آغوش ایوان او 
#کند ... از جبهه دور 
#چو دریای جون آبرویش فزود 
#به پیش رخ مهر آیینه داشت 
#ز نقاش چین رو نما خواسته است 
 #که گردون بلندی از او وام کرد 
 #به آب زمین شسته رو آسمان 
 #از آن پادشاه منازل بود.

در شاه محل یا دیوان خاص این شعر، بر دیوار هر محراب به خطّ نستعلیق زیبا با آب طلا نقش شده است:

«اگر فردوس بر روی زمین است. همینست و همینست و همینست»

نیز در عمارت خوابگاه در غرفه ای که در طرف شرقی عمارت واقع شده و دریچه های آب به طرف رود «جمنا» باز می شود و ظاهراً محلّ خواب «شاه جهان» بوده این رباعی به خطّ نستعلیق بسیار ظریف مسطور است:

ای بند بپای قفل بر دل هُشدار .عَزم سفر مغرب و رُوی در مشرق. وی دوخته چشم پای بر گِل هشدار. ای راهرو پشت به منزل هشدار در خارج این خوابگاه در اوایل قرن سیزدهم به امر «اکبر شاه دوم» ایوان کوچکی هشت گوش ساخته شده که به برج مثمّن معروف است و در گرداگرد دیوار آن، این قطعه که متضّمن تاریخ بناست، به خطّ نستعلیق سنگ نوشته شده است:

 ثنا و حمد سزاوار مالک الملکی 
کزأب وجدّشه وابن شه است تا تیمور 
 معین دین و ابوالنصر اکبر غازی 
  به روی برج مثمن زنو مرتّب ساخت 
  ز سید الشعرا کرد حکم تاریخش 

نوشت مصرع تاریخ این بنا سید که کرد پادشه دهر همچو شاهنشه جهان پناه و فلک بارگه ستاره سپه شه جهان و جهانگیر عهد و ظل الله نشیمنی که بر او چشم دوخت مهر و مه که بر سفید بماند نوشته حرف سیه «بود نشیمن عالی اساس اکبر شه» تابلو نقاشی به ترتیب 1845و 1837 جلوس آخرین شاه(بهادر شاه ضل السلطان جم جاه) بر تخت قلعه سرخ دهلی

  1. در قلعه ی سرخ اکبر» واقع در شهر «آگره» (اکبرآباد):

در شهر آگرا که روزگاری دراز، تختگاه اکبر و جهانگیر و شاه جهان بوده است، سنگ نوشته های فارسی زیاد دیده می شود. از جمله در قعله ی سرخ که ارگ سلطنتی است بر روی دیوار عمارتی که برای دیوان خاص شاه جهان بنا کرده است، این سنگ نوشته که متضّمن مادّه ی تاریخ بنا می باشد منقوش است:


 از این دلگشا قصر عالی بنا  بود کنگرش از جبین سپهر  سجود در این سرای سرور  شرافت یکی آیه در شأن او  ره جور از بیش و کم بسته است  بنازم بزنجیر کز عدل شاه  بر احوال مردم چنان سر حساب  در ایوان شاهی به صد احتشام  چو ایوان او عالم آرای شد  شهنشاه آفاق شاه جهان  به اینرونق و زیب و زینت مکان  بود صحن بامش چو سیمای مهر  به تاریخش اندیشه آورد رو  چنین گفت طبع حقایق شناس سر اکبر آباد شد عرش سا  نمایان چو دندان سین سپهر  کند سرنوشت بد از جبهه دور  سعادت در آغوش ایوان او  به زنجیر عدلش ستم بسته  همه چشم شد در راه دادخواه  که داند چه بینند شبها به خواب  چو خورشید بر چرخ بادا مدام  سر خاک از او آسمان سای شد  که نازد بر او روح صاحبقران  ندیده بروی زمین آسمان  به زیرش فتاده چو سایه سپهر  در فیض شد باز از چار سو  «سعاد سرای و همایون اساس»




 تاریخ بنای شاه جهانی در آن قصر، از کلام ابوطالب کلیم کاشانی است:  پیش دولت سرای شاه جهان  بر تاریخ قصر او به دعا  ور طاق ایوان پادشاه جهان  طاق کسری جبین نهد بر خاک  قدسیان گفته اند از دل پاک  باد محراب انجم و افلاک

1040 و نیز در صفه ی ایوان بالایی قصر در همان قلعه، تختی است از سنگ مرمر سیاه صیقلی به طول تقریبی سه متر (تقریباً) و به عرض دو متر که در چهار طرف آن قطعه ای در مادّه تاریخ، به خطّ نستعلیق بسیار ظریف حک شده است و این تخت برای جهانگیر ساخته شده است چون همه جا اشاره به نام او شده (جهانگیر ابتدا سلطان سلیم نامیده می شده است):


باشد این تختگاه فرخنده پادشاهی که تیغ او سازد .... پی تاریخ او به فکر شدم تا فلک تختگاه خورشید است تکیه گاه خدایگان کریم چون دو پیکر سر عدو به دو نیم .... مددی جستم از خدای حکیم گفت «ماند سر بر شاه سلیم»

1011


و در دو طرف تخت، دو دایره ی کوچک حک شده که در میان آنها این بیت نوشته شده است:

همیشه باد مزین به نور مهر إله     	سریر حضرت سلطان سلیم اکبر شاه:


و بر قسمت بالای آن تخت به خطّ نستلعیق وزیری این رباعی کنده شده که اشاره به نامگذاری آن پادشاه می نماید: چون شاه سلیم وارث تاج و نگین - بر تخت نشست و بست گیتی آیین. شد اسم مبارکش جهانگیر چو ذات – از نور عدالت لقبش نورالدین. گفتنی است که این قلعه محل سکونت ارجمندبانو و شاه جهان بوده است. پدر ارجمندبانو تاجِ محل، میرزا حسن آصف خان Mirza Abul Hasan Asif Khan یکی از شاهزادگان ایرانی بود که در هندوستان به مقام وزارت و نایبی رسید. ارجمند بانو همسر شاه جهان بود که در ارج گذاری به مقام او شاه جهان تاج محل را بنا کرد. میرزا حسن برادر بزرگ نور جهان بود. نور جهان هنگامیکه دختر شیر خواره ای بود پدرش میرزا غیاث الدین (اعتماد الدوله ) به همراه همسر و فرزندش میرزاحسن و این بچه شیر خوار از ایران به هند گریخته بودند. این بچه(نورجهان) را مادرش در مسیر فرار به هند در یک آب انبار رها کرد تا بمیردو شاهد رنج و عذاب بیشتر نباشد اما کاروانی از یزد او را پیدا کرد و او زنده ماند و بعدها همسر جهانگیر شاه و قدرتمندترین زن دربار هند شد. این خانواده بعدها در هند مناصب بسیار مهمی بدست آوردند. دختر دیگر میرزا حسن بنام پروار خانم با محتشم خان پسر برادر جهانگیر قطب الدین کوکا پیوند زناشویی بست آرامگاهش اکنون در شیخ پور در بدوان است.

3- در قلعه ی فتح پورسیکری:

قلعه ی فتح پورسیکری که مدّت هیجده سال در آغاز سلطنت، پایتخت «جلال الدّین محمّد اکبر» پادشاه بوده، در اتاق کوچک فوقانی که نشیمنگاه خود آن پادشاه است، بالای هر یک از آن درها، به آب طلا این ابیات چهارگانه نوشته شده است:

  1. قصر شاهیست بهر باب به از خلد برین . سخنی نیست در این باب که خلدیست برین
  2. غرفه شاه نشین خوش و مطبوع و بلند.کرده در قطعه او جنت اعلی تضمین
  3. چون ملک هرکه کند سجده خاک در تو. شود از خاصیت خاک درت زهره جبین
  4. فرش ایوان ترا آینه سازد رضوان . خاک درگاه ترا سرمه کند حور العین.
  5. سنگ نوشته های فارسی در قصور راجه های هند:

باید دانست که نقش سنگ نوشته ی فارسی به صورت نثر و نظم که در بر گیرنده ی مادّه های تاریخ باشد، منحصر به کاخ های پادشاهان مسلمان نمی باشد؛ بلکه امرای رای هندو و مهاراجه ها نیز هر یک در تختگاه خود کاخ ها و قصرهایی بنا کرده و به تقلید پادشاهان مغول مسلمان در آنها مادّه ی تاریخ و شرح بنا را به فارسی سنگ نوشته نموده اند، اینک برای نمونه یکی در زیر ذکر می کنیم:

      • قصبه ی آمبر جیپور:
در آمبر (Amber) که تا سال 1728 م. پایتخت مهاراجه (جی پور) بوده است و در پنج میلی آن، شهر بزرگ روی تلّ مرتفعی قرار گرفته یک قصر قدیمی موجود است که در اوایل قرن هفدهم میلادی بنا شده و از نفایس آثار معماری هندوستان می باشد. مهاراجه "مان سینگ" (Man Singh) بنای آن را شروع نموده و مهاراجه" جی سینگ" (Jai Singh) آن را به اتمام رسانده است. 

نویسنده ی این سطور، هنگامی که به تماشای این قصر رفتم، در جستجوی سنگ نوشته ای فارسی بودم ولی چیزی یافت نشد تا بعد از تفحّص بسیار، یکی از خدمه ی کهنسال، مرا به زاویه ی تنگ و تاریکی رهبری کرد که لوحه ای از سنگ مرمر بر روی زمین نصب کرده و در روی آن، این سنگ نوشته به زبان فارسی حک شده بود. (ظاهراً این لوحه در آغاز در محل مرتفعی نصب شده بوده بعدها آن را از محل خود کنده و به اینجا منتقل کرده اند):

«در عهد شهنشاه سلاطین نشان جلال الدنیا و الدین محمّد اکبر پادشاه خلدالله ملکه به امر عالی بانی قصر سلطنت و کامرانی انوشیروان ثانی مهاراج راجه مان سینگ ابن مهاراج ... خلدالله اقباله به تاریخ شهر ذیحجه سنه هزار و هشت این بنای جنت مثال در مدت بست و پنج سال در نهایت اهتمام زینت اتمام و زیب اختتام یافت بالخیر و الاقبال.همیشه تا که بنای فلک بود- بادا بنای دولت عمر تو از خلل خالی.تمّت فی سنه ‌‌1008